مروری بر فرآیند بازنگری قراردادهای نفتی
در صدر سخنانم در همایش هماندیشی نظام جدید قراردادهای صنعت نفت در اسفند ماه 92 که در همین وبلاگ قابل دسترسی است، گفتم که ما در موسسه مطالعات بینالمللی انرژی به عنوان بدنه مطالعاتی صنعتنفت توفیق نداشتیم در فرایند بازنگری چارچوب جذب سرمایه در بخش بالادستی صنعتنفت و قرادادهای این بخش مشارکت داشته باشیم.
بعد از آن برای خیلیها این سئوال بوجود آمد که علّت این حرف چه بود ولذا در این نوشتار برآنم که در این رابطه توضیحی را ارائه نمایم.
موسسه مطالعات بینالمللی انرژی از نظر فلسفه وجودی به نوعی اطاق فکر صنعتنفت است که البته همیشه مورد بیعنایتی بوده، چراکه به حمدالله و المنه کسی احتیاج به فکر ندارد! موسسه بطور نسبی نسبت به همه جا بیشترین بررسیها و مطالعات را در زمینه جذب سرمایه و قراردادهای مربوط به آن انجام داده است و بطور نسبی بیشترین آمادگی را برای چنین تجدیدنظری داشته و دارد.
در نیمههای سال 92 در موسسه مطلع شدیم که تیمی به ریاست فردی که بازنشسته صنعتنفت و فعال در بخش خصوصی است! برای بازنگری در قراردادهای نفتی مسئول شده است و کمیتهای برای بازنگری تشکیل شده است و نیز بنابراین است که پس از این بازنگری همایشی در ایران برای ارائه نتایج آن و سپس همایشی در لندن برای معرفی قرارداد و پروژهها و جذب سرمایه در بخش بالادستی صنعتنفت برگزار شود. البته خود این نکته برای من مهم بود که وقتی یک بدنه مطالعاتی در صنعت نفت وجود دارد و مهمترین اولویت مطالعاتی وزارتخانه هم چنین بازنگریای است، چرا این کار به موسسه سپرده نمیشود و اگر فرد ذیصلاحتری از مسئول فعلی موسسه برای اینکار وجود دارد چرا بر صدر موسسه نشانده نمیشود که با امکانات موسسه و در یک کادر درست رسمی و نهادی این کار را انجام دهد. این ها مسائلی است که در کشور ما بسیار عادی شده است و در مقابل عدم شفافیتهای بزرگتری که در دولتهای نهم و دهم بوده است کم اهمیت بنظر میرسد ولی سرمنشاء بسیاری از عدم شفافیتها است.
جالبتر اینکه مطلع شدیم اجرای همایش تهران به مجموعهای خصوصی سپرده شده است که از دیرباز با آن مسئول محترم تیم بازنگری مرتبط هستند و بنا دارند که همایش هماندیشی (که از حمایت وزارت نفت برخوردار است) را به یک همایش درآمدزا مبدل نمایند یعنی با گرفتن اسپانسر از شرکتها و حق ثبتنام ایجاد درآمد نمایند.
در یکی از جلسات هیئت رئیسه موسسه تجربه سال 1377 (یا شاید 1378)، مرور شد که در آن سال همایشی در لندن توسط همین مسئول بازنگری برگزار شد که طی آن برای اولین بار در دوره بعد از انقلاب بخش بالادستی نفت به روی سرمایهگزاران خارجی باز میشد. در آن همایش که توسط شرکتی به نام IBC برگزار شد برآورد این بود که شرکت مذکور 400 تا 500 هزار پوند از محل اسپانسر و حق عضویت سود کرده است. این سود چنان به دهان IBC مزه کرده بود که دو سال بعد حاضر شد 10 هزار پوند به موسسه بدهد که موسسه راضی به مذاکره برای برگزاری همایش دیگری در لندن شود و همایشی برگزار شد بصورت پنجاه/پنجاه که تمام هزینههایش بعهده IBC بود و حدود 150هزار پوند برای موسسه درآمد داشت. و این به این معناست که اگر در آن همایش اول یک موسسه ایرانی شریک میشد میتوانست ضمن کسب تجربه بینالمللی حداقل 200 تا 250 هزار پوند از سود IBC را به کشور برگرداند. با این توضیح بحث شد که با توجه به این سابقه خوبست که موسسه در کل این بازنگری و همایشی که درلندن قرار است برگزار شود مشارکت نماید و اصولا با توجه به سابقه موسسه (ولو در ایران این امور عادی است!) اما از منظر خارجیها عدم درگیر بودن بدنه مطالعاتی صنعتنفت در اینکار وجهه خوبی نخواهد داشت. ولذا جمعبندی شد که ریاست موسسه با رئیس کمیته بازنگری قرارداد در این رابطه مذاکره نماید. مذاکره انجام شد و رئیس کمیته بازنگری به جلسهای در موسسه (آذر یا دی 92) دعوت شد و این مباحث با او مطرح شد. در آن جلسه رئیس کمیته مذکور به صراحت اعلام نمود که کنفرانسی که در لندن برگزار خواهد شد اصولا متعلق به من است! و من قبل از تشکیل دولت جدید طرحش را داشتم و همایش تهران هم برگزارکنندهاش مشخص شده است ولی استقبال میکنیم که موسسه کمیته علمیاش را بعهده گیرد. کمیته علمی با حضور جمعی از اعضاء موسسه و غیر آن تشکیل شد و در اولین جلسات معلوم شد که بنا نیست در اینجا چارچوب قرارداد بحث شود بلکه بحثها در واقع علمی نبود و معطوف به زمانبندی جلسات و ترکیب سخنرانان و نحوه ارائهها بود آنهم نا با فرمت این که یک کنفرانس تخصص باشد که صبح روز اول چارچوب قرارداد ارائه شود و تمام جلسات بعد به نقد و بررسی آن صرف شود بلکه به گونهای طراحی میشد که بتواند بیشترین مشارکت شرکتها را برای جلب اسپانسر مالی در بر داشته باشد. بدنبال اولین جلسات برداشت قاطبه اعضاء موسسه، این بود که کل این ماجرا و استقبال از اینکه موسسه کمیته علمی همایش را تشکیل دهد یک نوع بازی برای وانمود کردن این مسئله بوده است که موسسه بعنوان بدنه مطالعاتی صنعتنفت نیز در فرآیند بازنگری قرارداد مشارکت داشت است و شاید اصولا همه مراحل برای تظاهر به چنین چیزی بوده است چرا که بعدها مطلع شدیم که بسیاری از اعضاء کمیته بازنگری نیز شکایت دارند که آنچه بعنوان جمعبندی در همایش ارائه شد با جمعبندی کمیته متفاوت بوده است. در هرحال علیرغم پیگیری مصرانه موسسه، متن چارچوب قراردادی تنها یک روز قبل از همایش هماندیشی تهران که در اواخر سال 92 برگزار شد، در اختیار موسسه قرارگرفت که فرصت بررسی آن نبود و چارچوب مذکور در روز دوم همایش ارائه شد.
بنابراین اینجانب که در آخرین جلسه بعدازظهر روز اول سخنرانی داشتم اولا- واقعا تا آن ساعت از چارچوب قرارداد خبر نداشتم و ثانیا- احساس میکردم که به شکل زشتی از موسسه و همه ما سوء استفاده میشود و ما شریک در آنچه پخت و پز شده است جلوه داده میشویم و این همانطور که قبلا هم آمد، تنها برداشت شخص من نبود ولذا این جمله صدر صحبتم حداقلِ چیزی بود که میتوانستم بگویم.
همایشی که در تهران برگزار شد قرار بود مرحلهای در فرایند نقد و بررسی و نهائی شدن چارچوب قراردادی باشد. برای چنین همایشی باید هزینه بشود، متنهائی از قبل منتشر بشود و فرصت کافی برای اخذ نظر همه باشد نه اینکه یک همایش تجاری برگزار شود و در روز دوم آن چارچوب ارائه شود و مجالی برای بررسی هم نباشد. جالب است که بعداز همایش مذکور یکی از همکاران موسسه که صاحب سوابق کمنظیری هم در بخشهای مختلف اجرائی صنعتنفت و هم در مطالعه ساختار شرکت ملی نفت ایران میباشد نامهای را در نقد چارچوب ارائه شده، برای مسئول بازنگری فرستاد اما پاسخی نگرفت. یکی از همکاران بسیار با سابقه صنعت نفت که نقش محوری را در مذاکرات انعقاد قراردادهای بیعمتقابل داشته و بیشترین تسلط را در این موارد دارد و البته اکنون بازنشسته است، اصولا در فرایند بازنگری و در همایش هیچ حضوری نداشت در تماسی که با او داشتم از این مسئله اظهار تعجب کردم و سئوال کردم که آیا از شما دعوتی نشده است؟ ایشان گفتند که چرا اما برداشتم این بوده که این فرایند جستجوی حقیقت نیست بلکه تظاهر به مشارکت است ولذا حاضر به همکاری نشدم.