وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی


(چندی پیش خبرنگار یکی از مجلات مصاحبه‌ای مکتوب را با اینجانب انجام دادند اما بعدا به دلیل برخورد نا مناسب آن خبرنگار اجازه درج آن را ندادم. با توجه به بعضی نکات مهم که در این مصاحبه به آن اشاره شده، آن را اینجا منتشر می کنم.)



سوال 1- نهادهای موازی در اول انقلاب به چه منظوری شروع به کار کردند؟

پاسخ سوال 1- در اوایل انقلاب انقلابیون به بسیاری از سازمان های دولتی اعتماد نداشتند که البته به نظر من بیشتر این بی اعتمادی هم نوعی توهم بود. در عین حال چون دانشی هم در مورد سازمان و مدیریت نداشتند تاخودآگاه فکر می‌کردند توان ورود و انجام اصلاحات مورد نظرشان را هم در بعضی از سازمان ها ندارند و شاید نوعی ترس داشتند که سازمان یک هویتی دارد که هرکسی را هضم هویت خودش می کند ولذا در بسیاری موارد که حساسیت داشتند سازمان‌های‌ موازی را شکل دادند. مانند کمیته‌های انقلابی با وظیفه انتظامی در کنار شهربانی و ژاندارمری یا کمیته امداد در کنار سازمان بهزیستی و امثال آن. شاید اگر انقلابیون تجربیات قوی سازمانی و مدیریتی داشتند بیشتر فکر می‌کردند که می توانند همان سازمان‌های موجود را اصلاح و تقویت کنند. البته به نظر من در کنار این نوعی چپ زدگی هم فکری هم بالاخره در انقلابیون وجود داشت که بر اساس ادبیات چپ اصولا نوعی بدبینی به بوروکراسی وجود داشت که فکر می‌کردند سازمان‌های مردمی را درست می‌کنند که به نوعی غیر بوروکراتیک است گرچه بعضی از آنها بعدا خیلی بوروکراتیک‌تر شدند.

سوال2- موازی کاری چه تبعات منفی و احیانا مثبتی می‌تواند داشته باشد؟

پاسخ 2- شاید لازم بود ابتدا توضیح میدادم که ما در سطح ملی در یک تقسیم بندی، دو نوع فعالیت داریم که عبارتند از حکمرانی و تصدی‌‌گری. حکمرانی به مفهوم سیاست‌گزاری و مقررات‌گزاری و کنترل و نظارت وظیفه ذاتی دولت‌ها است و تصدی‌گری به مفهوم تولید و توزیع کالاها و خدمات وظیفه ذاتی دولت نیست که البته ممکن است گاهی دولت‌ها به دلایلی مجبور به ورود به آن باشند خصوصا در مورد تولید کالاها و خدمات عمومی. موازی کاری در وظایف حکمرانی به نظر من هیچ جنبه مثبتی ندارد و موجب پیچیده شدن فضای کسب و کار و بالارفتن هزینه‌های دولت و سرگردانی مردم می‌شود.

سوال 3- آیا در اقتصاد که دغدغه اصلی همه جوامع است، موازی کاری هزینه‌ساز تر از حوزه‌های دیگر نیست؟

پاسخ 3- موازی کاری در فعالیت‌های تصدی‌گری و بنگاه‌داری و تولید و توزیع لزوما بد و مخرب نیست در این بخش موازی کاری یعنی رقابت و رقابت برای بهره‌وری اقتصاد مثبت است. البته موازی کاری در دستگاه‌های حاکمیتی و حکمرانی اقتصادی همانگونه که عرض کردم مخرب است. البته در بنگاهداری هم باید سطح رقابت رعایت شود انحصار تفریط است و رقابت بی‌ضابطه و تکثیر بنگاه‌های رقیب به حدی که مقیاس اقتصادی آن مخدوش شود هم افراط، اما این ضوابط را دستگاه‌های حکمرانی باید کنترل کنند.

سوال4- در حال حاضر موازی کاری فضای اقتصادی را با چه تهدیدهائی روبرر کرده است؟

پاسخ 4- به نظر من مشکل اصلی کشور این ها نیست من معتقدم که مشکل اصلی کشور فقدان دولت به مفهوم دولت حکمران است. شاید این حرف کمی اغراق‌آمیز به نظر بیاید من قبلا راجع به این نوشته‌ام. در ایران در اغلب قریب به اتفاق وزارت‌خانه‌های و دستگاه‌های دولتی ما تصدی‌گری که وظیفه ذاتی دولت نیست بر حکمرانی غلبه دارد و حکمرانی بسیار ضعیف است و مدیران دولتی ما دانش حکمرانی ندارند. در جائی که دولت توان حکمرانی که من از آن به عنوان ترجمه Governance استفاده می‌کنم، ضعیف است و  خود دولت هم بیشتر درگیر بنگاهداری و رقابت با بخش خصوصی است و نتوانسته است حیطه‌های حکمرانی  تصدی‌گری خود را هم تفکیک کند اوضاعی به وجود می‌آید که شاهد آن هستیم. نباید فراموش کرد که در همان بخش حکمرانی هم نه در سطح دولت (به مفهوم دستگاه اجرائی) بلکه در سطح کل حاکمیت،  دوگانگی وجود دارد که نتایجش را قبلا عرض کردم. خصوصی‌سازی در شرایط فقدان دولتی که توان حکمرانی (یعنی سیاست‌گزاری، و کنترل و نظارت و قاعده‌گزاری) داشته باشد، اوضاع اقتصاد را پیچیده‌تر می‌کند و در این شرایط بنگاه‌های خصوصی شده افسارگسیخته و بعضا در خلاف جهت منافع ملی حرکت می‌کنند که شاهد آن نیز هستیم.

سوال5- موسسات مالی چه پیامدهائی را برای اقتصاد داشته‌اند.

پاسخ5- وضعیت موسسات مالی هم محصول حاکمیت دوگانه، ضعف حکمرانی دولت در قاعده‌گزاری و کنترل و نظارت بر این موسسات و نیز محصول فساد است. به نظر من اگر نهادهای موازی در اعطای مجوز وجود نداشتند و این موسسات صرفا بر اساس ضوابط روشن قابل تاسیس بودند و در چهارچوب آن ضوابط کنترل و نظارت مستمر می‌شدند و فساد هم کنترل شده بود یعنی اعطاکنندگان مجوز و نظارت کنندگان سالم کار می کردند، کار به اینجا نمی‌کشید.

سوال6- با وجود هزینه‌سازی‌های موسسات مالی چه اصراری بر تداوم فعالیت آنها وجود دارد.

پاسخ 6- تاسیس یک سازمان و موسسه چندان مشکل نیست اما جمع کردن آن بسیار سخت است وقتی سازمان‌ها ذینفعان گسترده پیدا می‌کنند و عملیات و فعالیت‌شان گسترش می‌یابد اصلاح خیلی دشوار می‌شود. در واقع همان سرچشمه‌ایست که موقع تاسیس با بیل گرفته نشده است و حالا که پر شده است با فیل هم نمی‌توان جلوی آن را گرفت.

سوال 7- قانون در این زمینه چه می‌گوید.

پاسخ 7- من حقوق‌دان نیستم اما یک نکته بسیار مهم که می‌فهمم و فکر می‌کنم که عامل بسیاری از فسادهاست ضعف قوانین و عدم اجرای قوانین مربوط به تعارض منافع است. یعنی قوانین مربوط به این مساله بسیار ضعیف است و همان هم که هست رعایت نمی‌شود. در همه کشورهای پیشرفته این قوانین بسیار محکم است. تعارض منافع که شاید بهتر است بگوییم تداخل منافع یعنی چه؟ مثلا بعنوان یک نمونه ساده در امریکا پزشکان حق ندارند در شرکت‌های داروئی یا رادیولوژی‌ها و امثال آن سهامدار باشند چرا، چون دیگر معلوم نیست که در نسخه نوشتن منافع خود و سهام خود را رعایت می‌کنند یا منافع بیمار را . حال شما ببینید در ایران چه وضعیتی داریم بسیاری از مقامات بانک مرکزی که باید ناظر بر کار موسسات و نهادهای مالی باشند در بانک‌ها و موسسات مالی پست و سمت دارند یا با آنها سَر و سِر دارند و نشانش هم این است که به محض بازنشستگی در آنجا پست و سمت می‌گیرند. نماینده مجلس که مرجع نظارتی است، مواجب بگیر وزارت‌خانه است. مدیر سازمان برنامه در وزارت‌خانه‌ای که باید به نوعی بر آن نظارت کند پست و سمت دارد و یا از قبل یا آنها بسته است و به آنها سرویس می‌دهد و یه محض بازنشستگی به آنجا می‌رود. مدیران بسیاری همزمان در دستگاه حکمرانی و در بنگاه تحت آن حکمرانی و حتی گاهی همزمان در دستگاه کارفرمائی و پیمانکاری پست و سمت دارند، در صورتی که قوانین تداخل منافع باید جلوی اینها را بگیرد. آیا چنین افرادی در مقام تدوین مقررات و ضوابط یا در مقام اعطای مجوز و نهایتا در مقام نظارت و کنترل، منافع خود را لحاظ خواهند کرد یا منافع ملی را؟ قبح این مساله هم کاملا از بین رفته است و این بخشی از همان چیزی است که در نامه‌ای اخیر اقتصاددانان به مردم و رئیس جمهور بعنوان "اقتصاد رفاقتی" از آن یاد شده است. اینها تنها مثال‌هائی بود که زدم شما در سطح حاکمیت به وفور با این پدیده مواجه هستید. به نظر من اگر  قوانین مربوط به تداخل منافع  قوی بود جلوی ورود نظامی‌ها و اطلاعاتی‌ها به اقتصاد را هم می‌گرفت چرا که کسی که زور و اسلحه و اطلاعات ویژه دارد اگر در جائی منافع اقتصادی هم داشته باشد آیا تصمیماتش و اقداماتش در حوزه نظامی و انتظامی، در جهت منافع اقتصادی بنگاه و شرکت خودش خواهد بود یا منافع و امنیت مملی؟ فرض کنید بنده مدیر مالی یک شرکت باشم و در عین حال به نوعی در سود سپرده‌های و ضمانت‌نامه‌های شرکت در مناقصات آن شرکت هم ذینفع باشم خوب ممکن است دائما پروژه‌های بی‌مطالعه تعریف کنم و مناقصات بیهوده برگزار کنم و پیمانکاران بخش خصوصی را بیچاره و سرگردان کنم.

به نظر من این مساله "تداخل منافع"،  هم باید از نظر فرهنگی بسیار قبیح شود و هم از نظر قانونی بسیار سخت و مسلما بخشی از فساد اقتصادی و ریشه‌های فساد، وابسته به این معضل است.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۱۸:۲۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

مصاحبه‌ای که منتشر نشد (بازتاب نامه سرگشاده 38 اقتصاد دان به رئیس جمهور)

بعد از انتشار نامه سرگشاده 38 نفر از اقتصاددانان به رئیس جمهور در نیمه مردادماه 97 که اینجانب نیز به گزاف بین آنها بر خورده بودم، یکی از روزنامه‌ها با اصرار از  با بنده مصاحبه‌ای انجام داد ولی به هر دلیل و بدون اینکه کوچکترین توضیحی به بنده بدهد (حداقل انتظاری که انسان در مقابل وقتی که گذاشته دارد) آن را منتشر نکرد. شاید خواندن آن پس از چند ماه برای یادآوری آن نامه و بازتاب آن خالی از لطف نباشد.

یک- در چه بستری و با چه هدفی نامه‌ به رئیس‌جمهور نوشته شد؟

پاسخ1- وضعیت اقتصاد کشور بسیار نگران کننده است. رکود سال‌هاست که حاکم است و مشاغل در حال از دست رفتن و طی چندماه گذشته اقتصاد در معرض یک تورم لجام گسیخته هم قرار گرفته است که از طریق تشدید بی‌ثباتی اقتصادی می‌تواتند مانع سرمایه‌گزاری جدید و از طریق تاثیرگذاری بر هزینه تولیدکنندگان می‌تواند موجب  تعمیق رکود و از دست رفتن مشاغل بیشتر گردد و از طریق افزایش سطح عمومی قیمت‌ها موجبات فشار شدیدتر خصوصا به اقشار کم درآمد و دارای درآمد ثابت را فراهم آورد. و این یعنی تشدید شرایط رکودتورمی حاکم بر اقتصاد که می‌تواند بحرانهائی را در پی داشته باشد. نگرانی از این وضعیت و آثار و تبعات آن نویسندگان نامه را برآن داشت که واکنش نشان دهند و البته بسیاری از گروه‌های اجتماعی دیگر هم طی نامه‌هائی واکنش نشان داده‌اند و مشکلات ساختاری را آشکار کرده‌اند و البته نامه سی و هشت نفره محدود به تببین مشکلات ساختار اقتصاد کشور بود. ساختاری که به شدت غیرمولدها را تشویق می‌کند و عملا مولدها را تنبیه می‌کند.

طبیعتا هدف اصلی تاثیرگذاری بر تصمیمات دولت بوده است و توجه دادن دولت به این که اگر به مشکلات زیربنائی، اصلی و ساختاری اقتصاد توجه نکند و برای آن راهکار نداشته باشد در حل مشکلات جاری نیز راه بجائی نخواهد برد. البته بنده شخصا بعنوان یکی از امضاء کنندگان این نامه با شناخت نسبی که از نظام حکمرانی و تصمیم‌گیری کشور دارم امید چندانی به توجه اساسی به این نامه ندارم ولی حداقل احساس وظیفه وجدانی داشتم که کاری بکنم.

دو- بازخوردهای این نامه از سوی مخاطب اصلی نامه یعنی رئیس‌جمهور چگونه بود؟ آقای نوبخت از نویسندگان نامه دعوت به جلسه کردند، آیا جلسه‌ای برگزار شد؟

پاسخ2- بنده واکنش علنی مشخصی را از شخص  رئیس جمهور محترم ملاحظه نکرده‌ام. تنها واکنش دولت دعوت آقای دکتر نوبخت بود که ظاهرا عده‌ای از امضاء کنندگان به جلسه ای دعوت شده بودند و اطلاع دقیقی از چند و چون آن ندارم شاید چند نفری شرکت کرده باشند. نظر عده‌ای از دوستان این بود که نامه خطاب به رئیس جمهور بوده است. بنده شخصا علیرغم ارادتی که خدمت آقای دکتر نوبخت دارم ایشان را فرد مناسبی برای سمتی که در آن قرار دارند نمی‌دانم و فکر می‌کنم اگر برخورد دولت با این نامه جدی بود نباید کار پیگیری آن را به ایشان می‌سپردند.

 

سه- اکنون که رئیس‌جمهور واکنشی به این نامه نشان ندادند، گام بعدی شما چه خواهد بود؟

پاسخ 3- به هر حال انسان در مقابل دانسته‌های خود و در مقابل جامعه خود مسئول است. همه دوستان چه بصورت فردی چه بصورت جمعی در حد بضاعت تلاش خود را می‌کنند بنده در حوزه تخصصی خود که انرژی و نفت است حدود سه دهه است که می‌نویسم و تذکر و هشدار و پیشنهاد می‌دهم و تقریبا اصلا هم مورد توجه قرار نگرفته است! ولی به قول معروف "وما علینا الالبلاغ " .

 

چهار- گویا نامه دیگری در دست تهیه‌ است، محورهای کلی این نامه چه مواردی هستند؟

پاسخ 4- چنین چیزی هنوز نهائی نشده است. اما در انتهای نامه قبلی وعده داده شده بود که شواهد آماری نامه به تدریج به اطلاع مردم برسد و خصوصا در حال حاضر نگرانی بزرگی از آثار و تبعات شوک ارزی در حال وقوع، وجود دارد.


مطلب مرتبط : نامه سرگشاده جمعی از اقتصاددانان به حسن روحانی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۷ ، ۱۶:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۷ ، ۱۵:۱۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

در روز اول آذرماه 1397 در موسسه مطالعات دین و اقتصاد بحثی را تحت عنوان "بازارجهانی نفت و تحریمهای ایران" ارائه نمودم سایت جماران متن سخنان را به شکل نسبتا خوبی منعکس کرده بود که البته اصلاحاتی لازم داشت. متن زیر که بصورت فایل پی دی اف ارائه شده، برگرفته از سایت جماران است که البته به صورت گسترده ویرایش شده و اکثر جداول و نمودارهائی که در آن بحث بصورت پاورپونت ارائه شده بود هم در آن گنجانده شده است. در انتها نوار سخنرانی آن جلسه با مقدمه اقای دکتر فرشاد مومنی و نیز کلیپ کوتاهی از بخشی از آن جلسه نیز گنجانده شده است.

 

 

دریافت فایل متن 
حجم: 4.4 مگابایت
توضیحات: بازارجهانی نفت و تحریمهای ایران 

 

 

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.


دریافت کلیپ
مدت زمان: 3 دقیقه 57 ثانیه 

 

دریافت فایل صوتی جلسه
حجم: 23.8 مگابایت
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۷ ، ۱۹:۰۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۷ ، ۰۹:۲۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

نوشته زیر برداشت روزنامه شرق از اظهرات عنوان شده در یک میزگرد است متن کامل میزگرد نیز در فایل زیر قابل دسترسی است 


دریافت



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۷:۴۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

چشم انداز قیمت نفت و آینده آن – گفتگو با غلامحسین حسنتاش

نگارش  در آبان ۱۴, ۱۳۹۷ – ۶:۱۹ ق.ظ

کارشناس انرژی

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC

فراز و نشیب های چند ماهه اخیر در بازار جهانی نفت تحت تاثیر عوامل گوناگون همچنان ادامه دارد. در همین راستا برای بررسی بیشتر چشم انداز قیمت نفت و آینده آن گفتگویی با غلامحسین حسنتاش  داشته ایم:

 واژگان کلیدی: کاهش قیمت، نفت، افزایش قیمت نفت، قیمت نفت، آینده قیمت نفت، چشم انداز

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: علل فراز و نشیب و افزایش قیمت نفت در ماه های گذشته را چه میدانید؟

فکر می کنم عمدتا مربوط به فشار امریکا بر روی نفت ایران بوده است، این فشار هم تاثیر روانی داشته و هم تاثیر فیزیکی. یعنی از یک سو جوسازی مستمر ترامپ و تیمش در مورد صفر کردن صادرات نفت ایران از نظر روانی تاثیر داشته، چون همه می‌دانند که میزان صادرات نفت ایران به راحتی قابل جبران نیست و از سوی دیگر  از نظر فیزیکی برداشت کمتر برخی از مشتریان نفت ایران موثر بوده است. گزراشات ماهانه سازمان اوپک نشان می‌دهد که در ماه اوت 150 هزار بشکه و در ماه سپتامبر مجددا 150 هزار بشکه دیگر از صادرات ایران کم شده است البته در ماه‌‌های اخیر تقاضا هم نسبتا قوی بوده است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: پیامدهای وضعیت کنونی قیمت نفت در ماه های گذشته را چه میدانید؟

البته قیمت نفت در دامنه خیلی بالائی نیست و بازار جهانی نفت قبلا نیز این دامنه از قیمت را تجربه کرده است ولی در هر حال این سطوح قیمتی از یک طرف می تواند موجب کندی نرخ‌‌های رشد اقتصادی خصوصا در قطب‌‌های مهم مصرف مثل هند و چین بشود و هم موجب رشد تولید غیراوپک و خصوصا تولید نفت شیل در امریکا.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به شرایط کنونی اصولا نقش تولیدکنندگان غیر اوپک در عرضه و ساختار قیمت گذاری نفت تا چه حدی مهم و تاثیرگذار است؟

مسلما تاثیرگذار است. هم اکنون حدود 65 درصد نفت‌‌خام جهان در کشورهای غیراوپک تولید می‌شود و روسیه و ایالات‌متحده جزو سه تولیدکننده اول نفت‌خام جهان هستند و خصوصا ایالات‌متحده پتانسیل تولید بیشتر هم از شیل‌های نفتی دارد که افزایش تولید آن بر روی قیمت تاثیرگذار است و حتی طی سال‌های اخیر تاحدودی کنترل قیمت را از دست اوپک خارج کرده است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در شرایط کنونی عربستان و روسیه چه نگاهی به آینده بازار و قیمت نفت دارند؟

به نظر من روس‌ها در چند سال اخیر فهمیدند که پدیده نفت شیل در ایالات‌متحده تا حدود زیادی کنترل تنظیم بازار نفت را از دست اوپک خارج کرده است به این معنا که واکنش نسبتا سریع تولید نفت شیل در مقابل افزایش قیمت، موجب شده که کنترل تولید اوپک برای بالا بردن قیمت موثر نباشد و فقط فرصت برای شیل‌ها فراهم کند و با افزایش تولید نفت شیل اقدام اوپک خنثی شود. لذا به این نتیجه رسیدند که در این شرایط آنها نمی‌‌توانند مثل گذشته تمام مسئولیت تنظیم بازار را به عهده اوپک بگذارند و بدون این که تولیدشان را کاهش دهند از افزایش قیمتی که به هزینه کاهش تولید اعضاء اوپک اتفاق می‌افتد بهره ببرند بلکه آن ها  هم باید به اوپک کمک کنند که بتواند بر این مساله فائق شود و این موجب نزدیکی سیاست‌‌های نفتی روسیه و عربستان شد. برنامه این دو کشور این بوده است که قیمت جهانی نفت را در دامنه‌ای نگه دارند که نه چندان پائین باشد که اقتصادهایشان آسیب ببیند و نه چندان بالا که تولید نفت شیل زیاد شود. عربستان هم این هماهنگی را به اوپک منتقل می‌کند.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش کنونی هند و چین در بازار نفت در شرایط کنونی چیست؟

چین و هند در سال 2017 به ترتیب 13 و 4 درصد از کل نفت‌خام جهان را مصرف کرده‌اند و مهم تر این که نرخ رشد تقاضایشان بالاست. 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: منافع ایران در وضعیت کنونی و آتی چیست؟

به نظر من منافع ایران در وضعیت کنونی و آتی در این است  با یک برنامه‌ریزی دقیق، جامع و بلندمدت وابستگی اقتصاد خود به درآمد نفت را به حداقل ممکن کاهش دهد. واقعیت این است که دوران نفت و محوریت اوپک به سرعت در حال سپری شدن است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چشم انداز قیمت نفت به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد؟

پیش‌بینی قیمت نفت با توجه به کثرت عوامل تاثیرگذار بسیار دشوار است، اما در آینده نزدیک بستگی به این خواهد داشت که ایالات‌متحده تا چه حد بخواهد و بتواند بر روی صادرات نفت ایران فشار بیاورد ، اگر این فشار بعد از 13 آبان ماه شدید و احیانا موفق باشد ممکن است مدتی قیمت جهانی نفت (شاخص برنت) به حدود صد دلار هم نزدیک شود.  اما بعد از مدتی با قدری کند شدن نرخ رشد اقتصادی جهان و قدری افزایش تولید نفت شیل و نیز افزایش تولید سایر انرژی‌ها و جایگزینی آنها با نفت، قیمت جهانی نفت‌خام به همین حدود فعلی بر خواهد گشت. در هر صورت و البته در غیاب تحولات ژئوپلتیکی که غیر قابل پیش‌بینی است، من فکر نمی‌کنم که متوسط قیمت نفت‌خام در سال آتی میلادی از حدود 85 دلار در بشکه تجاوز کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۷:۰۵
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۷ ، ۱۱:۴۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

از تغییر جایگاه تا تغییر مواضع

به راستی حیرت‌آور است که مواضع افراد در دو سوی میز ریاست تا چه حد تفاوت پیدا می‌کند! جناب اقای علی ربیعی بعد از معزول شدن از ریاست افشاگری‌های عجیبی می‌کنند. ایشان در مصاحبه‌ای فرموده‌اند: "سال 92 یک نفر 50 میلیارد پیشنها داد که مدیریت شستا را بگیرد." یعنی در واقع ایشان دارند از یک دزد صحبت می‌کنند . (بیچاره آن کسی که از دیوار مردم بالا می‌رود و جان خود را به خطر می‌اندازد و دزد هم خطاب می‌شود) آقای ربیعی از دزدی صحبت می‌کنند که حاضر است 50 میلیارد (لابد تومان) بدهد که یک پست را بگیرد یعنی شستا را طعمه‌ای می‌داند که لابد می‌تواند ده برابر این عدد را ظرف یکسال یا 4 سال از آن دربیاورد یعنی از آن دزدی کند دزدی که آنقدر هم ضد ملی است که به 30 میلیون بازنشسته ضعیف تامین اجتماعی که شستا باید برای پرداخت حقوق ناچیز بازنشستگی آنها منابع تامین کند هم رحم نمی‌کند و نمی‌رود سفره خود را جای دیگری پهن کند که حداقل اینقدر مستقیم دستش در جیب این این ضعفای محجوب نرود.دزدی که آنقدر وقیح است که از "عباد" جناب ربیعی هم نمی‌ترسد و آنگاه جناب ربیعی به سادگی از کنار این می‌گذرد و نمی‌گوید که چرا با چنین دزدی دست به یقه نشده است و نمی‌فرمایند که این سارق الان کجاست و آیا اگر دستش از مچ قطع نشده حداقل از منابع عمومی قطع شده است یا نه و نمی‌فرمایند که همان موقع اگر یقه چنین سارق وقیح دشمن ملتی را هم نگرفته است آیا حداقل او را به مرجعی معرفی کرده است یا نه و نهایتا نمی‌فرمایند که اگر اهل چنین برخوردهای قاطعی با چنین سارقینی بودند پنج سال وزیر می‌ماندند یانه؟ ایشان همچنین فرموده‌اند که: "آدم شناخته شده‌ای قبل از رای اعتماد گفت 125 رای پیش من است و از من یک کار خواست" " گفت هیئت امنای تامین اجتماعی بماند" . این حرف ایشان هم در واقع معنایش این است که سارقینی دیگری هم هستند که قادرند رای 125 نماینده را بخرند و به شرطی که پول گنده‌ای در جیب ایشان ریخته شود (باز هم از جیب بازنشستگان) تا بخشی از آن را صرف خرید رای کنند و باز معلوم نیست ایشان چه برخوردی با چنین سارقی کرده است. تردیدی نیست که چنین سارقینی فراوان وجود دارند اما لو دادن تلویحی و ناقص آنها فقط شبهه فرافکنی جناب ربیعی برای پوشاندن ضعف عملکردشان را بوجود می‌آورد(یعنی علت برکناری چیز دیگری بوده است)، مگر آنکه مرد و مردانه افشای کامل کنند و بگویند مسئولیتشان در حذف چنین سارقینی چه بوده و چگونه ایفا شده است.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۷ ، ۱۷:۱۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

اخیرا موفق شدم کتاب "ناگفته‌های فروش نفت" را تورق کنم و بخش عمده‌ای از آن  را بخوانم. این کتاب که در اواخر سال 1396 منتشر شد، حاصل زحمت ارزشمند و ارجمندی است  از همت و تلاش وحید حاجی‌پور. در این کتاب تلاش شده است که با انجام ده مصاحبه نسبتا بلند و مفصل، تجربه تجارت نفت ایران در طول نیم قرن مدون شود.

در کشوری که  به اعتقاد بسیاری، یکی از بحران‌های توسعه نیافتگی آن بحران تدوین است و نیز بسیاری از اقدامات و تصمیم‌گیری‌های آن  نه براساس مطالعات و گزارشات مدون بلکه بر مبنای تمایلات و دیدگاه‌های افراد شکل می‌گیرد و تحقق می‌یابد، هرگونه تلاشی در مسیر تدوین وقایع و تجربیات بسیار ارزشمند و مغتنم است.  درجائی مانند کشور ما که فرهنگ مستند کردن و مکتوب کردن فعالیت‌ها و اقدامات و تجربیات ضعیف است و نوشتن برای بسیاری دشواراست، تاریخ شفاهی اهمیت بسیار بیشتری پیدا می‌کند و در آینده ممکن است چنین مصاحبه‌هائی جزو معدود منابعی  باشد که یک محقق یا یک مورخ بتواند برای کشف حقیقت به آن رجوع کند.

با توجه به چند نمونه تجربه‌ای که در این زمینه داشته‌ام خوب می‌دانم که این کار چقدر دشوار است. طراحی سوالات، تنظیم مصاحبه‌ها، پیاده کردن مصاحبه‌ها، تبدیل گفته‌هایی که گاهی بر اساس ذهن سیال مصاحبه شونده و گاهی به شکل جملات بریده و گاهی بر اساس تداعی معانی پیش می‌رود به مکتوبی منسجم ، اخذ تائید نهائی از مصاحبه شونده در مورد متن پیاده شده و آماده‌سازی نهائی ، همه بسیار وقت‌گیر و انرژی‌بر است.

ناگفته های فروش نفت - میز نفت

"ناگفته‌های فروش نفت" کتابی خواندنی و جذاب است  که البته می‌شد مصاحبه‌های آن بسیار بهتر انجام شود. گاهی اهم و مهم مسائل در طرح سوالات رعایت نشده است و گاهی توالی تاریخ مطالب روشن نیست که می‌تواند خواننده را سر در گم کند.

و اما یکی از سوالاتی که کنجکاوانه در این کتاب به دنبال پاسخ آن بودم دلایل انحلال شرکت نفت بین‌الملل بود. در بین سال‌های 1376 تا 1384 وزیر وقت نفت ده‌ها بلکه صدها شرکت تاسیس کرد که نگارنده قبلا تحلیلی را در مورد آن نوشته‌ام"ساختارسازمانی صنعت نفت؛ تحولات و مشکلات". اما در حالی که هیچ کس از نفت نپرسید که این شرکت‌ها برای چه تاسیس می‌شوند و با چه منطقی یک مدیریت به شرکت تبدیل می‌شود ویا برای تحقق چه هدفی یا پر کردن کدام خلاء سازمانی شرکتی بوجود می‌آید ، تنها یک شرکت بود که تاسیس شد و بعد از مدت نسبتا کوتاهی منحل شد و آن شرکت نفت بین‌الملل بود. در ده مصاحبه  انجام شده در کتاب تنها در یک مصاحبه خیلی کوتاه به آن پرداخته شده است و به نظر من خیلی ساده از کنار آن عبور شده است.

من خود شاهد بودم که در آن سال‌ها وزیر وقت، از وضعیت مدیریت امور بین‌الملل شرکت نفت که سال‌های سال در کنترل اعضاء یک خانواده و یک تیپ فکری بود، مکررا اظهار نارضایتی و از اقدامات و تصمیمات و شیوه‌های کار آنجا اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد. به نظر من تاسیس این شرکت تلاشی بود در جهت این که این مدیریت از حالت بسته و انحصاری خارج شود و در واقع راهی برای رخنه به آن بود. هدف ظاهری از تاسیس شرکت نفت بین‌الملل این بود که صادرات نفت و گاز (احیانا فرآورده‌های نفتی) کشور در این شرکت متمرکز شود. مدیریت بین‌الملل شرکت نفت از شرکت ملی نفت منتزع و مدیریت بین‌الملل شرکت گاز از شرکت ملی گاز منتزع و تحت کنترل مدیرعامل این شرکت جدیدالتاسیس قرار گیرد و به نظر می‌رسید که افراد حاکم بر مدیریت بین‌الملل شرکت نفت چندان تمایلی به این جابجائی و ندارند. در هرحال همانطور که ذکر شد.

شرکت نفت بین‌الملل پس از چندی از تاسیس و معرفی مدیران آن منحل شد در حالی که این انحلال به عبارتی در صحنه بین‌المللی نیز اصلا صورت خوشی نداشت چراکه در میان صدها شرکت تاسیس شده این یکی به دلیل بین‌المللی بودن،  اخبار و تحولاتش  به سرعت مورد توجه و پیگیری مراجع نفتی بین‌المللی قرارگرفت. این که آیا انحلال این شرکت به همان علتی بود که تنها مصاحبه شونده‌ای که به آن پرداخته ذکر کرده است یا ناشی از مقاومت جناح‌هائی از قدرت بود که برای سال‌های طولانی مدیریت فروش نفت کشور را در کنترل خود داشتند، جای بررسی بیشتری دارد.

امیدوارم وحید حاجی‌پور بتواند در تداوم راهی که در آن قدم گذاشته است با بسیاری دیگر از دست‌اندرکاران محوری تجارت نفت ایران که جایشان در این کتاب خالی است مصاحبه کند و در ویرایش‌های بعدی این کتاب ارزشمند. به این سوال و بسیاری از سوالات دیگر که می‌تواند چراغ راه آیندگان باشد بپردازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۷ ، ۱۰:۵۰
سید غلامحسین حسن‌تاش