وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۹۲ مطلب با موضوع «مصاحبه» ثبت شده است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۵ ، ۰۹:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

صفحه نخست » ایرانخاورمیانهسر تیترعمانگزارشگفتگو

منافع تهران و مسقط در خط لوله گاز ایران عمان – گفتگو با غلامحسین حسنتاش

نگارش  در شهریور ۲۱, ۱۳۹۵ – ۱:۵۴ ق.ظ

                                                                              مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

براساس توافق سال ٢٠١٣ میان ایران و عمان، قرار است به مدت ۱۵ سال روزانه ۲۸ میلیون مترمکعب گاز طبیعی ایران با یک خط لوله از بستر خلیج فارس به عمان صادر شود که با ارزش بالای این گاز روابط اقتصادی دو کشور تقویت می شود. پس از لغو تحریم های غرب علیه ایران در ماه ژانویه، ایران و عمان تلاش های خود برای اجرایی کردن این پروژه را تجدید کردند، اما این پروژه به دلیل اختلاف نظرهای طرفین بر سر قیمت و فشارهای آمریکا بر مسقط به تاخیر افتاده است. در این بین ایران و عمان اخیرا توافق کرده اند تا مسیر و طراحی خط لوله صادرات گاز ایران به این کشور از زیر دریا را تغییر دهند تا این خط لوله از آبهای تحت کنترل امارات عبور نکند.

واژگان کلیدی: منافع تهران ، مسقط، خط لوله گاز، ایران، عمان، صادرات گازایران، چالش ، خط لوله گاز ایران عمان

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرایط کنونی اهداف ایران از حضور و طرح این خطلوله چیست؟

کشور عمان سالهاست که متقاضی خرید گاز از ایران است و پس از چندین دور مذاکرات نهایتا در شهریور 92  تفاهمنامه ای در این زمینه یعنی برای صادارت گاز ایران به عمان بین دو کشور امضاء شده است و در سند چارچوب همکاری‌های مشترک در اسفندماه ۱۳۹۲ در خلال سفر رئیس جمهوری به کشور عمان نیز بر آن تاکید شده است. طبیعتا انتقال این گاز نیاز به خط لوله دارد که از بستر خلیج فارس و دریای عمان عبور خواهد کرد تا گاز ایران را به عمان برساند.ایران با تکمیل فازهای بیشتری از میدان گازی  پارس جنوبی گاز مازاد برای صادرات خواهد داشت و کشور عمان می تواند یکی از مقاصد خوب صادراتی گاز ایران باشد چراکه هم منافع اقتصادی دارد و هم به تحکیم روابط دو کشور کمک می کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: این خط لوله ذخایر گازی عظیم ایران را به مصرف کنندگان عمانی و مراکز تولید ال ان جی در این کشور متصل خواهد کرد تا گاز ایران از این طریق مجددا به کشورهای دیگر صادر شود.در شرایط کنونی نگاه عمان به خط ایران عمان چیست؟

با توجه به نیازی که عمان به گاز دارد و تفاهماتی که صورت گرفته است طبعا نگاه طرف عمانی مثبت است. عمان کشور صادرکننده گاز از طریق مایع سازی بصورت LNG است و از سال ها پیش تاسیسات LNG به ظرفیتی حدود 10.5 میلیون تن در سال در عمان نصب شده است اما پس از مدتی تولید داخلی گاز این کشور کاهش یافته است ولذا ظرفیت مایع سازی و تولید LNG این کشور بلااستفاده مانده است. در سال 2014 حدود 25 درصد ظرفیت مایع سازی عمان خالی بوده است این در شرایطی است که از چند سال پیش عمان مقداری گاز را هم از طریق خط لوله  موسوم به دلفین از قطر وارد می کند.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: قرار است به جای یک مسیر کم عمق تر در حدود 300 متری سطح دریا در طرح اولیه ، این خط لوله از 1000 متری سطح آب عبور کند.با توجه به وضعیت کنونی، چه چالشهایی فراروی ساخت این خط لوله وجود دارد؟

به هر حال با توجه به دریائی بودن مسیر، احداث خط لوله از نطر فنی نسبت به خشکی هم دشوارتر و هم پر هزینه تر است، اما مسافت چندان طولانی نیست و حدود 180 کیلومتر است و اگر قرارداد مبادله گاز بین دوکشور محکم باشد، ممکن است سرمایه گذارانی برای آن پیدا شود که خط لوله را احداث کنند و از حق ترانزیت آن بازگشت سرمایه کنند. اما فکر نمی کنم در شرایط بعد از برجام مشکل سیاسی خاصی وجود داشته باشد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: رویکرد و نگاه بازیگران عربی و غربی به خط لوله چیست؟

در بین غربیها فکر نمی کنم که مخالفت خاصی وجود داشته باشد خصوصا که بعضی از شرکتهای غربی در پروژههای LNG  قطر سهامدار هستند و بدشان نمی آید که با تامین این گاز از ظرفیت کامل این مجتمع ها استفاده شود. اما در بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس عمان از دیرباز روابط متفاوتی با ایران دارد و خصوصا در شرایط فعلی احتمالا دیگر اعضاء این شورا از این همکاری خشنود نیستند و ممکن است عمان از این جهت تحت فشار باشد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: منافع ایران در شرایط کنونی در قبال خطلوله ایران عمان و آینده آن چه خواهد بود؟ و به نگاه شما ایران باید چه رویکردی در قبال این خط لوله در آینده در پیش بگیرد؟

همانطور که عرض کردم این خط لوله و صادرات گاز به عمان به نفع ایران است، من در گذشته دو پیشنهاد در این مورد ارائه داده ام که یکی از آن دو در شرایط فعلی به دلیل وضع روابط ایران با سایر کشورهای جنوب خلیج فارس چندان قابل تحقق نیست و آن این بوده است که ایران وارد مذاکرات چهارجانبه با قطر و امارات و عمان شود و به خط لوله دلفین وصل شود و یک لوپ بوجود آید. اما پیشنهاد دیگر من این بوده است که با توجه به این که عمان گاز را عمدتا برای تبدیل به LNG برای صادرات میخواهد، ایران قرارداد تبدیل گاز به LNG با عمان امضاء کند یعنی گاز بدهد و معادل آن LNG بگیرد و خودش صادر کند و هزینه تبدیل آن را به عمان بدهد و از این طریق وارد بازار LNG شود، البته این نیازمند مطالعه و بررسی اقتصادی است و ممکن است شرکای عمان راضی نباشند، ولی می تواند فرصتی برای ورود زودرس ایران به بازار  جهانی LNG باشد.

در هر حال من فکر میکنم ایران باید این مساله را در چارچوب یک همکاری وسیع تر منطقه ای بررسی کند که اگر  در آینده بسترهای سیاسی فراهم شد گسترش یابد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چشم انداز آینده خط لوله با چه سناریوهایی روبرو است؟

من فکر میکنم این خطلوله به امید خدا اجرا خواهد شد. شاید مهمترین مانعی که بتواند وجود داشته باشد مساله تشدید احتمالی تنش میان جمهوری اسلامی ایران و سایر اعضاء شورای همکاری خلیج فارس باشد.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۰۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

لینک این مطلب در خبرآنلاین:  http://www.khabaronline.ir/detail/565575/Economy/energy

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۴۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۳۱
سید غلامحسین حسن‌تاش
دکتر حسن‌تاش در گفت‌وگو با "نکونیوز":
دعواهای جناحی را در مرز صیانت از منافع ملی محدود کنیم
از سال 2009، پتانسیل کاهش بهای نفت به وجود آمده بود
 
اخیراً شاهد حملات سازمان‌یافته به دستاوردهای دیپلماتیک دولت، این بار از منظر اقتصادی هستیم. در بخشی از این رویکردهای تخریبی، شاهدیم که با بهره‌برداری از گفته‌های یکی از نمایند‌گان پیشین ایران در اوپک، از دو منظر به سخنان رییس‌جمهوری اسلامی ایران که گفته بود، "اگر برجام نبود، حتی یک بشکه نفت هم نمی‌توانستیم صادر کنیم"، تاخته شده است.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۰
اخیراً شاهد حملات سازمان‌یافته به دستاوردهای دیپلماتیک دولت، این بار از منظر اقتصادی هستیم. در بخشی از این رویکردهای تخریبی، شاهدیم که با بهره‌برداری از گفته‌های یکی از نمایند‌گان پیشین ایران در اوپک، از دو منظر به سخنان رییس‌جمهوری اسلامی ایران که گفته بود، "اگر برجام نبود، حتی یک بشکه نفت هم نمی‌توانستیم صادر کنیم"، تاخته شده است. 
این موضوع که این سخنان بر چه مبنا و با چه هدفی گفته می‌شود، کم و بیش مشخص است. اما این که چه پاسخ قانع‌کننده‌ای برای آنانی که همیشه حرفی برای گفتن دارند، از زبان چه کسی گفته شود، شاید تا اندازه‌ای بتواند مسایل را برای همگان و کسانی که از دور، دستی بر آتش داشته و بدون نگاه کارشناسانه، سخن می‌گویند، روشن سازد. 
برآن شدیم با سید غلامحسین حسن‌تاش، کارشناس ارشد انرژی، و عضو انجمن اقتصاد انرژی ایران که پیشینه سال‌ها مدیریت در وزارت نفت و پژوهش و تحقیق در این حوزه را دارد، به گفت‌وگو بنشینیم. گفت و گوی نکونیوز با دکتر حسنتاش را می خوانید: 
********************************** 
پرسش نخست آن است که به باور جناب‌عالی به عنوان کارشناس ارشد حوزه اقتصاد انرژی، در صورت تصویب نشدن برجام و عدم الغای قطع‌نامه‌های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، کنگره ایالات متحده و پارلمان اروپا، تولید و صادرات نفت ایران چه سرنوشتی می‌یافت؟ 
باید اشاره کنم که اداره اطلاعات انرژی ایالات‌متحده در سال ۲۰۱۲ بر اساس قانون اجرائی بودجه دفاعی این کشور و در جهت برنامه‌ تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران، موظف شد که هر دو ماه یکبار گزارشی را تحت عنوان "وضعیت دسترسی به نفت و فرآورده‌های نفتی و وضعیت قیمت نفت در همه کشورهای بدون ایران" تهیه نماید. 
یعنی بطور خلاصه وضعیت بازار نفت، بدون نفت ایران چگونه است. در واقع به وضوح هدف از این گزارش آن بود که فشار بر روی صادرات نفت ایران را به گونه‌ای تنظیم کنند که هم بازار نفت دچار کمبود و مشکل نشود و هم قیمت‌ها بیش از حد زیاد نشود. 
این گزارش نشان می‌داد که آخرین وضعیت بازار چیست و بازار جهانی نفت، بدون ایران چقدر کمبود دارد و آمریکایی‌ها متناسب با آن، در قالب تحریم‌ها، صادرات نفت ایران را به گونه‌ای تنظیم می‌کردند که بازار دچار کمبود نشود و هرچقدر شرایط بازار اجازه می‌داد، فشار را بر روی صادرات ایران بیشتر می‌کردند. 
تاکنون 
پتانسیل فزونی گرفتن عرضه بر تقاضا از سال 2009 میلادی بر بازار مسلط بود و در همان سال متوسط قیمت جهانی نفت حدود 37 درصد کاهش یافت و متوسط قیمت نفت‌خام برنت دریای شمال از بیش از 97 دلار در سال 2008، به کمتر از 62 دلار هر بشکه در سال 2009 رسید
۲۵ شماره از این گزارش منتشر شده و بر روی سایت اداره مذکور در دسترس است. حال توجه بفرمائید که از اواسط سال ۹۳، بازار جهانی نفت با اضافه عرضه روبرو شد و اینجانب در مقاله‌ای که بر روی وبلاگ شخصی‌ام موجود است و در آذرماه ۹۲ نوشته شده، پیش‌بینی کرده بودم که در سال ۹۳، بازار، با مازاد عرضه روبرو و فشار بر ایران بیشتر می‌شود. 
مازاد عرضه بازار در سال ۹۴ به حدود ۲ میلیون بشکه در روز هم رسید؛ یعنی حدود دو برابر صادرات ایران مازاد عرضه وجود داشت، لذا روشن است که اگر همان روند تحریم‌ها ادامه یافته و مذاکرات برجام و تلاش‌های دولت نبود، این زمینه فراهم بود که صادرات نفت ایران را حتی تا حد صفر کردن آن، تحت فشار قرار دهند. 
در حملات اخیر به رییس‌جمهوری اسلامی ایران و وزارت نفت، عنوان شده است که "اگر برجام نبود، نفت ۱۲۰ دلار بود". در این پیوند، بیشتر کارشناسان مستقل صنعت نفت، رکود و کاهش تقاضا در بازارهای جهانی، عدم اجماع اوپک بر سر مسأله کاهش سقف تولید و در سوی دیگر، افزایش تولید عربستان، ایالات متحده و تا حدودی عراق را از جمله دلایل عمده کاهش بهای نفت می‌دانند، نظر جناب‌عالی در این خصوص چیست؟ 
کسانی که چنین می‌گویند یا واقعا با تحولات بازار نفت آشنا نیستند یا کم‌لطفی می‌کنند! با توجه به محدود بودن مجال این مصاحبه، توصیه می‌کنم مقاله مبسوط اینجانب در آخرین شماره فصل‌نامه "نگاه‌نو" را تحت عنوان "قیمت نفت؛ دلایل سقوط و چشم‌انداز آینده" مطالعه بفرمایند. 
در آنجا با عدد و رقم و بررسی عرضه و تقاضا و عوامل مختلف توضیح داده‌ام که پتانسیل فزونی گرفتن عرضه بر تقاضا از سال ۲۰۰۹ میلادی بر بازار مسلط بود و در همان سال متوسط قیمت جهانی نفت حدود ۳۷ درصد کاهش یافت و متوسط قیمت نفت‌خام برنت دریای شمال از بیش از ۹۷ دلار در سال ۲۰۰۸، به کمتر از ۶۲ دلار هر بشکه در سال ۲۰۰۹ رسید. 
درست است که این روند در سال‌های بعد قدری تغییر کرد و شاهد افزایش مجدد قیمت بودیم، اما این تغییر مسیر به دلیل قوام گرفتن تقاضا و کنترل شدن عرضه و به عبارتی به واسطه حل ریشه‌ای مساله روند سبقت‌گیری عرضه بر تقاضا به عنوان عوامل اساسی و میان‌مدت بازار نبود، بلکه عمدتاً ناشی از عوامل کوتاه‌مدت؛ شامل تحولات ژئوپلتیکی یا سوانح طبیعی بود. بنابراین قابل پیش‌بینی بود که با رفع آن عوامل کوتاه مدت، امکان سقوط قیمت نفت وجود دارد. 
در بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳، بعضی حوادث مانند شورش‌های داخلی در نیجریه، بحران داخلی در کشور لیبی، کشمکش‌های میان دو کشور سودان شمالی و جنوبی، بحران سوریه و محتمل بودن امکان گسترش عملیات داعش به مناطق نفت‌خیز عراق، موجب کاهش‌هایی (نه چندان قابل توجه) در عرضه نفت شد و سونامی عظیمی که فوکوشیمای ژاپن را درنوردید، موجب افزایش تقاضای نفت گردید، چراکه ژاپنی‌ها مجبور شدند نیروگاه‌های حرارتی را جایگزین نیروگاه‌های اتمی نمایند. 
اما از سویی، روند فزونی عرضه بر تقاضا همچنان تداوم پیدا کرد و از سوی دیگر برخی از بحران‌های مذکور نیز فروکش کرد و از نیمه دوم سال ۲۰۱۴، قیمت‌های جهانی نفت مجددا در مسیر کاهشی قرار گرفت. 
در آنجا همچنین اشاره کرده‌ام که سقوط بهای نفت در سال ۲۰۰۹، باید هشدار لازم را به کشورهای صادرکننده نفت می‌داد و آنان را متوجه می‌نمود که عوامل اساسی و بلندمدت نامطلوب است و بر عوامل کوتاه‌مدت نیز نمی‌‌توان دل بست. 
حال این که کسی همه این واقعیت‌ها 
این دوره سقوط قیمت‌ها بیشترین شباهت را به سقوط قیمت در نیمه دهه هشتاد میلادی دارد. در آن زمان، پس از یک دوره چند ساله بالابودن قیمت نفت، تولید غیراوپک توسعه یافت و تقاضا برای نفت اوپک کم شد و در زمان حاضر بدنبال یک دوره بالا بودن قیمت نفت (بین 2004 تا 2008) تولید غیرمتعارف‌ها افزایش یافت و تقاضا برای نفت اوپک کم شد
و پدیده نفت‌های غیرمتعارف و اضافه تولید عربستان‌سعودی و افزایش روزافزون تولید نفت عراق و دو میلیون بشکه عرضه مازاد نفت در بازار را نبیند و سقوط قیمت را به برجام و چهارصد پانصد هزار بشکه افزایش تولید نفت ایران که حق از دست رفته کشورمان بوده است، نسبت دهد، خیلی جالب است!! 
روند کاهش تولید نفت و از دست رفتن بازارهای نفتی ایران، عقب افتادن کشور از توسعه صنایع نفتی، کاهش نقش راهبردی ایران در حوزه انرژی، ایجاد فضا برای افزایش توان تولید نفت در عربستان و در نتیجه افزایش قدرت این کشور در منطقه، ارزان‌فروشی نفت و فروش آن در برابر ارزها و کالاهای کم‌ارزش چینی و هندی در دولت گذشته و سرانجام ایجاد رانت و فسادهای کلان اقتصادی به بهانه و پوشش دور زدن تحریم‌ها، تنها بخشی از چالش‌های عمیق تحریم به صنعت نفت ایران به شمار می‌رود. نظر جناب‌عالی در این موارد چیست؟ 
من فکر می‌کنم هم انصاف و هم عِرق ملی ایجاب می‌کند که دعواهای جناحی را در حد مرز صیانت از منافع ملی محدود کنیم. این که کسانی بخواهند به بهای صدمه زدن به حقوق و منافع ملی کشور و هم‌سو شدن با بیگانگانی که در راه تحقق برجام تا توانستند کارشکنی کردند و بعد هم در جهت خنثی کردن آن تلاش می‌کنند، جناح مقابل را بکوبند، شایسته نیست. 
علاوه ‌بر آن، این‌ها، باید تکلیف‌شان را با خودشان و مردم مشخص کنند که بالاخره تحریم‌ها و آثار و تبعات آن که در سوال شما ذکر شده، خوب بوده یا ظالمانه بوده است؟ آیا این که خصوصاً عربستان و روسیه از تحریم‌ها استفاده کردند و بازارهای نفتی را گرفتند، خوب بوده و به نفع کشور بوده یا بد بوده است و آیا همه باید کمک کنیم که آثار تحریم را بزداییم و منافع ملی را احیاء کنیم؟ 
شما بارها طرح فریز نفتی را در تولید، بیشتر شبیه یک شوخی قلمداد کرده‌اید. چرا و چه توضیحی برای آن دارید؟ به نظر شما، سیاست ایران در این زمینه چه باید باشد؟ 
وقتی چند کشور که توان و ظرفیت تولید بیشتری ندارند، می‌آیند و می‌نشینند و توافق می‌کنند که به خاطر حمایت از بازار و قیمت، تولیدشان را بیشتر از ماه قبل نکنند این شوخی به نظر می‌رسد! چراکه اگر جدی بودند، توافق می‌کردند که متناسب با اضافه عرضه‌ای که در بازار وجود دارد، تولید را کاهش دهند! 
اما در مورد اجلاس دوحه که قرار است در ۱۷ آوریل (۲۹ فروردین) تشکیل شود، نظر من این است که ایران باید برخورد فعال داشته باشد و نهایت تلاش را برای رسیدن آن به توافق بنماید، چراکه به هرحال، این اجلاس تشکیل خواهد شد و بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ اوپک و غیراوپک هم حضور خواهند یافت و اگر توافقی حتی در حد همین شوخی فریز یا تثبیت تولید هم در آن شکل‌ نگیرد، علامت منفی بزرگی به بازار خواهد بود و در آستانه تغییر فصل و با وجود بالا بودن سطح ذخایر، می‌تواند موجب سقوط قیمت نفت شود. 
ایران باید ضمن مطالبه حق خود برای بازپس‌گیری بازارهای از دست رفته‌اش که ناشی از تحریم‌های ناعادلانه بوده است، تا حد ممکن همراهی کند که قیمت‌ها بدتر نشود. 
با توجه به سابقه شما در این زمینه، کاهش بهای نفت و تداوم سیر نزولی آن در زمان حاضر با دوره‌های گذشته، چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارد؟ 
این دوره سقوط قیمت‌ها بیشترین شباهت را به سقوط قیمت در نیمه دهه هشتاد میلادی دارد. در آن زمان، پس از یک دوره چند ساله بالابودن قیمت نفت، تولید غیراوپک توسعه یافت و تقاضا برای نفت اوپک کم شد و در زمان حاضر بدنبال یک دوره بالا بودن قیمت نفت (بین ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸) تولید غیرمتعارف‌ها افزایش یافت و تقاضا برای نفت اوپک کم شد. 
رفتار عربستان هم به نظر من، در دو دوره شبیه است؛ در آن سال، برای فشار به ایران در جهت پایان دادن به جنگ، عربستان حاضر به کنترل تولید نبود و در این دوره نیز، شاید به نوعی برای فشار به ایران و خنثی کردن نتایج اقتصادی برجام، باعث سقوط قیمت شد. 

http://www.neconews.com/vdcir3aq.t1a5v2bcct.html
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

دوران مزیت ما در نفت و گاز به سرعت در حال سپری شدن است

 

1- همان طور که می دانید بازار نفت در مقاطعی با بحران کاهش قیمت مواجه بوده است، در حال حاضر هم بازار نفت در این شرایط قرار دارد و  قیمت نفت سقوط کرده است. به نظر شما، دلایلی که در مقطع فعلی باعث کاهش قیمت نفت شده است چیست؟ کاهش قیمت نفت در زمان حاضر با دوره های گذشته دارای چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی است؟

 

پاسخ 1- علت اصلی کاهش قیمت فزونی عرضه نسبت به تقاضا و بالا بودن سطح ذخیره‌سازی‌های نفتی خصوصا در کشورهای صنعتی است . از سوئی به دلیل امکان‌پذیر شدن استخراج نفت‌خام‌های غیر متعارف ناشی از  توسعه فناوری و اقتصادی شدن  استخراج این نوع نفت‌خام‌ها، تولید آنها خصوصا در ایالات‌متحده در سال‌های گذشته افزایش یافت  و از سوی دیگر ‌ بدلیل بحران در اقتصاد کشورهای صنعتی تقاضای نفت  متناسب با آن افزایش نیافت ولذا  قیمت رو به کاهش گذاشت.

در گذشته در  بسیاری  از مقاطع بازار نفت با مازاد ظرفیت تولید و مازاد عرضه روبرو بوده است اما در خیلی از این موارد سازمان اوپک به عنوان تنظیم‌ کننده بازار عمل کرده و تولید اعضاء را کاهش داده و بالانس عرضه و تقاضا را برقرار و ثبات نسبی را به قیمت‌ها برگردانده است اما در دوره اخیر کاهش قیمت‌،  اوپک  تا این لحظه حاضر به تاثیرگذاری نبوده و نیست. علت اصلی هم این است که عربستان‌سعودی به عنوان بزرگترین تولید کننده محوری اوپک حاضر به همکاری نیست و از این حیث این دوره را می‌توان با سقوط قیمت نفت در سال 1986 مقایسه نمود ، در آن سال هم عربستان به بهانه کسب سهم بازار ، تولیدش را افزایش داد و حاضر به همکاری در کنترل بازار نشد و بعدها انتشار اسناد سازمان سیا نشان داد که مساله سهم بازار بهانه‌ای بیش نبود و عربستان  می‌خواست با هدایت امریکائی‌ها   از طریق کاهش قیمت نفت درآمد نفتی ایران و شوروی سابق را کاهش دهد و  ایران را وادار به پایان جنگ کند و فرایند فروپاشی شوروی را تسهیل کند. امروز نیز  عربستان همان مساله سهم بازار را مطرح می‌کند و به نظر می‌رسد که می‌خواهد آثار مثبت اقتصادی برجام برای ایران را با کاهش قیمت نفت خنثی کند و بعضی‌ هم معتقدند که فشار به روسیه هم هدف بعدی است .

 

2- در حال حاضر صنعت نفت در دوره پسا برجام قرار دارد، تحریم ها برداشته شده، به نظر جنابعالی دولتمردان در این دوره باید چه رویکردی داشته  باشند واولویت‌هایی که در این زمینه باید مورد توجه قرار دهند، چیست؟

 

پاسخ2- به نظر من صنعت نفت از مشکل  برنامه‌ریزی رنج می‌برد . برنامه‌ جامع توسعه منابع هیدروکربنی روشن نیست و اولویت‌ها تبیین نشده است. بعضا طرح‌هائی بی‌مطالعه و شتابزده مثل پالایشگاه‌های سیراف مطرح می‌شود و  این بی‌برنامه‌گی وشتابزدگی در تعریف طرح‌ها موجب می‌شود که سرمایه‌گذاری‌ها به هدف ننشیند.  متاسفانه صنعت نفت از نظر نرم‌افزاری یعنی  مطالعه و  تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری بسیار تضعیف شده است و برای رسیدن به برنامه‌های درست و استفاده از فضای پس از برجام باید هرچه زودتر این نرم‌افزار‌ها تقویت شود  و استراتژی‌ها و برنامه‌های درستی تدوین شود و اولویت‌ها مشخص شود تا از هرز رفت منابع و سرمایه‌ای که احیانا قابل جذب است جلوگیری شود. سرمایه‌گذاران و عرضه‌کنندگان خارجی علی‌القاعده دنبال منافع خود هستند اما بازار ایران بازاری بزرگ و برای  ایشان غیرقابل صرفنظر کردن است،  لذا  این ما هستیم که باید آنها را به مسیرهائی هدایت کنیم که منافع ملی ما را تضمین کند برنامه صنعت نفت به عنوان یک صنعت مهم و محوری باید بگونه‌ای باشد که علاو‌ه بر افزایش ظرفیت‌های تولید نفت و گاز و فرآورده‌های آن، منجر به توسعه ظرفیت‌های ملی هم بشود.

چندی پیش رئیس جمهور محترم مطلبی را قریب به این مضمون گفتند که:  «شرکت‌های خارجی باید بدانند که این بار ورودشان به ایران باید به گونه‌ای باشد که ظرفیت‌های تولید داخلی ما توسعه یابد نه این‌که بخواهند در اینجا فقط کالایشان را بفروشند»، این حرف رئیس جمهور بسیار مهم است و اگر دولت بتواند ساز و کار این را فراهم کند بسیار اثر بخش خواهد بود.

 

3- همان طور که مستحضر هستید، صنعت نفت در دو مقطع با محدودیت های جدی در زمینه سرمایه‌گذاری مواجه بود، اولین دوره  مربوط به دوران جنگ 8 ساله با عراق است و مقطع دوم تحریم‌های اقتصادی که از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا به صنعت نفت و گاز کشور تحمیل شد. به نظر شما چطور می‌توان از تجربه های به دست آمد در دوران جنگ 8 ساله در شرایط فعلی بهره برد؟

 

پاسخ 3- یکی از بحران‌های ما در کشور بحران تدوین است.  ما در ایران در مدون کردن تجربیاتمان و در تبدیل کردن  تجربه به دانش ضعیف هستیم. قطعا بسیاری تجربیات هست که بتوان از آن استفاده کرد مثلا همانگونه که در پاسخ سوال اول اشاره کردم در سال 1986 که عربستان توطئه کاهش قیمت نفت را  اجرا کرد ما موفق شدیم یک فشار دیپلماتیک را روی عربستان بوجود آوریم و موفق شدیم افکار عمومی جهان عرب و جهان اسلام را بر علیه عربستان بسیج کنیم و این موجب شد که عربستان با تعویض وزیر وقت نفتش یعنی آقای زکی‌یمانی که بیست و چند سال وزیر بود، گناه را بگردن او  انداخت و سیاستش را قدری تعدیل کرد. ما در بدترین شرایط تحریم‌های بین‌المللی توانستیم با هماهنگی  منسجم میان وزات‌خانه‌های نفت و بازرگانی و خارجه  نفتمان را بازاریابی کنیم و از مجموعه ظرفیت‌های صنعت نفت حداکثر بهره‌  را برای سرپا نگهداشتن تولید و صادرات ببریم. متاسفانه این تجارب کمتر ثبت و ضبط شده است.

 

 

4- بازار نفت در حال تغییر است، دو نشانه جدی در این زمینه را می توان حضور  گسترده نفت شیل آمریکا در بازار و همچنین توجه گسترده به  انرژی های نو، دانست. به نظر شما در شرایط فعلی سیاست‌های نفتی باید به چه سمتی برود تا نفت ایران در این شرایط بتواند همچنان برای مشتریان دارای جذابیت باشد؟

 

پاسخ4- من ابتدا می‌خواهم از این سوال خوب شما استفاده کنم و یک نکته بسیار کلیدی را عرض کنم که شاید لازم باشد تیتر شود. واقعیت این است که بطور کل بازار انرژی در حال تغییر جدی‌است نفت شیل و گاز شیل و به عبارت کلی‌تر نفت‌و گاز  غیرمتعارف که بر خلاف ذخائر  متعارف در خیلی از کشورهای جهان وجود دارد جغرافیای ذخائر انرژی را تغییر داده‌اند علاوه بر این  فناوری‌های نوظهوری مانند آنچه شما اشاره کردید و مانند  تولید مصنوعی گازمتان و امثال آن چشم‌اندازهای جهانی را تغییر داده است اگر همه اطلاعات را کنار هم بگذاریم واقعیت این است که دوران نفت‌ و گاز  برای ما به سرعت در حال سپری شدن است. به این معنا که ما شاید روزگاری فکر می‌کردیم که بالاخره هر چه هم بشود دنیا به نفت و گاز نیاز دارد و عمده ذخائر نفت هم در خاورمیانه است و  مجبورند در هر شرایطی نفت ما را ببرند و حداقل درآمدی داشته باشیم و مجبورند حداقل امنیتی را برای منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس حفظ کنند که امنیت انرژی‌شان به خطر نیفتد و بعد هم شاید فکر می‌کردیم که حالا اگر نفتمان هم تمام شد دومین ذخائر گازی جهان را داریم و درآمد گاز را جانشین نفت می‌کنیم . اما امروز این تصور به سرعت در حال تغییر است شاید حداکثر تا ده پانزده‌سال آینده دیگر  کسی نیازی به نفت و گاز ما نداشته باشد و یا آنقدر رقابت در عرضه انرژی زیاد شود که  حداقل دیگر مزیتی در  این زمینه نداشته باشیم . این زمان و فرصت بسیار محدودی است. حالا دیگر مساله خلاص شدن اقتصاد از وابستگی به نفت و گاز تنها مساله اجتناب و گریز از پدیده نفرین منابع و بیماری هلندی و امثال آن (که البته به نوبه خود بسیار مهم وکلیدی بودند) نیست، مساله این است که یک مزیت اقتصادی سیاسی و امنیتی در شرف از دست رفتن است . اگر در این فرصت کوتاه اقتصادمان را متنوع نکنیم اگر ظرفیت‌های تولید ملی را توسعه ندهیم ، اگر بهره‌وری اقتصاد را بالا نبریم در آینده نزدیک با بحران‌های جدی‌تر از امروز روبرو خواهیم بود. من اگر صاحب فتوا بودم می‌گفتم در این فرصت باقی‌مانده آوردن درآمد نفت در بودجه جاری حرام است و درآمد نفت تنها باید صرف توسعه ظرفیت‌های تولید ملی بشود آنهم ظرفیت‌هائی که با بهره‌وری بالا بتواند در صحنه پر رقابت جهانی حضور پیدا کند.  و این بهره‌وری مستلزم مطالعه و دقت فوق‌العاده و ارتقاء نرم‌افزار ها است. شما ببینید بسیاری از سرمایه‌گذاری‌های بزرگ ما فاقد حداقل مطالعات  است و طبعا  در زمان به تولید رسیدن بهره‌ور نخواهد بود. بعنوان مثال همین پالایشگاه‌های سیراف را که قبلا هم اشاره کردم ذکر می‌کنم .چنین سرمایه‌گذاری عظیمی چندین سند مطالعاتی می‌خواهد . شامل: 1- سند تامین خوراک آیا این پالایشگاه در طول عمر مفیدش ماده اولیه یا به اصطلاح خوراک لازم را خواهد داشت ؟ وضعیت تولید خوراکش چه خواهد بود؟ 2-آیا بازار محصولاتش مطالعه شده است؟ مطالعات بازار جزو اولین ضرورت‌های هر سرمایه‌گذاری تولیدی است. 3- اسکیل و سایز اقتصادی یک پالایشگاه میعانات گازی چیست؟ آیا این ظرفیتی که برای هر یک از این پالایشگاه‌ها پیش‌بینی شده است ظرفیت بهینه و اقتصادی است؟ 4- آیا سند زیست‌محیطی و مکان‌یابی وجود دارد؟ مطالعه شده است که آثار زیست‌محیطی ساخت این پالایشگاه خصوصا از نظر میزان مصرف آب و تاثیر بر منابع آبی که مساله بسیار بحرانی کشور است چیست ؟ و مکان مناسب ساخت کجاست؟ 5- آیا سند پدافندی دارد؟ آیا فشرده کردن این‌همه تاسیسات در یک منطقه به مصلحت است؟ 6- آیا سند اجتماعی دارد؟ آثار این پروژه بر  بافت اجتمای منطقه چیست؟ نیروی انسای چگونه باید تامین شود؟   و موارد دیگری که  ممکن است اهل فن اضافه کند. چنین  مطالعاتی برای تک پتروشیمی‌ها  و دیگر پروژه ها نیز لازم است. اگر این بررسی‌ها نشود و در آینده پالایشگاه‌ها و پتروشمی‌ها و غیرو به علت یکی از این مسائل مطالعه نشده زیر ظرفیت کار کنند یعنی سرمایه‌گذاری  تلف شده است.  شما در مورد همین پالایشگاه سیراف این مطالعات را درخواست کنید اگر وجود داشت بنده همه حرف‌هایم را پس‌می‌گیرم.

 

5- یکی از مواردی که  همواره در اسناد بالادستی به آن توجه شده است، کاستن از خام فروشی و تبدیل نفت خام به محصولات با ارزش افزوده بالا  است. به نظر جنابعالی، دلایلی که تا کنون سبب شده تا حرکت در این مسیری با کندی صورت بگیرد، بیشتر ناشی از عدم اراده کافی در بین مدیران نفتی  کشور بوده یا در این زمینه نیاز است تا زیر ساخت‌های حقوقی تغییر کند و قوانین جدیدی در این زمینه ایجاد شود؟

 

پاسخ5-  ابتدا لازم می‌دانم تاکید کنم که گاهی تصور غلطی از  واژه‌ احتراز از خام فروشی وجود دارد، باید از خام‌فروشی تعریف درستی ارائه شود. همانطور که گفتید آنچه مهم است برگردان ارزش افزوده به کشور است و این هم نیاز به مطالعه و بررسی و کارشناسی و آینده‌نگری دارد. مثلا بعضی از پتروشیمی‌های ما   ارزش محصولاتشان  از مواد اولیه‌شان کمتر است، این که فایده ندارد. برای اجتناب از خام‌فروشی ما باید توسعه یافته بشویم، مشکل قوانین و مقررات نیست.  مشکل این است که مسیر توسعه را پیدا نکرده‌ایم . ما باید تبدیل به قدرت اقتصادی بشویم که تولیدات و صادراتمان متنوع باشد و همه نفت و گازمان را به صنایع  دارای ارزش افزوده بالا، ببریم و خودمان مصرف کنیم و در این صورت حتی اگر نفتی هم برای صادر کردن نداشته باشیم یا صادرات محدودی داشته باشیم، هیچ اشکالی ندارد.  مگر کشورهائی مثل چین و کره‌جنوبی که صادارت قوی و متنوع و اقتصاد قوی دارند و  وارد کننده نفت هستند، ضعیف هستند؟  مهم مسیر و برنامه توسعه است که ظاهرا بعضی اصلا اعتقادی به آن ندارند.

 

6- شما در یکی از مصاحبه های خود درباره صنعت نفت اشاره‌ای به دو مقطع مختلف داشتید. ابتدا به سال 76 تا 84 اشاره کردید و گفتید در  این مقطع تغییرات ساختاری بدون مطالعه و بی ضابطه اعمال شده است. مقطع بعدی مربوط به سال 84 تا 92 است. در این دوران معتقد بودید که مدیریت صنعت نفت به شدت تضعیف شده است. به طور کلی نظر شما را درباره آنچه بر صنعت نفت بعد از انقلاب گذشته چیست؟( دوران جنگ 8 ساله با عراق، دوران سازندگی، دوران اصلاحات و دوران عدالت محور آقای احمدی نژاد)

 

پاسخ6- من چهارسال پیش مقاله‌ای تحت عنوان "ساختارسازمانی صنعت نفت ؛ تحولات ومشکلات" نوشتم که روی وبلاگم موجود است و در آنجا عمده‌ترین تحولات ساختاری صنعت‌نفت را  در دوران‌های مختلف توضیح داده‌ام که نیاز به تکرار آن در این جا نیست، اما اگر خلاصه‌کنم: تغییرات ساختاری در  دوران جنگ محدود بود و بنظر من صنعت نفت در آن دوران از نظر بهره‌وری رکورد زد و می‌توان این بهره‌وری را در بازسائی‌های مستمر و سرپانگهداشتن صنعت نفت در شرایطی که هدف محوری دشمن بود، ملاحظه نمود. در دوره 76 تا 84 یک تفکر شرکت‌سازی در صنعت نفت حاکم شد و دیدگاه این بود که تا حد ممکن همه بخش‌ها، مدیریت‌ها و فعالیت‌ها به شرکت‌های جداگانه تبدیل شوند. تا قبل از آن فقط شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود که از دیرباز  و  بر اساس طراحی که از ابتدا صورت گرفته بود،  همه واحدهای تولیدی‌اش بصورت شرکت‌های مستقل اداره می‌شدند. اما امروز تعداد شرکت‌های زیر مجموعه صنعت نفت را به دشواری می‌توان شمارش کرد. بخش بالادستی صنعت نفت نیز به شرکت‌های متعددی تقسیم شد. مناطق نفت‌خیز جنوب به شرکت تبدیل شد. در این دوره چندین شرکت کارفرمائی و چندین شرکت پیمانکاری دیگر نیز به جمع شرکت‌های زیر مجموعه صنعت نفت اضافه شد. شرکت‌های متعددی که بعنوان زیر مجموعه بخش سرمایه‌گذاری امور بازنشستگی صنعت‌نفت تاسیس گردیدند را نیز باید به این فهرست اضافه نمود چون تاسیس آن شرکت‌ها نیز خارج از تب شرکت‌سازی این دوره نبوده است.گسترش انفجارگونه سازمانی و شرکت‌سازی اداره صنعت‌نفت و بویژه بخش بالادستی آن را بسیار دشوار نمود و مدیریت بالای صنعت نفت در اواخر دوره برآن شد که از مشاور بین‌المللی برای بررسی و پیشنهاد اصلاح ساختار صنعت‌نفت بهره‌گیرد (که البته بعدا این بررسی به شرکت ملی نفت ایران و در واقع بخش بالادستی محدود شد( ، در گزارش آن مشاور هم بی‌ضابطه بودن و بی‌مطالعه بودن بسیاری از این تغییرات تائید شده است.

سازمان‌های اداری برای انجام و تحقق یک ماموریت و رسیدن به یک رشته اهداف طراحی می‌شوند و تغییرات و تحولات آنها نیز طبعا تابعی از تغییر در آن ماموریت‌ها و اهداف است. تغییر ماموریت می‌تواند ناشی از تغییرات محیطی، تغییرات بازار و فضای کسب و کار ، تغییر در چشم‌اندازهای آتی ویا تغییر در راهبردهای یک سازمان باشد که همه این موراد معمولا در مطالعات راهبردی مورد توجه قرار می‌گیرند. اما اغلب قریب به اتفاق تحولات سازمانی انجام شده در صنعت نفت،  مبتنی بر مطالعات راهبردی نبوده است و طبعا بهره‌وری را کاهش داده است و گردش امور را پیچیده کرده است.

در دولت آقای احمدی‌نژاد ظاهرا عزم و اراده بر این بود که هر کسی که در دولت‌های موسوم به سازندگی و اصلاحات در هر سطحی از مدیریت بوده است برکنار و جایگزین شود در این دوره فکر می‌کنم بیش از دویست و پنجاه  مدیر تغییر کردند و افرادی جایگزین شدند که صلاحیت‌ها وشرایط احراز لازم را نداشتند. من در دوران وزرات آقای میرکاظمی که این سونامی تغییرات شروع شد، در مصاحبه‌ای تذکرات مشفقانه‌ای را راجع به تغییرات مدیریتی و آثار و تبعات آن بر انگیزش نیروی انسانی و ملاحضاتی که باید در تغییرات لحاظ شود دادم ولی ایشان بجای استقبال از آن بنده را به کمیسیون تخلفات اداری فرستادند که نتیجه‌ای هم نگرفتند.

بطور کلی بنظر من ما در دوره  بعد از انقلاب با صنعت نفت رفتار خوب نداشته‌ایم و خصوصا  ساختار و منابع انسانی صنعت را تضعیف کرده‌ایم.

 

7- در دوران پسا برجام بسیاری از اعضای اوپک، ایران را به خویشتن داری درباره افزایش تولید دعوت می‌کنند و از ایران می خواهند تا نفت خود را  در این شرایط به یک باره وارد بازار نکند، استدلال آن ها این است که در این مقطع چنانچه نفت ایران یکباره وارد بازار شود، قیمت نفت باز هم کاهش  خواهد یافت. به نظر شما، ایران در این زمینه باید چه راهکاری را در پیش گیرد. باید راه خود را برود یا با اعضای اوپک وارد تامل شود و به نوعی  نظر اعضای اوپک را لحاظ کند؟

 

پاسخ7- ایران تحت تحریم‌هائی بوده است که بسیاری از آنها نیز عادلانه نبوده و  به هرحال در شرایط ویژه‌ای تولیدش کاهش یافته بوده بنابراین این حق ایران است که تولید خود را افزایش دهد  و کسی نمی‌تواند چنین چیزی از ایران بخواهد. کشور عراق بدنبال سال‌هائی که درگیر جنگ و مناقشات تولیدش کم شده بود، هنوز خود را خارج از نظام سهمیه‌بندی اوپک می‌داند. اما بنظر من  باید همزمان با پیشرفت برجام با هماهنگی وزارتین نفت و خارجه برای باز کردن جای برگشت تولید ایران به بازار نفت تلاش دیپلماتیک می‌شد آنها از موضع طلبکارنه. در عین حال دلیلی نیست که ما در شرایط تزلزل بازار مانور تبلیغاتی روی این مساله بدهیم .

 

8- در دوران پسا تحریم و با توجه به منازعه هایی که در منطقه با برخی از کشورها داریم به نظر شما چه راهکاری باید در رابطه با میادین مشترک در  حوزه نفت و گاز در پیش بگیریم تا منافع حداکثری کشور در این بخش تامین شود؟

 

پاسخ8- تردیدی نیست که میادین مشترک همیشه در اولویت بوده و هستند  و البته با توجه به کثرت میادین مشترک به نظر من خود آنها نیز باید اولویت بندی شوند و میادینی که از کشور رقیب عقب‌تر هستیم و او فعال‌تر است ما هم باید فعال‌تر باشیم . این مساله ربطی هم به منازعات . در مورد برداشت از میادین مشترک  هیدروکربنی قاعده و قانونی وجود ندارد که تحت تاثیر منازعات و دوستی قرار گیرد هر طرف در در قسمت خود می‌تواند هر چه بخواهد برداشت کند که البته طبعا فرصت از دیگری گرفته می‌شود و اتفاقا به همبن دلیل است که باید شتاب کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۰۲
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

نسخه متنی را در لینک زیر بخوانید:

http://hassantash.blogfa.com/post-470.aspx

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۰۱
سید غلامحسین حسن‌تاش


لینک نسخه‌ متنی:

http://www.donya-e-eqtesad.com/news/1024996/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۲
سید غلامحسین حسن‌تاش