وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۸۹ مطلب با موضوع «مصاحبه» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۴ ، ۱۴:۴۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

حسنتاش: توسعه میادین نفتی نقشه راه جامع می خواهد/جهان پساتحریم جهان پس از مرگ نیست

اقتصاد > انرژی - قرارداد بستن یک هدف نیست این قرارداد‌ها یک وسیله برای جذب سرمایه و دانش فنی برای توسعه میادین است. بنابراین باید اول یک نقشه راه جامع برای توسعه میادین هیدروکربنی در کشور وجود داشته باشد و در آن مشخص شود که اولویت‌های ما چیست

خاطره وطن خواه:

پاسخ داده:" جهان پساتحریم،جهان پس از مرگ نیست؛اگر برنامه ای بوده که به دلیل تحریم ها معطل مانده با لغو تحریم ها سرعت می گیرد" این گفته غلامحسین حسنتاش شاید صریح ترین اظهارنظری باشد که طی چند ماه گذشته درباره دوران پساتحریم مطرح شده است.اغلب تحلیل های کارشناسان یا دولتی ها پیش بینی فضای مثبت از شرایط پیش رو بوده،اگرچه نمی توان از محسنات برداشته شدن تحریم ها چشم پوشی کرد،اما واقعیت این است که قرار نیست،در اقتصاد ایران به سرعت معجزه ای رخ بدهد.غلامحسین حسنتاش از معدود کارشناسان خبره حوزه نفت است که پای نقد های خود می ایستد و به شدت از آنها دفاع می کند. این گفت وگو به صورت مکتوب انجام شد.با توجه به مشغله کاری ایشان،بسیاری از سئوالاتی که می شد در خلال بحث ها پرسید،بی پاسخ ماند.

                                                                         ******


یکی از مهمترین موضوعاتی که صنعت نفت در دوران برداشته شدن تحریم ها با آن روبروست، شرایط قراردادهاست.شما قراردادهای جدید نفتی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 فکر می‌کنم منظورتان قراردادهای توسعه میادین نفتی  و چارچوب جدیدی که بجای بیع‌‌متقابل قبلی تدوین شده است، باشد، یعنی احتمالا قراردادهائی که برای جذب سرمایه شرکت‌های نفتی بین‌المللی برای توسعه میادین نفت و گاز بسته می‌شود مورد نظر شما است. اگر این باشد بنظر من اول باید توجه داشت که قرارداد بستن یک هدف نیست این قرارداد‌ها  یک وسیله برای جذب سرمایه  و دانش فنی برای توسعه میادین است. بنابراین باید اول یک نقشه راه جامع برای توسعه میادین هیدروکربنی در کشور وجود داشته باشد و در آن مشخص شود که اولویت‌های ما چیست و برای توسعه میادینی که اولویت دارد با توجه به ریسک و مشخصاتی که دارند چه کاری لازم است.

حتما می‌دانید که میادین هیدروکربنی از جهات گوناگونی با هم تفاوت دارند بنابراین شاید نتوان نسخه‌ای واحد برای توسعه آنها پیچید. مثلا میدانی که در خشکی است و بزرگ است و ضخامت لایه‌اش زیاد است و غیر مشترک است و سنگ مخزنش نوعی است که بازده خوبی دارد ممکن است نیاز به دانش خاصی که ما نداریم، نداشته باشد و احیانا بازگشت سرمایه‌اش خیلی سریع و عالی باشد، بنظر من آدم عاقل در چنین جائی کسی را شریک نمی‌کند و ممکن است به روش فاینانس میدان را توسعه دهد، اما جائی که مثل لایه نفتی پارس‌جنوبی، مشترک است و کشور رقیب نرخ بهره‌برداری بالائی دارد، میدان دریائی است، ضخامت لایه کم است و  فناوری پیچیده‌ای لازم دارد و ریسک هم بالاست  ممکن است لازم باشد قرادادهای خیلی جذابی پیشنهاد شود که شرکت‌های خارجی هرچه زودتر بیایندچراکه هر روز که عقب بیفتیم رقیب نفت ما را می‌برد. با این اوصاف این که می‌بینیم بازهم همان روش قبلی (حل همه‌چیز با قرداد بیع‌متقابل) دنبال می‌شود، انسان را نگران می‌کند که گویا چنین نقشه راهی وجود ندارد. پس اگر هدف توسعه میادین باشد بعد از تدوین آن نقشه راه، باید هرجا ابزار متناسب با وضعیت میدان انتخاب شود مگر این که اصولا هدف عقد قرارداد باشد و توسعه میدان فرع باشد که از نظر من این منطقی نیست.

اما در مورد قرارداد جدید تا جائی که من بررسی کردم نوعی کپی برداری از قراردادهای چند سال اخیر عراق است که البته خود آن هم کپی برداری از قرارداد تجدیدنظر شده کنسرسیوم در اواخر رژیم گذشته است. و البته بنظر من مقداری ضعیف‌تر از قرداد عراق هم هست. البته  نسبت به بیع‌متقابل امتیازاتی هم دارد و متناسبا ریسک‌هائی، بعضی مواردش هم هنوز مبهم است.

 به نظر شما در دوران پساتحریم، سیاست وزارت نفت بهتر است بر تکمیل پروژه های نیمه تمام باشد یا صیانت از میادین نفتی و یا میادین مشترک؟

 ببنید این داستان پسا تحریم نباید بهانه‌ای برای توجیه بی‌برنامگی‌ها قبلی و یا کارهای عجیب و غریب باشد. جهان پسا تحریم که جهان پس از مرگ و جهانی کاملا متفاوت نیست. اگر کسی برنامه‌ای مدون را دنبال می‌کرده و این برنامه به هر دلیلی مثل تحریم متوقف شده و عقب افتاده، حالا با رفع موانع ناشی از تحریم دوباره باید سرعت بگیرد و اگر هم برنامه‌ مدون و جامع و قابل دفاعی نداشته که باید داشته باشد و فراهم کند. پروژه‌های نیمه‌تمام اگر پروژه‌های مطالعه‌شده و منطقی‌ای بوده است و اگر با وجود وقفه در آن هنوز توجیه اقتصادی خود را از دست نداده است طبعا باید تکمیل شود و اولویت دارد اما اگر بی‌مطالعه بوده ویا با گذشت زمان و  مثلا تغییرات اساسی بوجود آمده در مواد اولیه و بازار و غیره دیگر موضوعیتش عوض شده و توجیهش را از دست داده باید مطالعه و تجدید نظر شود.

در مورد اولویت میادین مشترک و صیانت از میادین تولیدی قدیمی ( که احتمالا منظورتان تزریق گاز و این چیزها است)، اولویت‌ها باید در همان نقشه راهی که قبلا عرض کردم تعیین شود. هر دو اینها مهم هستند و میادین مشترک در همه برنامه‌های پنج‌ساله از اولویت برخوردار بوده‌اند و خصوصا میادنی که سابقه تولید و میزان تولید کشور مقابل در آن بیشتر از ما است  بنظر من اولویت بیشتری دارد.

البته لازم میدانم عرض کنم که به اعتقاد من مهمترین اولویت دولت در بخش انرژی کنترل مصرف و ارتقاء بهروری و ارتقاء شاخص شدت انرژی است و آزاد کردن انرژی از طریق بهینه‌سازی مصرف نصبت به افزایش تولید انرژی (از جمله نفت و گاز) اولویت دارد و باید برای جذب سرمایه و دانش در این زمینه برنامه‌ریزی شود.

  آقای حسنتاش شما از مخالفان احداث پالایشگاه‌های کوچک هستید،ظاهرا دولت در برنامه خود این سیاست را دنبال می کند،ممکن است بفرمایید این سیاست در دوران پساتحریم چه تاثیری بر پیشرفت صنعت نفت کشور خواهد گذاشت؟

 نمی‌دانم شما از کجا این برداشت را کرده‌اید. من مخالف هرگونه کار بی‌مطالعه و از بین بردن سرمایه ملی هستم. واحدها و کارخانه‌های هر صنعتی در دنیا یک سطح یا به اصطلاح، اسکیل اقتصادی دارد که بصورت متوسط تعریف می‌شود که مثلا در فلان صنعت اسکیل اقتصادی تولید فلان محصول چقدر است یعنی کمتر از آن از نظر هزینه-فایده سر به سر نمی‌‌شود. البته این هم به هیچ وجه وحی مُنزَل نیست مثلا اگر یک کشور یک جزیره کوچک دورافتاده باشد و تولید و نفت‌خام و مصرف فرآورده‌های نفتی محدودی داشته باشد که از اسکیل اقتصادی کمتر باشد، در اینجا آن اسکیل برایش ملاک نیست چرا ؟ چون اگر پالایشگاه نسازد باید  نفت‌خامش را با کلی هزینه حمل ببرد جای دیگری تصفیه و پالایش کند و دوباره فراورده‌ها را با کلی هزینه وارد کند، بنابراین هرچیز به جای خویش نیکوست. اما برای کشوری مانند ما با سطح تولید نفت و مصرف فرآورده ما ممکن است واحد کوچک به اصطلاح جواب ندهد. اسکیل اقتصادی پالایشگاه را دوروبر 100 هزار بشکه ظرفیت می‌دانند که البته عرض کردم برای هر شرایط خاصی باید مطالعه شود. اگر ثابت بشود که اقتصادی و بهینه است بنده هیچ مخالفتی نخواهم داشت.

ضمنا توجه داشته باشید که دولت با توجه به سیاست‌های ابلاغی اصل 44 حق ساخت پالایشگاه ندارد. بخش خصوصی هم پولش را دور نمی‌ریزد،  بنابراین اگر بخش خصوصی خواست پالایشگاه کوچک بسازد خوب بسازد چه اشکالی دارد. البته یک مساله جدی اینجا وجود دارد و آن این است که دولت حاکمیتی وظیفه هدایت و کنترل و نظارت دارد، یعنی دولت هم باید اطلاعات درست به بخش‌خصوصی بدهد و هم هنگام اعطای مجوز مطمئن شود که طرح از نظر اقتصادی درست است و هدف تولید است و نه رانت‌خواری، متاسفانه بسیاری به هدف رانت‌خواری وارد تولید می‌شوند. مثلا بسیاری از پتروشیمی‌ها در شرایط رقابتی غیراقتصادی هستند و فشار می‌آورند که سوخت و خوراک را ارزان بخرند و به ضرر دولت، سود کنند. این خیلی مهم است. از بخش خصوصی که طرح درست دارد و دنبال رانت نیست باید به شدت حمایت شود حالا هر اسکیلی که بود.

  یکی از مسایلی که اقتصاددانان بدان تاکید می‌کنند،توجیه فنی و اقتصادی  پروژه هاست،آیا فکر می‌کنید سرمایه‌گذاری برای ساخت کشتی‌های LNG صرفه اقتصادی دارد؟

 این سوالات را نمی‌توان فله‌ای جواب داد. اینها همه نیاز به مطالعات دقیق دارد. مثلا اگر منظور ساخت کشتی‌های حمل LNG است باید دید کشتی‌سازهای رقیب چه کسانی هستند، قیمت تمام شده‌شان چیست؟  آیا می‌توانیم با آنها رقابت کنیم یا نه؟ چه تعداد کشتی در حال ساخت است؟ در زمانی که کشتی ما ساخته و آماده می‌شود چقدر LNG برای حمل وجود دارد و وضعیت حمل چه خواهد بود؟ قیمت کشتی چه خواهد بود؟ مشتری کشتی که خواهد بود؟ نرخ حمل چه خواهد بود؟ اینها و بسیاری از سوالات دیگر باید با مطالعات دقیق پاسخ داده شود.

 در دوران پساتحریم همکاری‌ها و قراردادهای نفتی با کدام کشورها به نفع صنعت نفت ایران خواهد بود؟ آیا این قراردادها بهتر است براساس نرخ باشد،یا تجربه شرکت مقابل؟

 اگر آن نقشه راه توسعه میادین هیدروکربنی که در پاسخ به سوال اول اشاره کردم، تهیه شود پاسخ این سوال هم از آن در می‌آید چه می‌خواهیم و چه کسی آن را بهترو ارزانتر ارائه می‌دهد.

فکر می کنید لازم است وزارت نفت  پروژه های جدید را شروع کند؟

فکر می‌کنم ابتدا باید پروژه‌های نیمه تمام تعین تکلیف شوند. منظور از تعیین تکلیف هم لزوما تکمیل نیست. مطالعه و بررسی و تجدیدنظر و در صورت لزوم تکمیل.

با توجه به کاهش قیمت نفت و تلاش ایران برای کاهش سقف تولید در اوپک آیا فکر می کنید با توجه به شرایط بین المللی ایران موفق به دستیابی به چنین هدفی خواهد شد؟

 امروز شرایط بین‌المللی ایران مساعدتر و مناسب‌تر است و ایران باید تلاش خود را در این رابطه بنماید و این نیازمند همکاری و هماهنگی خوب بین دستگاه نفت و دستگاه دیپلماسی کشور است. به هرحال باید تلاش کرد.

 یکی از دغدغه‌های کشورکاهش درآمدهای نفتی است،پیش‌بینی شما از وضعیت درآمدهای نفتی در سال آینده با توجه به برداشته شدن تحریم‌ها چیست؟

وضعیت عرضه و تقاضا در سطح جهان که عوامل اصلی تاثیرگزار بر بازار و قیمت جهانی نفت هستند در سال آینده مناسب نیست یعنی قیمت‌ها تمایل به پائین خواهند داشت، ممکن است رخدادهای طبیعی و یا تحولات ژئوپلتیکی این روند را تغییر دهد که برای من قابل پیش‌بینی نیست، لذا در صورت تداوم وضعیت موجود و در غیاب چنین رخدادها و تحولاتی قیمت چندان مناسب نخواهد بود و با افزایش صادرات ایران قیمت پائین‌تر هم خواهد آمد. اما درصورت رفع همه تحریم‌ها میزان صادرات نفت و میعانات  حدود 50 تا 60  درصد افزایش خواهد یافت بنابراین در این صورت در آمد کشور بیشتر از امسال خواهد بود اما نه با تفاوتی چندان شگرف.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۲۶
سید غلامحسین حسن‌تاش
روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3598 تاریخ چاپ:1394/07/15 بازدید:1134بار کد خبر: DEN-941606

گروه نفت و پتروشیمی، نسیم علایی: بعد از اعلام توافق ایران و غرب، ساختمان وزارت نفت در خیابان طالقانی با ترافیک رفت و آمد هیات‌های اقتصادی خارجی که علاقه‌مند به حضور در صنعت نفت ایران هستند، مواجه شده است. در این بین برخی بر این باورند که لزوما همه این بازدیدها به عقد قرارداد و ورود سرمایه به صنعت نفت ایران منتهی نمی‌شود و همچنان برای حضور خارجی‌ها در ایران موانعی موجود است.


در گفت‌وگویی که «دنیای اقتصاد» با برخی هیات‌های اقتصادی خارجی داشته‌ است، این نتیجه حاصل شد که علاوه برنگرانی‌هایی که همچنان درخصوص چگونگی رفع تحریم‌ها و مشکلات تبادلات ارزی و... وجود دارد، در داخل کشور نیز برخی مسائل وجود دارد که مانع از جذب حداکثری سرمایه در بخش نفت و گاز می‌شود. یکی از این نگرانی‌ها که بسیاری از هیات‌های خارجی برآن تاکید داشتند تغییر سیاست‌گذاری‌ها و نبود تصمیم‌‌های واحد‌ در کشورمان است.


شاید نگرانی هیات‌های خارجی پر بیراه نباشد. نگاهی به لغو بسیاری از قراردادها از جمله قرارداد سوآپ نفت با همسایگان شمالی ایران یا لغو قرارداد کرسنت در دولت دهم و از همه مهم‌تر‌ تغییر رویکرد سیاست‌های خارجی در دولت دهم که سیاست‌های نفتی ایران را به کلی تغییر داد و موجب شد سرمایه‌گذاران خارجی بسیاری از پروژه‌های نفتی را نیمه کاره رها کنند و از کشور خارج شوند از عواملی است که سرمایه گذار خارجی را نگران کرده و ریسک سرمایه‌گذاری در ایران را افزایش داده است. اینها غیر از بسیاری از مذاکرات است که تنها به امضای تفاهم‌نامه منتهی شد و مشکلات قانونی و تغییر سیاست‌ها موجب شد که هیچ‌گاه طرفین مذاکره بر سر میز امضای قرارداد حاضر نشوند و مذاکرات در حد تفاهم‌نامه‎های بی‌نتیجه باقی بماند.


بر همین اساس در این‌باره گفت‌وگویی با غلامحسین حسنتاش، کارشناس ارشد حوزه انرژی و عضو هیات علمی موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی انجام داده‌ایم. به باور وی یکی از مولفه‌هایی که سرمایه‌گذار در بدو ورود به آن توجه دارد ثبات اقتصادی و برخی مولفه‌های مربوط به آن از جمله فضای کسب و کار مناسب، شفافیت اقتصادی و ضعیف بودن ساختار رقابت است که نقطه ضعف امنیت سرمایه‌گذاری در هر حوزه‌ای است. این کارشناس حوزه انرژی همچنین حضور پر رنگ دولت در بخش اقتصاد را عاملی می‌داند که به ریسک سرمایه‌گذاری در ایران و دیگر کشورهای نفت‌خیز منجر می‌شود، چراکه نقش دولت به‌عنوان متصدی به جای رگلاتور موجب می‌شود که تغییر دولت به تغییر سیاست‌ها منجر شده و آینده سرمایه‌گذاری در ایران را مبهم کند. وی راه برون‌رفت از این شرایط را تبیین نقشه راه شفاف می‌داند که همه مراکز قدرت از جمله دولت‌ها و مجلس را ملزم به عمل به آن کند.


عدم ثبات اقتصادی گلوگاه جذب سرمایه خارجی

در این راستا در ابتدا به بررسی مشکلاتی که در حوزه سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری وجود دارد پرداختیم. حسنتاش بر این عقیده است که برای سرمایه‌گذاران اعم از داخلی و خارجی ثبات اقتصادی و پیش‌بینی‌پذیر بودن متغیر‌های اقتصادی بسیار با اهمیت است. به خصوص هرچه حجم سرمایه‌گذاری بزرگتر و دوران بازگشت سرمایه طولانی‌تر باشد این مساله از اهمیت بیشتری برخوردار است، چراکه وقتی ثبات چه در تصمیم‌گیری‌ها و مقررات و چه در روند حرکت شاخص‌های اقتصادی وجود ندارد، سرمایه‌گذار قادر به تصمیم‌گیری نخواهد بود و ریسک سرمایه‌گذاری بالا می‌رود.


وی در ادامه مطلوب نبودن فضای کسب و کار، عدم شفافیت اقتصادی و ضعیف بودن ساختار رقابت در اقتصاد را از عوامل دیگری برشمرد که ریسک سرمایه‌گذاری را افزایش می‌دهند. حسنتاش با بیان اینکه سازمان‌های معتبر بین‌المللی وجود دارند که شاخص‌هایی مثل وضعیت فضای کسب‌وکار، درجه شفافیت اقتصادی و رقابت‌پذیری را برای کشورهای مختلف محاسبه‌ می‌کنند و گزارش می‌دهند، گفت: سرمایه‌گذاران خارجی به این گزارش‌ها توجه می‌کنند و رتبه کشور در این زمینه‌ها اگر پایین باشد ریسک سرمایه‌گذاری بالا می‌رود و خصوصا روند وضعیت این شاخص‌ها مهم است و اگر این شاخص‌ها در طول زمان یعنی در گزارش سال‌های متوالی بدتر شده باشد طبعا تصویر بدی به سرمایه‌گذار منتقل می‌شود. وی در ادامه به تشریح شاخص‌هایی که ذکر شد پرداخت و تاثیر آنها در امنیت سرمایه‌گذاری را تشریح کرد: شاخص فضای کسب و کار مشخص می‌کند که سرمایه‌گذار چگونه و ظرف چه مدت موفق به اخذ مجوزهای لازم و را‌ه‌انداختن پروژه خود می‌شود، طبیعتا اگر این زمان قابل پیش‌بینی نباشد امکان انجام محاسبات اقتصادی و هزینه-فایده پروژه وجود نخواهد داشت. ضعیف بودن شاخص شفافیت این مساله را منعکس می‌کند که سرمایه‌گذار ممکن است با هزینه‌های غیرقابل پیش‌بینی ناشی از فساد و ارتشا روبه‌رو‌ شود. پایین بودن سطح رقابت نیز این ریسک را به‌وجود می‌‌آورد که در آینده رقبای معدودی که از قدرت و نفوذ سیاسی و توان ایجاد انحصار برخوردارند مانع توسعه بازار سرمایه‌گذار می‌شوند. کارشناس ارشد انرژی کشورمان بر این باور است که باید برای جذب سرمایه برنامه‌ای برای بهبود بخشیدن به این شاخص‌ها وجود داشته باشد وگرنه یا سرمایه‌گذاری نمی‌شود یا سرمایه‌گذاران برآورد هزینه ناشی از این ریسک‌ها را روی هزینه‌های خود می‌کشند و پروژه‌ها برای کشور خیلی گران تمام می‌شود.


تفاهم‌نامه‌هایی که به قرارداد نرسید

حسنتاش در پاسخ به این سوال که ناهمپوشانی مراکز تصمیم‌گیر در ایران همچون دولت و مجلس چه تاثیری بر جذب سرمایه خارجی دارد، گفت: به‌نظر من در بخش نفت معضل اصلی‌تر روشن نبودن طرح‌ها و برنامه‌ها و اولویت‌‌ها است. مثلا در بخش بالادستی صنعت نفت تاکنون یک برنامه جامع توسعه میادین هیدروکربنی با روشن بودن اولویت‌ها وجود نداشته است و اگر چنین برنامه‌ای با منطق روشن وجود داشته باشد همه مجاب خواهند شد. وی در ادامه تصریح کرد: وقتی «نقشه راه» معلوم و منطق آن هم روشن نیست به عنوان مثال یک نماینده مجلس هم فشار می‌آورد که فلان پروژه در منطقه ما اولویت دارد تا برود به اصطلاح با آن نظر مردم را جلب کند، در صورتی که ممکن است آن پروژه در سطح ملی اولویت نداشته باشد.


به گفته وی، موارد زیادی وجود دارد که تضاد علایق و تصمیم‌گیری‌ها بین مجلس و دولت به ناتمام ماندن قرارداد منجر شده است. حسنتاش در ادامه در این خصوص به ذکر چند مثال پرداخت: مثلا در دوره‌ای برای توسعه میادین گلشن و فردوس با یک شرکت مالزیایی تفاهم‌نامه یا شاید قرارداد امضا شد که حالا هیچ بحثی از آن نیست یا برای توسعه میدان نفت سنگین کوه‌موند با یک شرکت ونزوئلایی مذاکره شد یا برای میدان گازی پارس‌شمالی با یک شرکت چینی قرارداد یا تفاهم‌نامه منعقد شد. همچنین در دولت قبل برای توسعه میدان نفتی زاغه در حضور رئیس‌جمهوری تاتارستان با شرکت تات‌نفت قرارداد امضا شد، البته بعدا گفتند تفاهم‌نامه بوده و ظرف سه‌ ماه تبدیل به قرارداد می‌شود. اما بعد از یک هفته یک تکذیبیه روی سایت اینترنتی شرکت تات‌نفت گذاشته بودند که ما هیچ‌ قراردادی با ایران نبسته‌ایم و من خودم یک یادداشت نوشتم و این سوال را مطرح کردم که میدان نفت سنگین زاغه چه اولویتی دارد که قرارداد بسته‌اید و چرا تات‌نفت تکذیب می‌کند؟ وی در ادامه افزود: از این دست موارد زیاد است و شاید لیست مطولی باشد اما در اکثر موارد به‌نظر من بی‌مطالعه بوده است. به گفته حسنتاش در گذشته خیلی اوقات قرارداد بستن با خارجی‌ها اصالت ذاتی پیدا کرده بود و به مسابقه‌ای بین دولت‌های مختلف تبدیل شده بود که مثلا کدام دولت بیشتر جذب سرمایه خارجی داشته است! به همین دلیل خیلی وقت‌ها در تبلیغات، تفاهم‌نامه‌ را قرارداد اعلام می‌کردند و ارقام آن را جمع می‌زدند و می‌گفتند اینقدر جذب سرمایه کرده‌ایم درصورتی‌که همه چیز روی کاغذ بود. خوب مسلم است که کار بی مطالعه پیش نمی‌رود و به جایی نمی‌رسد. وی در ادامه اظهار امیدواری کرد که این روش‌ها دیگر تکرار نشود و صرفا در جهت منافع ملی با داشتن «نقشه راه» و روشن بودن اولویت‌ها حرکت شود؛ در این‌صورت کسی هم نمی‌تواند مخالفت منطقی و اعمال فشار کند و اگر هم کند خیلی زود رسوا می‌شود که لابد منافع خاصی دارد.


ضرورت تغییر نقش دولت از تصدی‌گری به رگولاتوری

این کارشناس ارشد کشورمان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه حضور پر‌رنگ دولت در فضای اقتصادی و تاثیر تصمیم‌گیری‌های دولتی در تصمیمات سرمایه‌گذاران چه تاثیری بر جذب سرمایه‌ دارد، گفت: من بارها در نوشته‌ها و مصاحبه‌هایم عرض کرده‌ام که دولت به مفهوم مدرن آن در ایران بسیار ضعیف است و دولت ایران به شدت گرفتار تصدی‌گری است تا حدی که کار اصلی دولت که حاکمیت به معنای سیاست‌گذاری و رگولاتوری و نظارت است تحت‌الشعاع تصدی‌گری است که کار اصلی دولت نیست، توجه کنید که این یک بحث ساختاری است و بحث این دولت و آن دولت نیست. به گفته وی، اغلب دستگاه‌های دولتی نتوانسته‌اند حیطه‌های تصدی‌گری را از حاکمیت تفکیک کنند و طبیعتا دولت ضعیف (به مفهومی که عرض شد) نمی‌تواند امور را درست هدایت کند. خصوصا وقتی تصدی‌گری غلبه می‌کند خود دولت گاهی تبدیل به رقیبی انحصارگر و قدرتمند می‌شود که رقابت منطقی را مخدوش و فضای کسب‌وکار را پیچیده می‌کند و این برای سرمایه‌گذاری مانع ایجاد می‌کند. وی در ادامه افزود: به این نکته مهم توجه داشته باشید که مشکلات سرمایه‌گذاران خارجی و ریسکشان خیلی کمتر از داخلی‌ها است. چراکه اگر مشکل حقوقی پیدا شود به مراجع حل و فصل بین‌المللی رجوع می‌کنند ولی سرمایه‌گذار داخلی باید به دستگاه قضایی رجوع کند که با تراکم کاری بسیار زیادی مواجه است و رسیدگی به دعاوی در آن بسیار طولانی است. به گفته حسن تاش حضور قدرت دولت در بخش‌های اقتصادی در بسیاری از موارد تاثیر زیادی دارد؛ حتی بعضی دولت‌ها رسما قانون برنامه را به اعتبار اینکه دوخت و دوز دولت قبلی بوده است کنار گذاشته‌اند چه برسد به پروژه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها. در دولت دهم روابط بین‌المللی کشور را چنان تیره کردند که موجب تشدید تحریم‌ها و توقف بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها شد. موارد زیاد است بعضی را در پاسخ سوال قبل اشاره کردم. البته توجه داشته باشید که اگر سرمایه‌گذاری خارجی به مرحله قرارداد و تعهد دولت ایران رسیده باشد، هر دولتی هم بیاید یا باید اجرا شود یا نهایتا موجب خسارت کشور می‌شود و در دادگاه‌های بین‌المللی دولت را محکوم خواهند کرد. ولی صحبت بر سر موارد فراوانی است که در حد مذاکرات یا تفاهم‌نامه مانده است و دولت بعدی آن را پیگیری نکرده است.


تعیین «نقشه راه» تنها راه برون‌رفت از معضلات

به باور این کارشناس حوزه انرژی کشورمان اگر برنامه‌ها مطالعه شده، منطقی، شفاف و مورد اجماع مردم باشد و از طرفی دارای سیستم قضایی پیشرفته‌ای باشیم، همچنین خصوصا اگر تعهد به قانون وجود داشته باشد، مشکلات و ریسک‌ها کمتر می‌شود. اغلب دولت‌های جهان از مالیات مردم ارتزاق می‌کنند و در قبال آنچه از مردم می‌گیرند باید پاسخگو باشند و‌گرنه کنار گذاشته می‌شوند. اما اتکا به درآمد نفت به‌عنوان یک درآمد مستقل از مردم، دولت‌ها را گستاخ و غیر‌پاسخگو و بی‌مسوولیت می‌کند و این چیزی است که باید مهار شود. شما ببینید در حالی که نفت انفال و متعلق به مردم است یک دولت می‌آید به‌جای اینکه بگوید من در مورد مال مردم و نحوه هزینه‌کرد آن از خودشان (یا از طریق نمایندگانشان) نظر‌خواهی می‌کنم، می‌گوید من نفت را سر سفره مردم می‌آورم یعنی فرض ذهنی‌اش این است که اگر در راس دولت قرار بگیرم بر نفت نشسته‌ام و من هستم که تصمیم می‌گیرم با آن چه کنم! دولت دیگر هم جور دیگری در مورد آن تصمیم می‌گیرد، این پدیده در همه جای دنیا نیست؛ این گرفتاری کشورهای نفتی است و باید قانونمند شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۶
سید غلامحسین حسن‌تاش


1-    یکی از موضوعاتی که در یادداشت‌های فواد روحانی بارها به آن اشاره شده است، تاکید محمدرضاشاه بر اهمیت  اوپک و علاقه او به این سازمان است. دلیل این همه تاکید محمدرضاشاه بر اوپک چه بود؟ آیا صرفا این سازمان برای او اهمیت اقتصادی داشت و می‌توانست از آن به عنوان یک اهرم فشار برای کنترل قیمت نفت استفاده کند یا دلایل دیگری هم در علاقه اش به اوپک تاثیرگذار بود؟

 

پاسخ 1- یادداشت‌های فواد روحانی از تاکید محمدرضا شاه پهلوی بر اهمیت اوپک حکایت نمی‌کند بلکه برعکس از برخورد دوگانه و متزلزل او نسبت به اوپک حکایت می‌کند. در این یادداشت‌ها یکی دوبار به حمایت شاه از اوپک آنهم از زبان دیگران اشاره شده که آنهم بیشتر از موضع نفئی است تا اثباتی ، به این معنا که به قدری تردید نسبت به موضع حکومت در مورد ماندن یا نماندن در اوپک وجود داشته است که مقامات نقل می کنند که شاه هنوز مدافع  ماندن در اوپک است. مطالعه دقیق این یادداشت‌ها گاهی حتی تلویحا این ذهنیت را تداعی می‌کند که حضور ایران در اوپک با حمایت غرب برای مهار کردن اوپک در جهت این که تصمیمات تندی بر علیه شرکت‌های نفتی نگیرند بوده است. بنظر می‌رسد گاهی هم سعی می‌شده از ابزار اوپک برای امتیازگیری از شرکت‌های نفتی (عضو کنسرسیوم) و یا از کشورهای غربی برای جلب سرمایه‌گزاری آنها در ایران استفاده شود.

 

2-    در جایی از یادداشت‌ها، روحانی به نقل از منوچهر اقبال، رئیس هیئت مدیره شرکت نفت نقل می‌کند که علت ورود ایران به سازمان اوپک جلب نظر اعراب و دور کردن آنها از حول محور جمال عبدالناصر بوده است. چقدر با این نظر موافق هستید؟ به طور کلی با توجه به فضای بین‌المللی و منطقه‌ای علت عضویت ایران در اوپک را چه می‌دانید؟

 

پاسخ 2- بنظر من یکی از توضیح دهنده‌ترین مطالبی که موضع شاه را در مورد اوپک را روشن می‌کند همین مطلبی است که روحانی در یادداشت 23 آذر 1342 خود از دکتر اقبال نقل کرده است که می‌گوید: هدف شاه از عضویت ایران در اوپک بیشتر سیاسی بود تا اقتصادی و اینکه ایران با زمامداری این سازمان اعراب را از محور ناصریسم و یا به عبارتی از تند روی در مقابل شرکت‌ها دور نگاه دارد. نکته مهم دیگر این بوده است که شاه که با کودتا برعلیه مصدق ، آنهم کودتایی که با حمایت و دخالت امریکا و انگلستان و حمایت مالی شرکت ها انجام شده بود، به قدرت برگشته بود،  از یک سو نسبت به  امریکا و انگلیس و نسبت به شرکت‌ها بسیار منفعل بود و از سوی دیگر نگران بود که دیگر کشورهای عضو اوپک امتیازاتی از شرکت‌ها بگیرند و در احقاق حقوق خود در مقابل شرکت‌ها  از ایران جلو بیافتند و رژیم ایران که در دوره مصدق در ملی کردن نفت و در مقابله با شرکت‌ها  پیشتاز بوده است از آنها  عقب بماند و در اینصورت فکر می کرد که آبروی رژیمش هم در داخل و نزد افکار عمومی داخلی و هم در سطح بین‌المللی و خصوصا در منطقه خواهد رفت، بنابراین بهترین راه ماندن در اوپک برای عقب نیفتادن از قافله و نیز برای مهار اوپک بود. بنظر می‌رسد شخص شاه بر روی این مسئله پرستیژ سیاسی حساس‌تر از بقیه بوده است.

 

3-    فواد روحانی در یادداشت‌های خود اشاره می‌کند که پس از تشکیل اوپک نزدیک به دو سال زمان می برد تا شرکت‌های نفتی و دولت‌های متبوعه شان اوپک را به رسمیت بشناسند و درباره قطعنامه‌های 32، 33 و 34 با کشورهای عضو اوپک به مذاکره بنشینند. نگاه جامعه جهانی به تشکیل اوپک در ابتدای دهه 60 میلادی چه بود و چه شد که بالاخره این نگاه تغییر کرد و شرکت‌های نفتی و دولت‌های متبوعه‌شان به این نتیجه رسیدند که باید با اوپک مذاکره کنند؟ روحانی معتقد است که قاطعیت ایران و ازجمله افرادی مانند عبدالحسین بهنیا در تغییر نظر جامعه جهانی تاثیر داشته است. این نظر را قبول دارید؟

 

پاسخ 3- شرکت‌های نفتی ابتدا اوپک را چندان جدی نمی‌گرفتند و تلاش داشتند که با اعمال نفوذ و فشار، کشورها را از عضویت در اوپک منصرف کنند، اما وقتی موفق نشدند طبعا نگران بودند که اعضاء اوپک یکجانبه تصمیمات جمعی بگیرند و شرایطی را به آنها تحمیل کنند ولذا سعی کردند از طریق مذاکره و کشدار کردن مذاکرات وارد شوند. شرکت‌ها سعی می‌کردند از طریق اعطاء امتیازاتی خارج از قراردادهایشان مثل دادن وام ها و اعتبارات خاص به نوعی بعضی از کشورها را تطمیع کنند و وحدت اوپک را بشکنند و نگذارند که قراردادهای نفتی دست بخورد. طبعا قاطعیت بعضی کشورها مثل ونزوئلا و عراق و بعضی ایرانی‌های وطن دوست هم در این رابطه موثر بوده است که البته شاه بعدا تحت فشار شرکت‌ها این افراد را به تدریج کنار گذاشت.

 

4-    پس از تشکیل اوپک، در ایران دو نظر عمده درباره آن وجود داشت. شخص محمدرضاشاه به شدت به عضویت در اوپک علاقمند بود و بر سختگیری به شرکت‌های نفتی بر سر مذاکرات نفت تاکید داشتند ولی افراد دیگری مانند علم که در آن زمان نخست‌وزیر بود چندان اوپک و مذاکرات نفت را جدی نمی‌گرفتند. روحانی در یادداشت‌هایش دلیل این مخالفت علم را کارشکنی‌های دولت انگلیس و شرکت «بی پی» و وعده مساعدت مالی از جانب آنها به ایران می‌داند. شما این نظر را قبول دارید؟ به طور کلی نقش انگلستان در مذاکرات نفت در این دوره را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

پاسخ 4- برداشت من این نیست که شخص شاه علاقه شدید به اوپک داشته است و همانطور که قبلا توضیح دادم شاه به دلایل سیاسی و حفظ پرسشتیژ سیاسی خود به عبارتی مجبور به عضویت در اوپک بوده است. همانطور که می‌دانید نطفه اولیه اوپک عمدتا با پیگیری ونزوئلا  و همراهی عربستان با ونزوئلا شکل گرفت و بعدا از ایران دعوت شد و اینطور نبوده است که ایران محور باشد، بنابراین اگر ایران این دعوت را نمی‌پذیرفت از غافله عقب می‌ماند . این تزلزل موضع شاه که از ابتدا وجود داشت موجب می‌شد که مخالفین داخلی اوپک بتوانند روی او تاثیر بگذارند ضمن این که  خودش هم به کشورهای عرب بسیار بدبین بود. اما مسئله پرستیژ سیاسی  خیلی برایش اهمیت داشت. افکار عمومی داخلی و منطقه‌ای قضاوت خوبی نمی‌کردند  که کشورهائی جمع شوند و در مقابل اجحافات آشکار شرکت‌ها اقداماتی انجام دهند و ایران جزو آنها نباشد. قطعا نقش انگلستان منفی بوده است و عَلَم گرایش بیشتری به انگلستان داشته است، اما دقت در همین یادداشت‌ها هم نشان می‌دهد که همه مسئله را نمی‌توان به گردن عَلَم انداخت، به نظر من وفاداری به شاه و یا حداقل محذوراتی که برای وفادار نشان دادن خود به شاه وجود داشته، موجب شده است که مشکلات و کارشکنی‌ها به افراد درجه دوم مثل عَلَم و اقبال و فلاح که البته همه منتخب شاه بوده‌اند نسبت داده شود این یعنی همان برخورد عوامانه "خودش خوب بود دورو بری هایش بد بودند" یا "خودش می‌خواست دورو بری هایش نمی گذاشتند" ، شما ملاحظه کنید در همین یادداشت‌ها منعکس است که شاه مرتب می‌پرسید که نظر سفارت انگلستان و سفارت امریکا چیست؟ در حدی که واقعا انسان احساس شرم می کند. حتی روحانی در یاداشت 2 آذر 42 خود اشاره می‌کند که شاه به یمانی (وزیر نفت عربستان) می‌گوید: من  در مورد فلان پیشنهاد با سفرای انگلستان و امریکا مذاکره و توصیه کرده‌ام و خوب است امیرفیصل (پادشاه عربستان) هم از همین قرار مذاکره کنند و یمانی پاسخ می‌دهد که امیر فیصل میل ندارد که در کارهای نفت پای دولت امریکا را به میان بکشد (در عربستان عمدتا شرکت‌های امریکائی حضور داشتند).

 

5-    مذاکراتی که بین اوپک و شرکتهای نفتی درباره قطعنامه شماره 33 صورت گرفت در ابتدا مورد حمایت کامل محمدرضا شاه بود و او حتی به اقدامات سختگیرانه و یکجانبه علیه شرکتهای نفتی درصورت نرسیدن به توافق اعتقاد داشت. اما پس از مدتی به گفته روحانی این حمایت شاه کمرنگ می شود. خود او معتقد است 15 خرداد 1342 و تصور شاه از دست داشتن انگلیسی ها در این رویداد باعث کمرنگ شدن پشتیبانی شاه شده است. به نظر شما دلیل کوتاه آمدن شاه در این دوران چه بود؟ آیا می توان گفت حمایت شاه از مذاکرات نفت براساس رویدادهای سیاسی داخلی دچار فرازونشیب می شد؟ در چه دوره های دیگری شاهد چنین صعود و سقوطی در حمایت شاه از مذاکرات نفتی هستیم؟

 

پاسخ 5- این مسئله را روحانی در مقاله سال 1375 خود مطرح می‌کند و البته در همان جا هم برخورد دوگانه ای را از شاه گزارش می‌کند که شاه نهایتا می‌گوید البته ما نمی‌خواهیم ماجراجویی کنیم.  به نظر من شاه از شرکت‌ها ترس داشته است و ارزیابی می‌کرده است که موضع شرکت‌ها چیست و در جائی که شرکت‌ها سفت و سخت بوده‌اند موضعش را تغییر می‌داده است. در همین یادداشت‌ها منعکس است که شاه مرتبا روحانی و دیگران را به این دعوت می‌کرده که اوپک را به تعادل سوق دهند و در مورد همین قطعنامه 33 وقتی می‌بیند که شرکت‌ها کوتاه نمی‌آیند حتی بحث خروج از اوپک را مطرح می‌کند که اگر عربها تصمیم بگیرند، ممکن است ما از اوپک خارج شویم یا در جلسات شرکت نکنیم. البته شاه بدش نمی‌آمد که خصوصا اگر بتواند پول بیشتری برای تحقق اهدافش از شرکت‌ها بگیرد اما زود هم به اصطلاح جا می‌زد.

البته نکته مهمی این جا وجود دارد که نیاز به تحقیق مستقلی دارد و آن این است که به نظر می‌رسد مواضع امریکائی‌ها قدری با انگلیسی‌ها متفاوت بوده است. در ونزوئلا که شرکت‌های امریکائی حضور داشتد شرایط بسیار بهتری بود و عایدات بسیار بیشتری را به دولت ونزوئلا می‌دادند و کمتر برایشان سخت بود که این را به  کشورهای خلیج فارس هم بدهند، ضمن این که در آن زمان امریکا یک کشور تولید کننده نفت بود و انگلستان نبود و برای امریکائی‌ها قیمت‌های خیلی پائین نفت نیز چندان جذاب نبود و این احتمال هست که شاه در دامنه مواضع این دو کشور نیز بازی می‌کرده است و شواهدی از این مسئله هم در یاداشت های روحانی پیدا می‌شود.

 

6-   روحانی در بخشهایی از یادداشت‌هایش به این نکته اشاره می‌کند که کشورهای عربی نگاه ویژه‌ای به ایران داشتند و در تصمیم‌گیری‌های خود برای ایران و تصمیم آن نقش عمده‌ای قائل بودند. با این عقیده فواد روحانی معتقد هستید که ایران در این دوره جایگاه ویژه‌ای در میان کشورهای عربی در اوپک پیدا می‌کند؟ شما نقش ایران را در اوپک در این دوره و در خلال مذاکرات نفتی این دوره چگونه ارزیابی می کنید؟

 

پاسخ6- این نگاه مرهون دکتر مصدق و نهضت ملی شدن نفت بوده است. به هرحال ایران اولین کشوری بوده که در منطقه خلیج‌فارس و خاورمیانه برای احقاق حقوق نفتی خود قیام کرده و عظمت قیام هم طوری بود که حتی بعد از کودتا هم نتوانستند قرارداد امتیازی را احیاء کنند و قرارداد پنجاه پنجاه بستند. حتی قیام مصر به رهبری جمال عبدالناصر در ملی کردن کانال سوئز،  ملهم از  نهضت ملی نفت ایران بود. و حتی نهضت ملی در ایده‌های اولیه شکل‌گیری اوپک بی‌تاثیر نبود چون کشورهای نفتی متوجه شدند که اگر در مقابل هفت‌خواهران وحدت نداشته‌ باشند، شکست می‌خورند. شما ملاحظه‌می‌کنید که یکی از اهداف  ذکر شده  در اساسنامه اوپک "اتحاد و یکپارچگی اعضاء در هنگام اعمال فشار شرکت‌های نفتی  بر یکی از دولت‌های عضو" می‌باشد که از برخورد شرکت نفت ایران انگلیس با دولت مرحوم دکتر مصدق، الهام گرفته شده است.  بعلاوه اینکه ایران  یک کشور مهم منطقه هم از نظر نفتی و هم از نظر موقعیت ژئوپلتیکی بوده و هست و مسلم است که اینها اثر داشته است و شخصیت و سوابق  روحانی نیز بی‌اثر نبوده است.

 

7-   آنطور که در یادداشت‌های روحانی آمده است پس از برداشته شدن حمایت شاه از مذاکرات نفت و تن دادن او به پذیرفتن پیشنهاد شرکت‌های نفتی بر سر قطعنامه 33 (اخذ بهره مالکانه از شرکت‌های نفتی) مذاکرات نفت به تعبیر روحانی به «شکست» می‌انجامد و موضوع قطعنامه به طور کلی کنار گذاشته می‌شود. آیا شما هم این اتفاق را یک شکست می‌دانید؟ به نظر شما چه دلایلی منجر به این شکست شد؟ نقش فواد روحانی در مذاکرات نفت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

 

پاسخ 7- موضوع قطعنامه 33 این بود که بهره‌مالکانه از مالیاتی که شرکت‌ها باید به دولت‌ها بپردازند کسر نشود، چون شرکت‌ها با این کار در حقیقت بهره‌مالکانه را عملا نمی‌پرداختند. و کنار گذاشته شدن این قطعنامه مسلما یک شکست بوده است، چون این یکی از خواسته‌های دیرینه همه کشورها بود. به نظر من عوامل زیادی موجب این شکست بود. یکی این که کشورها به تکنولوژی و سرمایه شرکت‌ها نیاز داشتند و در این مورد برای جلب شرکت‌ها  در رقابت با هم نیز بودند ولذا  از  استقلال لازم برای برخورد قاطع‌تر بر خوردار نبودند و این مسئله متاسفانه هنوز هم کم و بیش وجود دارد.  واگرائی‌های سیاسی و عدم اعتماد  فی‌مابین کشورهای عضو اوپک نیز مانع  انسجام لازم می‌شد و ایران هم عملا مانع تصمیمات قاطع می‌شد. به نظر من مشکل فواد روحانی این بود که  همزمان دو نقش اوپکی و ایرانی داشت یعنی همزمان به عنوان معاون شرکت نفت مسئول مذاکرات با کنسرسیوم طرف قرارداد ایران بود و از سوی دیگر مسئول مذاکرات مشترک اوپک با هفت‌خواهران نفتی و این موجب لوث مسئولیت و موجب عدم استقلال رای کافی در موضع اوپک می‌شد.

 

8-   فواد روحانی معتقد است نرمش محمدرضاشاه دربرابر شرکت‌های نفتی و استعفای فواد روحانی که پس از آن اتفاق افتاد باعث تغییر نگرش اعضای غیرایرانی اوپک نسبت به ایران شد. به نظر شما تغییر نظر محمدرضاشاه در مذاکرات نفت چه تاثیری بر نگاه کشورهای عضو درباره ایران داشت؟

 

پاسخ 8- البته اول نگرش کشورها برگشت و بعد روحانی دیگر رای نیاورد. در مورد شاه هم من کماکان قائل به تغییر نظر نیستم، همانطور که گفتم تذبذب در برخورد او از اول آشکار بود و  به نظر روشن و قطعی نرسیده بود که از آن بر گردد به قول معروف با پا پس می‌زد و با دست پیش می‌کشید تا هم پرستیژ سیاسی که ذکر شد را حفظ کند و هم ببیند که چه می‌شود. خوب به هرحال تا حدی می‌شد  کش داد و دفع‌الوقت کرد و بالاخره کشورها متوجه شدند. به هرحال روحانی هم گرچه تلاش‌هائی داشته است که مقامات را متقاعد کند ولی عملا نمی‌توانسته خارج از منویات شاه و رژیم حرکت کند. به‌ نظر می‌رسد که کشورها به‌تدریج فهمیدند که اینطوری کاری پیش نمی‌رود یاداشت‌ها نشان می‌دهد که موضع دوگانه و دفع‌الوقت ایران کشورها را بدبین کرده بود.

 

9-   از موضوع اوپک و مذاکرات نفتی که بگذریم به نظر شما انتشار یادداشت‌های فواد روحانی چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد؟

 

پاسخ 9- انتشار این یادداشت‌ها از جهات مختلفی مهم است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنم.

الف- این یادداشت‌ها اطلاعات نزدیک و ملموسی را از اولین سال‌های تاسیس و تکوین اوپک در اختیار خواننده قرار می‌دهد. بسیاری از کتاب‌هائی که در مورد اوپک نوشته شده است انگیزه تاسیس اوپک را به ناراحتی کشورهای نفت‌خیز  از کاهش قیمت جهانی نفت در سال‌های 1958 و 1959 توسط شرکت‌های موسوم به هفت‌خواهران نفتی که از سال 1928 با هم تبانی و توافق کرده بودند و در واقع یک کارتل نفتی‌ را بوجود آورده بودند، تقلیل داده‌اند، در صورتی که یادداشت‌های فوادروحانی به خوبی نشان می‌دهد که مسئله فراتر از این بوده است و مشکلات مشابه و مشترکی که همه کشورهای نفت‌خیز در قراردادهایشان با یکی از شرکت‌های عضو هفت‌خواهران و یا کنسرسیومی از آنها داشتند، انگیزه تشکیل اوپک بوده است. بعضی کشورها  تدریجا به این نتیجه رسیدند که  کارتل هفت‌خواهران که در همه جا امتیاز و قرارداد دارند متحد عمل می‌کنند و متقابلا اگر کشورها متحد عمل نکنند کاری از پیش نمی‌برند و شما می‌بینید که بیشترین قطعنامه‌ها وتلاش‌های اولیه اوپک معطوف به قراردادها یا مسائل قراردادی و معطوف به اجحافاتی که شرکت‌ها به همه کشورهای نفتی روا می‌داشته، بوده است.

ب- یادداشت‌های روحانی برای تنظیم‌کنندگان و مذاکره‌کنندگان قراردادهای نفتی (قراردادهای توسعه میادین نفتی)  هم می‌تواند درس آموز باشد که چه ظرائفی در قراردادها وجود دارد و چه دقت‌هائی باید صورت گیرد که بعدا شرکت‌ها تفسیرهای مغالطه‌آمیز از مفاد قرارداد نکنند.

ج- صرفنظر از مسئله اوپک، این یادداشت‌ها به درک دقیق‌تر وضعیت کشورهای منطقه و روابط بین‌المللی در مقطع زمانی تاسیس اوپک نیز کمک می‌کند و نیز شناخت دقیق‌تری را از رژیم شاه و روابط درونی آن در اختیار خواننده قرار می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

دانلود فایل پی دی اف مصاحبه 


دریافت فایل مصاحبه 

حجم: 3.52 مگابایت



لینک نسخه متنی

http://hassantash.blogfa.com/post-479.aspx


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۳۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

نگرانی‌ها در مورد کنفرانس نفتی لندن


لینک نسخه متنی:

http://hassantash.blogfa.com/post-421.aspx


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۳ ، ۱۸:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۳ ، ۲۲:۲۸
سید غلامحسین حسن‌تاش


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۳ ، ۲۲:۲۰
سید غلامحسین حسن‌تاش


مصاحبه با تجارت فردا در مورد نوسانات قیمت نفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۳ ، ۲۱:۲۸
سید غلامحسین حسن‌تاش


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۰۰:۳۰
سید غلامحسین حسن‌تاش