وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۲۶۳ مطلب با موضوع «نفت» ثبت شده است


1-    یکی از موضوعاتی که در یادداشت‌های فواد روحانی بارها به آن اشاره شده است، تاکید محمدرضاشاه بر اهمیت  اوپک و علاقه او به این سازمان است. دلیل این همه تاکید محمدرضاشاه بر اوپک چه بود؟ آیا صرفا این سازمان برای او اهمیت اقتصادی داشت و می‌توانست از آن به عنوان یک اهرم فشار برای کنترل قیمت نفت استفاده کند یا دلایل دیگری هم در علاقه اش به اوپک تاثیرگذار بود؟

 

پاسخ 1- یادداشت‌های فواد روحانی از تاکید محمدرضا شاه پهلوی بر اهمیت اوپک حکایت نمی‌کند بلکه برعکس از برخورد دوگانه و متزلزل او نسبت به اوپک حکایت می‌کند. در این یادداشت‌ها یکی دوبار به حمایت شاه از اوپک آنهم از زبان دیگران اشاره شده که آنهم بیشتر از موضع نفئی است تا اثباتی ، به این معنا که به قدری تردید نسبت به موضع حکومت در مورد ماندن یا نماندن در اوپک وجود داشته است که مقامات نقل می کنند که شاه هنوز مدافع  ماندن در اوپک است. مطالعه دقیق این یادداشت‌ها گاهی حتی تلویحا این ذهنیت را تداعی می‌کند که حضور ایران در اوپک با حمایت غرب برای مهار کردن اوپک در جهت این که تصمیمات تندی بر علیه شرکت‌های نفتی نگیرند بوده است. بنظر می‌رسد گاهی هم سعی می‌شده از ابزار اوپک برای امتیازگیری از شرکت‌های نفتی (عضو کنسرسیوم) و یا از کشورهای غربی برای جلب سرمایه‌گزاری آنها در ایران استفاده شود.

 

2-    در جایی از یادداشت‌ها، روحانی به نقل از منوچهر اقبال، رئیس هیئت مدیره شرکت نفت نقل می‌کند که علت ورود ایران به سازمان اوپک جلب نظر اعراب و دور کردن آنها از حول محور جمال عبدالناصر بوده است. چقدر با این نظر موافق هستید؟ به طور کلی با توجه به فضای بین‌المللی و منطقه‌ای علت عضویت ایران در اوپک را چه می‌دانید؟

 

پاسخ 2- بنظر من یکی از توضیح دهنده‌ترین مطالبی که موضع شاه را در مورد اوپک را روشن می‌کند همین مطلبی است که روحانی در یادداشت 23 آذر 1342 خود از دکتر اقبال نقل کرده است که می‌گوید: هدف شاه از عضویت ایران در اوپک بیشتر سیاسی بود تا اقتصادی و اینکه ایران با زمامداری این سازمان اعراب را از محور ناصریسم و یا به عبارتی از تند روی در مقابل شرکت‌ها دور نگاه دارد. نکته مهم دیگر این بوده است که شاه که با کودتا برعلیه مصدق ، آنهم کودتایی که با حمایت و دخالت امریکا و انگلستان و حمایت مالی شرکت ها انجام شده بود، به قدرت برگشته بود،  از یک سو نسبت به  امریکا و انگلیس و نسبت به شرکت‌ها بسیار منفعل بود و از سوی دیگر نگران بود که دیگر کشورهای عضو اوپک امتیازاتی از شرکت‌ها بگیرند و در احقاق حقوق خود در مقابل شرکت‌ها  از ایران جلو بیافتند و رژیم ایران که در دوره مصدق در ملی کردن نفت و در مقابله با شرکت‌ها  پیشتاز بوده است از آنها  عقب بماند و در اینصورت فکر می کرد که آبروی رژیمش هم در داخل و نزد افکار عمومی داخلی و هم در سطح بین‌المللی و خصوصا در منطقه خواهد رفت، بنابراین بهترین راه ماندن در اوپک برای عقب نیفتادن از قافله و نیز برای مهار اوپک بود. بنظر می‌رسد شخص شاه بر روی این مسئله پرستیژ سیاسی حساس‌تر از بقیه بوده است.

 

3-    فواد روحانی در یادداشت‌های خود اشاره می‌کند که پس از تشکیل اوپک نزدیک به دو سال زمان می برد تا شرکت‌های نفتی و دولت‌های متبوعه شان اوپک را به رسمیت بشناسند و درباره قطعنامه‌های 32، 33 و 34 با کشورهای عضو اوپک به مذاکره بنشینند. نگاه جامعه جهانی به تشکیل اوپک در ابتدای دهه 60 میلادی چه بود و چه شد که بالاخره این نگاه تغییر کرد و شرکت‌های نفتی و دولت‌های متبوعه‌شان به این نتیجه رسیدند که باید با اوپک مذاکره کنند؟ روحانی معتقد است که قاطعیت ایران و ازجمله افرادی مانند عبدالحسین بهنیا در تغییر نظر جامعه جهانی تاثیر داشته است. این نظر را قبول دارید؟

 

پاسخ 3- شرکت‌های نفتی ابتدا اوپک را چندان جدی نمی‌گرفتند و تلاش داشتند که با اعمال نفوذ و فشار، کشورها را از عضویت در اوپک منصرف کنند، اما وقتی موفق نشدند طبعا نگران بودند که اعضاء اوپک یکجانبه تصمیمات جمعی بگیرند و شرایطی را به آنها تحمیل کنند ولذا سعی کردند از طریق مذاکره و کشدار کردن مذاکرات وارد شوند. شرکت‌ها سعی می‌کردند از طریق اعطاء امتیازاتی خارج از قراردادهایشان مثل دادن وام ها و اعتبارات خاص به نوعی بعضی از کشورها را تطمیع کنند و وحدت اوپک را بشکنند و نگذارند که قراردادهای نفتی دست بخورد. طبعا قاطعیت بعضی کشورها مثل ونزوئلا و عراق و بعضی ایرانی‌های وطن دوست هم در این رابطه موثر بوده است که البته شاه بعدا تحت فشار شرکت‌ها این افراد را به تدریج کنار گذاشت.

 

4-    پس از تشکیل اوپک، در ایران دو نظر عمده درباره آن وجود داشت. شخص محمدرضاشاه به شدت به عضویت در اوپک علاقمند بود و بر سختگیری به شرکت‌های نفتی بر سر مذاکرات نفت تاکید داشتند ولی افراد دیگری مانند علم که در آن زمان نخست‌وزیر بود چندان اوپک و مذاکرات نفت را جدی نمی‌گرفتند. روحانی در یادداشت‌هایش دلیل این مخالفت علم را کارشکنی‌های دولت انگلیس و شرکت «بی پی» و وعده مساعدت مالی از جانب آنها به ایران می‌داند. شما این نظر را قبول دارید؟ به طور کلی نقش انگلستان در مذاکرات نفت در این دوره را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

پاسخ 4- برداشت من این نیست که شخص شاه علاقه شدید به اوپک داشته است و همانطور که قبلا توضیح دادم شاه به دلایل سیاسی و حفظ پرسشتیژ سیاسی خود به عبارتی مجبور به عضویت در اوپک بوده است. همانطور که می‌دانید نطفه اولیه اوپک عمدتا با پیگیری ونزوئلا  و همراهی عربستان با ونزوئلا شکل گرفت و بعدا از ایران دعوت شد و اینطور نبوده است که ایران محور باشد، بنابراین اگر ایران این دعوت را نمی‌پذیرفت از غافله عقب می‌ماند . این تزلزل موضع شاه که از ابتدا وجود داشت موجب می‌شد که مخالفین داخلی اوپک بتوانند روی او تاثیر بگذارند ضمن این که  خودش هم به کشورهای عرب بسیار بدبین بود. اما مسئله پرستیژ سیاسی  خیلی برایش اهمیت داشت. افکار عمومی داخلی و منطقه‌ای قضاوت خوبی نمی‌کردند  که کشورهائی جمع شوند و در مقابل اجحافات آشکار شرکت‌ها اقداماتی انجام دهند و ایران جزو آنها نباشد. قطعا نقش انگلستان منفی بوده است و عَلَم گرایش بیشتری به انگلستان داشته است، اما دقت در همین یادداشت‌ها هم نشان می‌دهد که همه مسئله را نمی‌توان به گردن عَلَم انداخت، به نظر من وفاداری به شاه و یا حداقل محذوراتی که برای وفادار نشان دادن خود به شاه وجود داشته، موجب شده است که مشکلات و کارشکنی‌ها به افراد درجه دوم مثل عَلَم و اقبال و فلاح که البته همه منتخب شاه بوده‌اند نسبت داده شود این یعنی همان برخورد عوامانه "خودش خوب بود دورو بری هایش بد بودند" یا "خودش می‌خواست دورو بری هایش نمی گذاشتند" ، شما ملاحظه کنید در همین یادداشت‌ها منعکس است که شاه مرتب می‌پرسید که نظر سفارت انگلستان و سفارت امریکا چیست؟ در حدی که واقعا انسان احساس شرم می کند. حتی روحانی در یاداشت 2 آذر 42 خود اشاره می‌کند که شاه به یمانی (وزیر نفت عربستان) می‌گوید: من  در مورد فلان پیشنهاد با سفرای انگلستان و امریکا مذاکره و توصیه کرده‌ام و خوب است امیرفیصل (پادشاه عربستان) هم از همین قرار مذاکره کنند و یمانی پاسخ می‌دهد که امیر فیصل میل ندارد که در کارهای نفت پای دولت امریکا را به میان بکشد (در عربستان عمدتا شرکت‌های امریکائی حضور داشتند).

 

5-    مذاکراتی که بین اوپک و شرکتهای نفتی درباره قطعنامه شماره 33 صورت گرفت در ابتدا مورد حمایت کامل محمدرضا شاه بود و او حتی به اقدامات سختگیرانه و یکجانبه علیه شرکتهای نفتی درصورت نرسیدن به توافق اعتقاد داشت. اما پس از مدتی به گفته روحانی این حمایت شاه کمرنگ می شود. خود او معتقد است 15 خرداد 1342 و تصور شاه از دست داشتن انگلیسی ها در این رویداد باعث کمرنگ شدن پشتیبانی شاه شده است. به نظر شما دلیل کوتاه آمدن شاه در این دوران چه بود؟ آیا می توان گفت حمایت شاه از مذاکرات نفت براساس رویدادهای سیاسی داخلی دچار فرازونشیب می شد؟ در چه دوره های دیگری شاهد چنین صعود و سقوطی در حمایت شاه از مذاکرات نفتی هستیم؟

 

پاسخ 5- این مسئله را روحانی در مقاله سال 1375 خود مطرح می‌کند و البته در همان جا هم برخورد دوگانه ای را از شاه گزارش می‌کند که شاه نهایتا می‌گوید البته ما نمی‌خواهیم ماجراجویی کنیم.  به نظر من شاه از شرکت‌ها ترس داشته است و ارزیابی می‌کرده است که موضع شرکت‌ها چیست و در جائی که شرکت‌ها سفت و سخت بوده‌اند موضعش را تغییر می‌داده است. در همین یادداشت‌ها منعکس است که شاه مرتبا روحانی و دیگران را به این دعوت می‌کرده که اوپک را به تعادل سوق دهند و در مورد همین قطعنامه 33 وقتی می‌بیند که شرکت‌ها کوتاه نمی‌آیند حتی بحث خروج از اوپک را مطرح می‌کند که اگر عربها تصمیم بگیرند، ممکن است ما از اوپک خارج شویم یا در جلسات شرکت نکنیم. البته شاه بدش نمی‌آمد که خصوصا اگر بتواند پول بیشتری برای تحقق اهدافش از شرکت‌ها بگیرد اما زود هم به اصطلاح جا می‌زد.

البته نکته مهمی این جا وجود دارد که نیاز به تحقیق مستقلی دارد و آن این است که به نظر می‌رسد مواضع امریکائی‌ها قدری با انگلیسی‌ها متفاوت بوده است. در ونزوئلا که شرکت‌های امریکائی حضور داشتد شرایط بسیار بهتری بود و عایدات بسیار بیشتری را به دولت ونزوئلا می‌دادند و کمتر برایشان سخت بود که این را به  کشورهای خلیج فارس هم بدهند، ضمن این که در آن زمان امریکا یک کشور تولید کننده نفت بود و انگلستان نبود و برای امریکائی‌ها قیمت‌های خیلی پائین نفت نیز چندان جذاب نبود و این احتمال هست که شاه در دامنه مواضع این دو کشور نیز بازی می‌کرده است و شواهدی از این مسئله هم در یاداشت های روحانی پیدا می‌شود.

 

6-   روحانی در بخشهایی از یادداشت‌هایش به این نکته اشاره می‌کند که کشورهای عربی نگاه ویژه‌ای به ایران داشتند و در تصمیم‌گیری‌های خود برای ایران و تصمیم آن نقش عمده‌ای قائل بودند. با این عقیده فواد روحانی معتقد هستید که ایران در این دوره جایگاه ویژه‌ای در میان کشورهای عربی در اوپک پیدا می‌کند؟ شما نقش ایران را در اوپک در این دوره و در خلال مذاکرات نفتی این دوره چگونه ارزیابی می کنید؟

 

پاسخ6- این نگاه مرهون دکتر مصدق و نهضت ملی شدن نفت بوده است. به هرحال ایران اولین کشوری بوده که در منطقه خلیج‌فارس و خاورمیانه برای احقاق حقوق نفتی خود قیام کرده و عظمت قیام هم طوری بود که حتی بعد از کودتا هم نتوانستند قرارداد امتیازی را احیاء کنند و قرارداد پنجاه پنجاه بستند. حتی قیام مصر به رهبری جمال عبدالناصر در ملی کردن کانال سوئز،  ملهم از  نهضت ملی نفت ایران بود. و حتی نهضت ملی در ایده‌های اولیه شکل‌گیری اوپک بی‌تاثیر نبود چون کشورهای نفتی متوجه شدند که اگر در مقابل هفت‌خواهران وحدت نداشته‌ باشند، شکست می‌خورند. شما ملاحظه‌می‌کنید که یکی از اهداف  ذکر شده  در اساسنامه اوپک "اتحاد و یکپارچگی اعضاء در هنگام اعمال فشار شرکت‌های نفتی  بر یکی از دولت‌های عضو" می‌باشد که از برخورد شرکت نفت ایران انگلیس با دولت مرحوم دکتر مصدق، الهام گرفته شده است.  بعلاوه اینکه ایران  یک کشور مهم منطقه هم از نظر نفتی و هم از نظر موقعیت ژئوپلتیکی بوده و هست و مسلم است که اینها اثر داشته است و شخصیت و سوابق  روحانی نیز بی‌اثر نبوده است.

 

7-   آنطور که در یادداشت‌های روحانی آمده است پس از برداشته شدن حمایت شاه از مذاکرات نفت و تن دادن او به پذیرفتن پیشنهاد شرکت‌های نفتی بر سر قطعنامه 33 (اخذ بهره مالکانه از شرکت‌های نفتی) مذاکرات نفت به تعبیر روحانی به «شکست» می‌انجامد و موضوع قطعنامه به طور کلی کنار گذاشته می‌شود. آیا شما هم این اتفاق را یک شکست می‌دانید؟ به نظر شما چه دلایلی منجر به این شکست شد؟ نقش فواد روحانی در مذاکرات نفت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

 

پاسخ 7- موضوع قطعنامه 33 این بود که بهره‌مالکانه از مالیاتی که شرکت‌ها باید به دولت‌ها بپردازند کسر نشود، چون شرکت‌ها با این کار در حقیقت بهره‌مالکانه را عملا نمی‌پرداختند. و کنار گذاشته شدن این قطعنامه مسلما یک شکست بوده است، چون این یکی از خواسته‌های دیرینه همه کشورها بود. به نظر من عوامل زیادی موجب این شکست بود. یکی این که کشورها به تکنولوژی و سرمایه شرکت‌ها نیاز داشتند و در این مورد برای جلب شرکت‌ها  در رقابت با هم نیز بودند ولذا  از  استقلال لازم برای برخورد قاطع‌تر بر خوردار نبودند و این مسئله متاسفانه هنوز هم کم و بیش وجود دارد.  واگرائی‌های سیاسی و عدم اعتماد  فی‌مابین کشورهای عضو اوپک نیز مانع  انسجام لازم می‌شد و ایران هم عملا مانع تصمیمات قاطع می‌شد. به نظر من مشکل فواد روحانی این بود که  همزمان دو نقش اوپکی و ایرانی داشت یعنی همزمان به عنوان معاون شرکت نفت مسئول مذاکرات با کنسرسیوم طرف قرارداد ایران بود و از سوی دیگر مسئول مذاکرات مشترک اوپک با هفت‌خواهران نفتی و این موجب لوث مسئولیت و موجب عدم استقلال رای کافی در موضع اوپک می‌شد.

 

8-   فواد روحانی معتقد است نرمش محمدرضاشاه دربرابر شرکت‌های نفتی و استعفای فواد روحانی که پس از آن اتفاق افتاد باعث تغییر نگرش اعضای غیرایرانی اوپک نسبت به ایران شد. به نظر شما تغییر نظر محمدرضاشاه در مذاکرات نفت چه تاثیری بر نگاه کشورهای عضو درباره ایران داشت؟

 

پاسخ 8- البته اول نگرش کشورها برگشت و بعد روحانی دیگر رای نیاورد. در مورد شاه هم من کماکان قائل به تغییر نظر نیستم، همانطور که گفتم تذبذب در برخورد او از اول آشکار بود و  به نظر روشن و قطعی نرسیده بود که از آن بر گردد به قول معروف با پا پس می‌زد و با دست پیش می‌کشید تا هم پرستیژ سیاسی که ذکر شد را حفظ کند و هم ببیند که چه می‌شود. خوب به هرحال تا حدی می‌شد  کش داد و دفع‌الوقت کرد و بالاخره کشورها متوجه شدند. به هرحال روحانی هم گرچه تلاش‌هائی داشته است که مقامات را متقاعد کند ولی عملا نمی‌توانسته خارج از منویات شاه و رژیم حرکت کند. به‌ نظر می‌رسد که کشورها به‌تدریج فهمیدند که اینطوری کاری پیش نمی‌رود یاداشت‌ها نشان می‌دهد که موضع دوگانه و دفع‌الوقت ایران کشورها را بدبین کرده بود.

 

9-   از موضوع اوپک و مذاکرات نفتی که بگذریم به نظر شما انتشار یادداشت‌های فواد روحانی چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد؟

 

پاسخ 9- انتشار این یادداشت‌ها از جهات مختلفی مهم است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنم.

الف- این یادداشت‌ها اطلاعات نزدیک و ملموسی را از اولین سال‌های تاسیس و تکوین اوپک در اختیار خواننده قرار می‌دهد. بسیاری از کتاب‌هائی که در مورد اوپک نوشته شده است انگیزه تاسیس اوپک را به ناراحتی کشورهای نفت‌خیز  از کاهش قیمت جهانی نفت در سال‌های 1958 و 1959 توسط شرکت‌های موسوم به هفت‌خواهران نفتی که از سال 1928 با هم تبانی و توافق کرده بودند و در واقع یک کارتل نفتی‌ را بوجود آورده بودند، تقلیل داده‌اند، در صورتی که یادداشت‌های فوادروحانی به خوبی نشان می‌دهد که مسئله فراتر از این بوده است و مشکلات مشابه و مشترکی که همه کشورهای نفت‌خیز در قراردادهایشان با یکی از شرکت‌های عضو هفت‌خواهران و یا کنسرسیومی از آنها داشتند، انگیزه تشکیل اوپک بوده است. بعضی کشورها  تدریجا به این نتیجه رسیدند که  کارتل هفت‌خواهران که در همه جا امتیاز و قرارداد دارند متحد عمل می‌کنند و متقابلا اگر کشورها متحد عمل نکنند کاری از پیش نمی‌برند و شما می‌بینید که بیشترین قطعنامه‌ها وتلاش‌های اولیه اوپک معطوف به قراردادها یا مسائل قراردادی و معطوف به اجحافاتی که شرکت‌ها به همه کشورهای نفتی روا می‌داشته، بوده است.

ب- یادداشت‌های روحانی برای تنظیم‌کنندگان و مذاکره‌کنندگان قراردادهای نفتی (قراردادهای توسعه میادین نفتی)  هم می‌تواند درس آموز باشد که چه ظرائفی در قراردادها وجود دارد و چه دقت‌هائی باید صورت گیرد که بعدا شرکت‌ها تفسیرهای مغالطه‌آمیز از مفاد قرارداد نکنند.

ج- صرفنظر از مسئله اوپک، این یادداشت‌ها به درک دقیق‌تر وضعیت کشورهای منطقه و روابط بین‌المللی در مقطع زمانی تاسیس اوپک نیز کمک می‌کند و نیز شناخت دقیق‌تری را از رژیم شاه و روابط درونی آن در اختیار خواننده قرار می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۹:۱۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

سناریوهای محتمل در اجلاس آتی اوپک

یکصد و شصت و هفتمین اجلاس اوپک در پیش است و در تاریخ 5 ژوئن (جمعه پانزده خردادماه) برگزار خواهد شد. با توجه به شرایط موجود بازار نفت و شرایط سیاسی منطقه خاورمیانه, موضع عربستان‌سعودی در این اجلاس مهم و تعیین‌کننده خواهد بود. در مورد موضع احتمالی عربستان تنها سه سناریوی محتمل وجود دارد که ذیلاً به تبیین و بررسی میزان احتمال هر یک خواهیم پرداخت:

  1. افزایش تولید- بسیار بعید بنظر می‌رسد که عربستان‌سعودی پیشنهاد افزایش تولید اوپک را مطرح نماید. در شرایط فعلی بازار نفت چنین پیشنهادی بُعد سنگین سیاسی و روانی برای عربستان خواهد داشت و نوعی رودر رویی با بسیاری از اعضاء اوپک و نیز کشور روسیه و شاید حتی ایالات‌متحده خواهد بود. ضمن اینکه در حال حاضر ظرفیت بیشتری برای تولید اوپک وجود ندارد و لذا چنین پیشنهادی عملاً نیز قابل تحقق نخواهد بود. بنابراین تصویب احتمالی چنین پیشنهادی در مقابل بار سیاسی آن تنها چند روزی موجب تضعیف نسبی قیمت نفت خواهد شد و حتی خود عربستان‌سعودی نیز قادر به تولید بیشتر نیست و لذا از نظر بدست آوردن سهم بازار که ادعای یک سال اخیر عربستان است, دست‌آوردی چه برای اوپک و چه برای عربستان نخواهد داشت.
  2. تثبیت سقف تولید فعلی- پیگیری چنین تصمیمی محتمل‌ترین موضع از سوی عربستان به نظر می‌رسد. چنین تصمیمی از سوی اوپک, هم قیمت‌های فعلی را تثبیت خواهد کرد و هم در راستای سیاست سهم بازار مورد ادعای عربستان است و هم کمترین هزینه و بار سیاسی را برای عربستان دارد.
  3. کاهش تولید- طبعاً در شرایط فعلی بازار ممکن است عده‌ای از اعضاء اوپک چنین پیشنهادی را ارائه نمایند اما بعید بنظر می‌رسد که عربستان با آن موافقت نماید. اما اگر احیاناً عربستان با پیشنهاد کاهش تولید موافقت کند سه علت می‌تواند داشته باشد:

الف- بنظر می‌رسد که ایالات‌متحده در موضوع توسعه تولید نفت از منابع شیلی تا نیل به خودکفایی, جدی است و در حال حاضر سرمایه‌گذاری و فعالیت بر روی منابع شیلی در قیمت‌های جاری نفت کاهش یافته است و لذا ممکن است عربستان تحت فشار ایالات‌متحده برای افزایش قیمت‌ها قرار داشته باشد.

ب- این احتمال نیز وجود دارد که عربستان به دلایل فنی با توجه به شرایط میادین نفتی خود بیش از این قادر به حفظ سطح تولید خود به میزان فعلی نباشد. از آنجا که عربستان هرگز علاقمند نیست که توان واقعی تولیدش افشاء و آشکار شود در چنین صورتی پیشنهاد کاهش تولید اوپک را خواهد داد و خود داوطلب بیشترین کاهش خواهد شد تا واقعیت ظرفیت و توان تولیدش را پنهان نگاه دارد و کاهش تولید را به حساب تبعیت از اوپک (و نه ناتوانی در تولید) بگذارد.  

ج- با توجه به شرایط اقتصادی عربستان و خصوصاً هزینه‌های سنگین درگیری این کشور در یمن, این احتمال نیز وجود دارد که تداوم قیمت‌های فعلی برای عربستان غیرقابل تحمل شده باشد و با مشکلات بودجه‌ای مواجه باشد و لذا در تلاش کاهش تولید اوپک و افزایش قیمت نفت برآید.

در هر حال همانطور که اشاره شد سناریو پیگیری افزایش تولید کم احتمال‌ترین و سناریو حفظ سقف تولید پر احتمال‌ترین سناریوی مورد پیگیری و علاقه عربستان بنظر می‌رسد.

اما در شرایط فعلی اگر عربستان بدنبال کاهش تولید باشد مناسبتر بنظر می‌رسد که با این کشور همراهی شود. چنین تصمیمی از سوی اوپک قیمت‌های بازار را تقویت خواهد کرد ضمن اینکه عملاً مانعی جدی برای افزایش آتی تولید نفت جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود و ایران در صورت حل مشکل هسته‌ای محق است که تولید خود را افزایش دهد. تجربه اوپک نشانی می‌دهد که این سازمان بر خلاف ادعای تبلیغاتی غرب‌, ماهیت کارتلی ندارد و نه می‌تواند برای عضوی خاص بازارگشایی کند و نه می‌تواند بازار او را محدود کند.

در صورت پیگیری پیشنهاد حفظ سقف تولید توسط عربستان نیز بنظر می‌رسد که همسویی با او و عدم مخالفت جدی, بهتر خواهد بود. اوپک در سال‌های اخیر نفوذ و تسلط عملی و جدی در بازار ندارد و اثرات روانی تصمیمات و حواشی اجلاس‌های اوپک مهمتر از تأثیر عملی این سازمان است ولذا پرهیز از حاشیه‌سازی منفی و حفظ انسجام اوپک مطلوب‌تر بنظر می‌رسد. نهایتاً تنها در شرایطی که اوپک بحث افزایش تولید را مطرح کند مخالفت با آن مناسب‌تر بنظر می‌رسد که البته چنانچه ذکر شد احتمال آن بسیار ناچیز است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۸
سید غلامحسین حسن‌تاش


دریافت متن کامل مقاله
عنوان: نفت: پیشینه؛ وضعیت کنونی و چشم‌انداز آینده
حجم: 823 کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۰۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

کشور یمن و جهان نفت

مقدمه

در یک ماه اخیر تحولات کشور یمن و دخالت نظامی عربستان‌سعودی در امور داخلی این کشور در صدر اخبار منطقه و جهان بوده است. بی‌مناسبت نیست که در اینجا ضمن آشنائی اجمالی با کشور یمن از منظر انرژی، نگاهی به این کشور بیندازیم.

یمن در یک نگاه

یمن که در انتهای جنوب‌غربی شبه جزیره عربستان قرارگرفته است، کشوری است با سابقه‌ تاریخی طولانی. مآرب مشهورترین شهر یمن باستانی است که در شرق صنعا واقع شده و پایتخت قدیمی حکومت‌های "سبا" و ملکة سبا "بلقیس" بوده که درباره این سرزمین در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد. یمن با تاریخی پر فرازو نشیب در سال ۱۷۵۰ میلادی جزو قلمرو دولت عثمانی در آمد و با سقوط امپراتوری عثمانی، در سال ۱۹۳۴ میلادی با انعقاد قراردادی باانگلستان به استقلال رسید. از این پس  حکومت یمن در دست امیری بود که او را امام یمن می‌خواندند و  شخصاً کشور را اداره می‌کرد ولی از سال ۱۹۶۲میلادی به جمهوری تبدیل شد. در جریان منازعات نظام دوقطبی در دوران جنگ سرد، یمن بین سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۹۰ به دو کشور جمهوری عربی یمن یا یمن شمالی و جمهوری دمکراتیک یمن یا یمن‌جنوبی تجزیه شده بود که اولی تحت نفوذ غرب و دومی تحت نفوذ شوروی قرارداشتند. بدنبال فروپاشی شوروی دو یمن در سال 1990 متحد شدند و جمهوری یمن بوجود آمد. در سال ۱۹۹۴ جنگ داخلی میان جدایی‌خواهان جنوبی و حکومت مرکزی درگرفت اما  با پیروزی شمالی‌ها اتحاد پابرجا ماند.

جمعیت یمن قدری کمتر از 24 میلیون نفر و وسعت آن در حدود 528 هزار کیلومتر مربع است که البته بیشتر تراکم جمعیتی در غرب این کشور مستقر شده است. عمده جمعیت یمن عرب و البته قلیلی از آنها عرب آفریقایی هستند. بر اساس برآوردها، 35 تا 40 درصد جمعیت یمن را شیعیان و 55 تا 60 درصد را اهل سنت تشکیل می‌دهند. البته شیعیان یمن عمدتا زیدی هستند. زیدیه در مورد امامت چهار امام اول شیعه با قرائت غالب شیعی هم عقیده هستند ولی بعد از علی‌ابن‌الحسین (امام زین‌العابیدین) (ع) زیدبن علی فرزند دیگر آن امام را امام پنجم می‌دانند و البته بعد از آن نیز سلسله امامان ایشان نه برمبنای موروثی بلکه بر مبنای  امامی که فاطمی باشد  و مردم را به خود دعوت کند و در ظاهر، عادل و اهل علم و شجاع و خصوصا عدالتخواه باشد، تداوم پیدا کرده است. زیدیه در گذشته نیز در یمن به قدرت رسیده‌اند و  همواره برای تصاحب قدرت سیاسی با خلفای مصر و خلفای عثمانی و سایر قدرت‌هآی داخلی یمن، رقابت داشته‌اند.

علی عبدالله صالح از سال ۱۹۷۸ به عنوان رئیس‌جمهور یمن‌شمالی و از سال ۱۹۹۰ به عنوان رئیس‌جمهور یمن متحد قدرت را در این کشور در دست داشت. وی در سال ۲۰۱۲ با اعتراضات گسترده مردمی که به انقلاب یمن معروف شد از قدرت کناره‌گیری کرد اما همچنان به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار در صحنه سیاست کشور باقی‌ماند و نیروهای وفادار به او در مارس ۲۰۱۵ با حوثی‌ها (گروه زیدی که اینک بخش بزرگی از یمن را در کنترل دارند) وارد ائتلاف شد.

کشورهای مهم منطقه و خصوصا عربستان و مصر از طریق ارتباط و حمایت از گروه‌ها و قبائل و جریانات سیساسی مختلف، در یمن نفوذ دارند. 

اقتصاد یمن

تولید ناخالص داخلی یمن در سال ۲۰۱۳ بیش از ۶۱ میلیارد دلار و درآمد سرانه آن حدود ۲۵۰۰ دلار بوده‌است. یمن فقیرترین کشور منطقه خاورمیانه است و در سال 2013 نرخ بیکاری در این کشور 35% بوده است.  خدمات مهمترین بخش اقتصاد کشور است که ۶۱ درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصا می‌دهد و صنعت با ۳۱ و کشاورزی با ۷.۷ درصد پس از آن قرار می‌گیرند. کشاورزی در گذشته اهمیت بیشتری داشت و ۱۸ تا ۲۷ درصد تولید کشور را شامل می‌شد. یکی از معضلات کشور کشت قاط (یک گیاه مخدر) است که جویدن آن اثر محرک دارد. حدود ۴۰ درصد کل آب حوزه آبخیز صنعا به کشت این گیاه اختصای پیدا می‌کند که موجب خشک شدن کشتزارها و بالارفتن قیمت مواد غذایی شده‌است.

 

وضعیت انرژی یمن

کشور یمن دارای منابع نفت و گاز است. گرچه یمن در مقایسه با کشورهای نفتی خاورمیانه، کشور نفت‌خیز به حساب نمی‌آید اما بدلیل اقتصاد محدود این کشور، صادرات نفت و گاز نقش مهمی در اقتصاد آن پیدا کرده است.  براساس برآورد صندوق بین‌المللی پول ، بین سال‌های 2010 تا 2012 تولیدات هیدروکربنی ۶۳ درصد از درآمدهای دولت و 89 درصد از در آمد صادراتی یمن را تشکیل داده است. همچنین صندوق برآورد کرده است که بودجه یمن در صورت رسیدن قیمت نفت به 215 دلار، بالانس خواهد شد.

براساس گزارش مراجع بین‌المللی درآمد نفت و گاز یمن در سال 2011 بیش از 5 میلیارد دلار بوده است.

براساس گزارش مجله نفت و گاز در ژانویه 2014، ذخائر اثبات شده نفت یمن حدود 3 میلیارد بشکه است که بیشتر آن در دو میدان نفتی شناخته شده مآریب و مزیلا قرار دارند و البته براساس برآورد دولت یمن 80 درصد ذخایر در میدان مزیلا جمع شده است.  البته میادین تولیدی دیگری نیز وجود داشته‌اند که نفتشان ته کشیده است. تولید نفت یمن که از سال 1986 آغاز شد در سال 2001 به حداکثر خود به میزان حدود 440 هزار بشکه در روز (شامل میعانات گازی)  رسید و پس از آن شروع به کاهش کرد بطوری که درماه مارس  سال 2014 به حدود 100 هزار بشکه در روز رسید.

این کاهش تولید تنها ناشی از اُفت طبیعی تولید میادین بعد از رسیدن به بلوغ، نبوده است بلکه حملات متعدد به تاسیسات نفتی و خطوط‌لوله انتقال نفت نیز نقش اساسی در این میان داشته است. نا امنی همچنین مانع برگزاری مناقصه‌های جدید دولتی برای جلب سرمایه‌گذاری  بر روی بلوک‌های جدید اکتشافی شده است.

ظرفیت پالایشی یمن 140 هزار بشکه در روز است که به دو پالایشگاه محدود می‌شود. پالایشگاه عدن با ظرفیت 130 هزار بشکه و پالایشگاه مآریب با ظرفیت 10 هزار بشکه در روز. مصرف داخلی فرآورده‌های نفتی در یمن در سال 2013 به 144 هزار بشکه در روز که بیش از ظرفیت پالایشی این کشور است . این درحالی‌است که پالایشگاه‌ها ی مذکور در حداکثر ظرفیت‌ هم کار نمی‌کنند ولذا یمن واردات فرآوده نیز داشته است گرچه بعضا بعضی از فرآورده‌ها را نیز صادر کرده‌است.

 

بر مبنای گزارش مجله نفت و گاز در ژانویه 2014، ذخائر اثبات شده گاز  یمن حدود 0.5 تریلیون متر مکعب بوده است.

یمن از اوایل دهه 1990 تولید گازطبیعی را آغاز کرد و البته از سال 1993 تا  سال 2009 که تاسیسات مایع‌سازی گاز (LNG)  این کشور به بهره‌برداری رسید، 98 درصد گاز تولیدی به منظور افزایش بازیافت نفت‌خام، به میادین نفتی تزریق می‌شد. در ماه نوامبر سال 2009 با بهره‌برداری از تاسیسات LNG، یمن تولید تجاری گاز را آغاز کرد. تولید تجاری گاز از 0.8 میلیارد متر مکعب در 2009 به حدود 10.3میلیارد متر مکعب در سال 2013 رسید. از همان سال مصرف داخلی گاز و انتقال گاز به نیروگاه‌ها نیز آغاز شد اما رشد مصرف داخلی هرگز به اندازه رشد صادرات گاز نبوده است. در سال 2013 حدود 9.25 میلیارد متر مکعب بصورت LNG صادر و بقیه به مصرف داخلی رسیده است. براساس برآورد موسسه IHS در همان سال سهم یمن از کل بازار جهانی LNG حدود 3% بوده است.

ظرفیت واحد LNG یمن که توسط شرکت توتال ساخته‌شده و بهره‌برداری می‌شود، 6.7 میلیون تن در سال است که 39.69 درصد سهام آن متعلق به توتال، 17.22 در صد متعلق به شرکت نفتی آمریکائی هانت، 21.43 درصد متعلق به سه شرکت کره‌ای‌، 16.73 درصد متعلق به شرکت گاز یمن و 5 درصد آن متعلق به سرمایه‌گزاری صندوق تامین اجتماعی یمن می‌باشد.

تاسیسات و خطوط‌لوله گاز هم خصوصا از انقلاب 2012 به بعد، در معرض حمله و انفجار بوده است که موجب کاهش تولید و مانع توسعه گردیده است.

در سال 2012 ظرفیت تولید برق یمن 1.5 گیگاوات بوده است که براساس برآورد نشریه میس، پاسخ‌گوی تنها 41% از تقاضای الکتریسیته این کشور بوده است. ضمن اینکه 80 درصد مصرف نیروگاه‌های این کشور فراورده‌های نفتی و 20درصد آن گاز است. بطور کلی مردم یمن در کنار فقر اقتصادی دچار فقر انرژی نیز هستند.

در حال حاضر بیشترین تاسیسات نفت و گاز یمن در منطقة تحت کنترل حوصی‌ها،  واقع شده است.

منابع نفت‌وگاز یمن تحت کنترل وزارت معادن و نفت اداره می‌شود و برای توسعه میادین با شرکت خارجی قراردادهای مشارکت در تولید منعقد شده است.

 

 

اهمیت یمن در صحنه انرژی جهان

اما اهمیت یمن در جهان انرژی به ذخائر و تولیدات محدود نفت و گاز این کشور مربوط نمی‌شود. بلکه موقعیت ژئوپلتیکی این کشور از اهمیت بسیار بیشتری در این زمینه برخوردار است. یمن با عربستان (به عنوان مهمترین کشور نفتی خاورمیانه) بیش از هزارکیلومتر مرز مشترک دارد و مهمتر از آن این‌که یمن در کنار تنگه استراتژیک باب‌المندب قرار گرفته است. مجموعه سواحل یمن در دریای سرخ و خلیج عدن و دریای عرب (که به دریای عمان و اقیانوس هند متصل می‌شود)، حدود 2000 کیلومتر است. اهمیت تنگه باب‌المندب را از آنجا می‌توان فهمید که در دوران جنگ سرد، دو قدرت جهانی تلاش داشتند که پا به پای یکدیگر در این تنگه حضور داشته باشند و شاید علت اصلی تجزیه یمن و تقسیم آن به دو کشور یکی وابسته به شرق و دیگری وابسته به غرب، را در دخالت‌های این دو قدرت بتوان جستجو کرد. کما این‌که در سوی دیگر باب‌المندب نیز رقابت و منازعه دو قدرت موجب منازعات داخلی در کشورهای شاخ آفریقا و تجزیه اریتره از اتیوپی و بوجود آمدن کشور کوچک جیبوتی گردید.

باب‌المندب که اینک یک سوی آن تنها کشور یمن قرار دارد، از نظر اهمیت در لجستیک نفت‌خام جهان چهارمین آب‌راه حساس بین‌المللی بعد از تنگه هرمز، تنگه مالاکا و کانال سوئز می‌باشد و البته از نظر انتقال نفت خلیج‌فارس به اروپا، بعد از تنگه هرمز و کانال سوئز، سومین آب‌راه مهم است.

در سال 2013حدود 3.8 میلیون بشکه در روز از  56.5 میلیون بشکه در روز نفت‌خامی که روزانه از طریق دریاها تجارت می‌شود، از خلیج عدن و تنگه باب‌المندب عبور کرده است و اختلال در این مسیر می‌تواند موجب شوک نفتی شود و خصوصا برای اروپا مشکل ایجاد کند.

در فلات قاره یمن ده‌ها جزیره بزرگ و کوچک وجود دارد که در سال‌ها گذشته عرصه تاخت و تاز دزدان دریائی بوده است.

همکنون (در زمان نگارش این متن) نیز بنظر می‌رسد که یکی از دلایل بالارفتن نسبی قیمت جهانی نفت مربوط به نگرانی‌ها از جنگ یمن و حملات عربستان به این کشور و نیز نگرانی از توسعه ابعاد این درگیری‌ است وگرنه وضعیت عرضه و تقاضا در بازار نفت قیمت‌های پائین‌تری را طلب می‌کند. 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۹
سید غلامحسین حسن‌تاش
چهارشنبه, 26 فروردین 1394 ساعت 12:15

حسن تاش در گفت وگو با شفقنا: بازپس‌گیری جایگاه ایران در بازار جهانی نفت چندان هم سخت نیست

حسن تاش در گفت وگو با شفقنا: بازپس‌گیری جایگاه ایران در بازار جهانی نفت چندان هم سخت نیست

سیر نزولی قیمت نفت در طول سال های گذشته داد از نهاد اقتصادهای نفتی مانند ایران برآورده است. اقتصاد ایران علاوه بر این موضوع و اتکای خود به فروش نفت، سال هاست با تحریم هایی بین المللی برای فروش نفت نیز درگیر است. کارشناسان معتقدند توافق نهایی هسته ای که بناست در چند ماه آینده انجام شود، با رفع تحریم های بین المللی، نوید ورود ایران به بازارهایی جدید را می دهد که این کشور را تا حدی از مشکل کاهش فروش نفت می رهاند.

از همین روی توافق احتمالی ایران در موضوع هسته ای تاثیرات مهمی بر قیمت جهانی نفت و عواملی که از آن متاثر می شوند نیز خواهد داشت. غلامحسین حسن تاش،  نایب رییس هیات مدیره انجمن اقتصاد انرژی ایران در گفت وگویی مکتوب با شفقنا در مورد اقتصاد ایران و بازپس گیری جایگاه و سهم نفت ایران در بازار جهانی بعد از توافق می گوید: اگر صادرات نفت ایران دوبرابر هم بشود، تازه به سطح درآمد روزانه سال 1392 یا نیمه اول 1393 خواهیم رسید که آنهم تازه بعد از تیرماه رخ خواهد داد. بازپس‌گیری جایگاه ایران آسان نیست اما چندان هم سخت نیست. افزایش تولید ایران بطئی خواهد بود و بازار بتدریج متناسب با آن جا باز می‌کند.

متن گفت‌وگوی شفقنا با سید غلامحسین حسن تاش را بخوانید:

*به گفته کارشناسان با توجه به اینکه در حال حاضر نیز میزان تولیدات نفتی از میزان تقاضا در بازار حدود یک و نیم میلیون بشکه در روز بیشتر است، افزایش احتمالی تولیدات نفتی که بعد از حصول توافق از سوی ایران به بازار عرضه می شود، ممکن است کاهش بیشتر بهای نفت را دامن بزند. نظر شما چیست و نتیجه بیانیه در طولانی مدت، کاهش یا افزایش قیمت نفت است؟

حسن تاش: در شرایط فعلی بازار نفت که به آن اشاره کردید و درست هم هست، طبعا هر اضافه عرضه جدیدی به قیمت‌ها فشار بیشتری وارد می‌کند. البته افزایش تولید و صادرات نفت ایران بطئی و تدریجی خواهد بود، اما به محض حصول به توافق، تصور عوامل بازار این خواهد بود که با وجود توافق، عرضه ایران زیاد خواهد شد. این یک اثر روانی سریع روی بازار می‌گذارد، اما دوباره بعد از چند روز مقداری برمی‌گردد و با شروع افزایش صادرات ایران، قیمت نفت دوباره کاهش می‌یابد. بر این اساس نتیجه بیانیه در کوتاه مدت و میان‌مدت، کاهش قیمت نفت است اما در بلند مدت به لحاظ قیمـت‌های پایین نفت، وضعیت عرضه و تقاضا به تدریج تغییر خواهد کرد. البته همه اینها به شرطی است که اتفاق ژئوپلیتیکی ویژه‌ای رخ ندهد یا بحران طبیعی خاصی مثل سونامی و طوفان هایی که عرضه یا تقاضا را تحت تاثیر قرار می‌دهند، اتفاق نیفتد.


*
این روند کاهشی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و منجر به چه تاثیراتی بر اقتصاد منطقه می‌شود؟

حسن تاش: باز هم عرض می‌کنم که اگر اتفاق ژئوپلیتیکی خاصی مثل کشیده‌شدن احتمالی جنگ بین عربستان و یمن به مناطق و تاسیسات نفتی عربستان، رخ ندهد، به نظر من وضعیت عرضه و تقاضا از اواسط سال 2016 به تدریج تغییر خواهد کرد و بالانس نسبی بازار برقرار و قیمت‌ها تقویت خواهد شد.

*کاهش قیمت جهانی نفت به دنبال توافق نهایی و در ازای افزایش تولید ایران موجب کاهش درآمدهای ایران خواهدبود یا افزایش صادرات نفت، تاثیر منفی کاهش آن را جبران می‌کند و این موضوع قدرت تاثیرگذاری ایران را در اوپک افزایش خواهد داد یا کاهش؟

حسن تاش: به هرحال قیمت نفت در شش هفت ماه گذشته حدودا نصف شده است و این به آن معناست که اگر صادرات نفت ایران دوبرابر هم بشود، تازه به سطح درآمد روزانه سال 1392 یا نیمه اول 1393 خواهیم رسید که آنهم تازه بعد از تیرماه رخ خواهد داد. بر این اساس در هر حال در آمد نفتی سال 1394 در بهترین شرایط در حدود سال 93 خواهد بود، اما اگر منظورتان دقیقا از بعد از توافق باشد، گرچه اثر توافق بر قیمت نفت، منفی و کاهشی خواهد بود اما آنقدر شدید نخواهد بود که کل افزایش صادرات ایران را خنثی کند.

در مورد اوپک به نظر می رسد بیشتر از آنکه افزایش تولید ایران موثر باشد، حل مشکلات سیاسی و بین‌المللی ایران بر قدرت تاثیرگذاری‌اش در اوپک تاثیرگذار است.

*روسیه و عربستان سعودی بزرگترین تولید و صادرکنندگان نفت جهان هستند که همواره در رقابت با یکدیگر بوده‌اند، در صورت لغو تحریم های ایران و افزایش تولید نفت و سرمایه گذاری در حوزه نفت و پتروشیمی، ایران چه جایگاهی در بازار جهانی نفت خواهد داشت؟ و آیا دوئل نفتی این دو کشور با افزایش صادرات نفت ایران و همینطور عراق به بازاری متعادل تر تبدیل خواهد شد؟

حسن تاش: در صورت حل مشکلات سیاسی ایران، افزایش سرمایه‌گذاری‌های نفتی در ایران و با توجه سرمایه‌گذاری‌هایی که از قبل در عراق شروع شده و تولید نفت عراق در حال افزایش است، همچنین اینکه توافق ایران با غرب، وضعیت امنیت عراق را هم بهتر خواهد کرد، جایگاه ایران و عراق در بازار نفت تقویت و جایگاه عربستان تضعیف خواهد شد. البته این در بلند مدت، شاید در یک فرایند پنج تا ده‌ساله اتفاق خواهد افتاد. رقابت ما با روسیه نیز بیشتر در بحث گاز خواهد بود تا نفت.

*گفته می‌شود وضعیت فعلی بازار جهانی نفت و بخصوص افزایش تولید و صادرات نفت روسیه و عربستان، بازپس گیری جایگاه و سهم نفت ایران در بازار جهانی را حتی با لغو کامل تحریم ها بسیار سخت می کند. آیا ایران ظرفیت و ویژگی منحصر به فردی در تولیدات خود دارد که توان جذب خریدار را افزایش دهد؟ پیشنهاد شما چیست؟

حسن تاش: بازپس‌گیری جایگاه ایران آسان نیست اما چندان هم سخت نیست. افزایش تولید ایران همانطور که عرض کردم بطئی خواهد بود و بازار بتدریج متناسب با آن جا باز می‌کند. نفت ایران ویژگی خاصی ندارد، اما باید توجه کرد که در صورت حل همه مشکلات تحریم، ایران بازار بزرگ و جذابی برای سرمایه‌گذاران و سازندگان خارجی است و اگر هماهنگی بین بخش‌های تجاری و صنعتی یعنی بخش‌های واردکننده کشور و وزارت نفت وجود داشته باشد، می‌توان از این پتانسیل برای بازگشت به بازار استفاده کرد. در دوره‌هایی که نفت ما مشکل بازاریابی داشته است، همکاری و هماهنگی بخصوص بین سه دستگاه وزارت نفت، وزارت امور خارجه و وزارت بازرگانی سابق، که اکنون وزرات صنعت و تجارت است، بسیار راهگشا بوده است و از آن تجربیات باید بهره‌ گرفت.

گفت وگو از شیما مفیدی راد- شفقنا

لینک در شفقنا :

http://www.shafaqna.com/persian/component/k2/item/113437


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۵۴
سید غلامحسین حسن‌تاش
روزنامه دنیای اقتصاد - شماره 3447 تاریخ چاپ:1393/12/28 بازدید:8643بار کد خبر: DEN-868416
سید‌غلامحسین حسن‌تاش کارشناس ارشد انرژی سقوط آزاد قیمت جهانی نفت از ماه اکتبر سال گذشته میلادی (2014) شروع شد اما چند ماه قبل از آن کاهش ارزش یورو در مقابل دلار آمریکا آغاز شده بود. یورو که نرخ برابری آن در مقابل دلار در اوایل ماه می‌2014 به اوج خود در حدود یک یورو در مقابل 1.4 دلار رسیده بود در هنگام شروع فرآیند سقوط قیمت‌ نفت، بیش از 10 درصد از ارزش خود را (در مقابل دلار) از دست داده بود. روند کاهش ارزش یورو در مقابل دلار به موازات روند سقوط قیمت نفت نیز ادامه یافت به‌طوری که در روزهای اخیر تفاوت این دو ارز به فاصله بسیار ناچیز یک یورو در مقابل 1.05 دلار رسیده است و در صورت ادامه این روند، می‌رود که ارزش این دو پول برابر شود.
اما با توجه به تعیین قیمت جهانی نفت با دلار، همزمانی کاهش ارزش یورو با افت قیمت جهانی نفت‌خام موجب شده است که بخشی از اثر کاهش قیمت‌نفت برای اروپایی‌ها خنثی شود و به عبارت دیگر نفت برای اروپایی‌ها بسیار کمتر از آمریکایی‌ها ارزان شده است. دو نمودار همراه قیمت نفت‌خام براساس دلار و یورو را در دوره زمانی مشابه نشان می‌دهد. قیمت دلاری نفت‌خام همان چیزی است که هر روز تعیین می‌شود ولی قیمت یورویی نفت‌خام طبعا با توجه به نرخ برابری دلار و یورو محاسبه شده است. 
همان‌طور که ملاحظه ‌می‌شود در این دوره قیمت دلاری نفت یا به عبارتی قیمت نفت برای آمریکایی‌ها از بیش از 100 دلار به حدود 56.5 دلار در بشکه رسیده ولی قیمت یورویی آن یا به عبارتی قیمت نفت برای اروپایی‌ها از کمتر از 80 یورو در بشکه به حدود 53.7 یورو رسیده است. به عبارت دیگر در حالی که در این دوره قیمت نفت‌خام برای آمریکایی‌ها حدود 45 درصد کاهش داشته است این کاهش برای اروپایی‌ها 33 درصد بوده است. در بین رقبای اقتصادی ایالات‌متحده، وضعیت ژاپن هم کم و بیش به همین صورت است. ارزش ین ژاپن نیز در همین دوره در مقابل دلار کاهش یافته و با توجه به آن، قیمت نفت‌خام در این دوره حدود 37 درصد برای ژاپنی‌ها کاهش داشته است. 
وضعیت چین متفاوت است، چینی‌ها تلاش می‌کنند که نرخ برابری دلار و یوآن را ثابت نگه‌دارند و در این دوره نیز دامنه نوسانات نرخ دلار در مقابل یوآن محدود بوده و بالاترین آن یک دلار در مقابل 6.11 یوآن و کمترین آن یک دلار در مقابل 6.28 یوآن بوده است. بنابراین قیمت نفت برای چینی‌ها هم بیش از دیگران کاهش یافته است اما باید توجه داشت که در این دوره قیمت شاخص نفت‌خام آمریکا (WTI) از همه نفت‌خام‌های دیگر و خصوصا نفت خام‌های عرضه شده در شرق آسیا، پایین‌تر بوده و بنابراین آمریکایی‌ها از ارزان‌ترین نفت‌خام برخوردار بوده‌اند. 
ادامه این روند گرچه از نظر کاهش هزینه‌های انرژی تولیدکنندگان آمریکایی و نیز از نظر کاهش هزینه‌های انرژی شهروندان آمریکایی و در نتیجه افزایش قدرت‌خرید آنها برای سایر کالاها و خدمات، مثبت است و می‌تواند تقاضای موثر را تحریک کند و هزینه‌های تولید را پایین بیاورد و به رونق اقتصاد داخلی کمک کند، اما تقویت بیش از حد دلار، در جریان رقابت تجاری بین‌المللی به نفع آمریکایی‌ها نیست و ادامه این روند تقاضای خارجی برای کالاها و خدمات آمریکایی را کاهش و تقاضا برای کالاها و خدمات اروپایی و ژاپنی را افزایش خواهد داد. 
بنابراین احتمال دارد به‌زودی تضعیف دلار در دستور کار خزانه‌داری ایالات‌متحده قرارگیرد که در این‌صورت به نوبه خود بر قیمت نفت نیز بی‌تاثیر نخواهد بود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۵۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۰۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

نشست چشم انداز تولید نفت و نقش منابع متعارف و نامتعارف نفتی

شنبه 15 آذر 1393 ساعت 11:30 الی 13

دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه‌طباطبائی 

 آقای غلاحسین حسن­تاش، جناب آقای مهران امیرمعینی، دکتر عاطفه تکلیف

 

 سید غلامحسین حسن­تاش

گزارشی که موسسه معتبر IHS با همکاری آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) منتشر کرده‏است، عمر باقی‏مانده ذخایر مایع شامل نفت‌سنگین، نفتا، مایعات‌گازی، قیرهای طبیعی و ... را نشان می‎دهد. این گزارش به بررسی وضعیت موجود پرداخته‏است. یعنی اینکه با استفاده از تکنولوژی‌های جدید وضعیت منابع قابل بازیافت به چه صورت است و همچنین برای آینده پیش‎بینی انجام داده‏اند، پیش‎بینی ایشان بسیار قابل توجه است و آن این است که  با توجه به تحولات تکنولوژیک و افزایش قیمت جهانی نفت،  بین 6.5 تا 24 تریلیون بشکه نفت که عمدتا از منابع نامتعارف هستند اقتصادی گردیده‏اند.

شیل چیست؟

هیدروکربن‏ها (شامل نفت و گاز) سیال هستند و سیال در لایه‏های مختلف زمین حرکت می‏کند تا جائی‌که در لایه‏ای  به تله بیفتد و بخشی از آنها هم میلیون‏ها سال پیش به سطح زمین آمدند و مواد سبکترشان در طول زمان در اثر تغییرات دما تبخیر شده و مواد سنگین‏ترشان به صورت قیر باقی‏مانده یا در بعضی نقاط با مواد دیگر ترکیب شده و امولسیون‏هایی را تشکیل داده‏اند یا در مناطق زیادی در کانادا با خاک و مواد دیگر ترکیب شده‏اند که بصورت معدن‏کاری برداشت می‎گردند. آن چیزی که در حد انقلاب تحول ایجاد کرده و حائز اهمیت است، امکان‌پذیر شدن و اقتصادی‌شدن استخراج نفت و گازی است که در لایه‏های خیلی سخت‌تری نسبت به لایه‏های متعارف (که تا به الان برای برداشت نفت استفاده می‏گردید)، موسوم به لایه‌های شیلی قرار دارد. به عبارت دیگر، همان نفت، گاز یا هیدروکربن در لایه‏های سخت‏تری قرار گرفته‏است که اینک با فناوری جدید امکان تولید آن فراهم گردیده‏است.

با مشاهده‏‏ی فیلم کوتاهی که مراحل تولید نفت از شیل را نشان می‏داد، متوجه شدیم که شیل پدیده‏ی عجیبی نیست. قبلا برداشت فقط از لایه‏های متعارف که تخلل و موئینگی بالایی داشتند صورت می‏گرفت. در حالی‌که لایه‏های نامتعارف لایه‏های خیلی فشرده‌تری هستند و اینک با استفاده از تکنولوژی موسوم به هیدروفرکچرینگ یعنی تزریق فشار آب و ذرات ماسه، تخلل و موئینگی این لایه‏ها را افزایش می‏دهند تا هیدروکربن امکان جریان یافتن یابد و استخراج شود.

حفاری افقی که قبلا در میادین متعارف هم استفاده می‏شد در میادین نامتعارف نیز مورد استفاده قرار می‏گیرد. بنابراین تفاوت عمده در هیدرو‌فرکچرینگ و تزریق آب با فشار بالاست که طبیعتا نسبت به میادین متعارف موجب افزایش هزینه‏ها می‏شود.

حفاری افقی نسبت به حفاری عمودی یک چاه کار چندین چاه را انجام می‏دهد و نیاز به جابه‏جایی دکل‏های حفاری، آماده‌سازی زمین و انتقال امکانات حفای را کاهش می‌دهد. تکنولوژی حفاری افقی در میادین متعارف بیش از 15 سال است که مورد استفاده قرار می‏گیرد.

مدت زمان حفر چاه اهمیت زیادی دارد. در امریکا حفر یک چاه افقی با تکنولوژی بالا بین 4 تا 6 هفته زمان نیاز دارد. اما در ایران برای یک چاه عمودی که خیلی ساده‌تر است، بیش از سه ماه زمان نیاز است. این مسئله‏ی مهمی است و سرعت انجام کار دوره خواب سرمایه را کاهش می‏دهد.

 شاید بیشتر مشکلات ایران در همین مسائل باشد. بنابراین مهارت و سرعت انجام کار بسیار مهم است. سرعت و مهارت انجام کار شاید تکنولوژی نرم‏افزاری مهم‏تری نسبت به تکنولوژی سخت‏افزاری باشد. به عنوان مثال اگر یک دکل حفاری داشته‏باشیم از نظر هزینه تمام شده بسیار متفاوت خواهد بود  که مثلا ظرف 6 هفته یک حلقه چاه حفر کنیم یا سالی دو حلقه چاه حفر ‏کنیم و مسلما حجم سرمایه‏گذاری و هزینه متفاوت می‏گردد.

در سال‏های  2013 و 2014 بیشترین سرمایه‏گذاری نفت دنیا در امریکا و بعد در هند و آسیا و استرلیا بوده‏است.  در پاسخ به این سوال که آیا با کاهش قیمت نفت هنوز تولید از منابع شیل اقتصادی است یا خیر، باید گفت شاخص قیمتی که منابع شیل را اقتصادی کرده 110 دلار نبوده‏است بلکه منابع شیل در قیمت پایین‏تر از 100 دلار اقتصادی بوده‏اند. چون در سه سال گذشته بدون استثنا قیمت WTI که شاخص قیمت در ایالت متحده است بین 12 تا 18 دلار پایین‏تر از برنت دریای شمال بوده‏است. بنابراین شاخص قیمتی که منابع شیل را اقتصادی کرده زیر 100 دلار بوده‏است. حدود 1570 دکل حفاری در آمریکا کار می‏کند.

یکی از بحث‏های روز این است که قیمت تمام شده نفت شیل چقدر است و در این قیمت‌های جدید  نفت (که کاهش یافته) چقدر از این پروژه‏ها ادامه پیدا می‏کنند؟ در یک مطالعه‏ نشان داده شده‏است که در مناطق شیلی "باکان" و "ایگلفورد" که 70 درصد از تولید نفت شیل از این دو منطقه است، تا قیمت نفت  50 دلاری هم پروژه‏های استخراج از آنها  اقتصادی ‏است.

بنابراین نباید انتظار داشت در قیمت 65 تا 70 دلار تمام پروژه‏های شیل متوقف گردند. ممکن است فقط رشدی که برای این مخازن پیش‏بینی شده‏بود کندتر گردد.

در چند سال اخیر قیمت گاز در بازار امریکا از همه دنیا ارزانتر بوده‏است. به طور مثال در سال 2011 قیمت گاز در بازار امریکا 4 دلار در هر میلیون بی تی یو بوده‏است در حالی که در بازار ژاپن 15 دلار در هر میلیون بی تی یو بوده‏است.

در حال حاضر جمهوری‌خواهان در سنا و کنگره موقعیت قوی‏تری پیدا کرده‏اند و در آخرین مواضع جمهوری‌خواهان که جریان در انتخابات 2012 منتشر شد، بر استقلال انرژی آمریکا تاکید شده‏است. بنابراین در صورت روی کار آمدن جمهوری‌خواهان احتمالا توجه به گسترش منابع شیل افزایش می‏یابد و توسعه نفت شیل، آمریکا را به سمتی می‏برد که در آینده وابستگی به نفت‌خام خارج از قاره‏ بسیار کم خواهد شد و این مسئله طبیعتا آثار ژئوپلیتیکی دارد. سوال این‌است که در آن شرایط اهمیت منطقه خلیج فارس و خاورمیانه برای آمریکا و رقبای آمریکا چگونه خواهد بود؟

نکته قابل توجه دیگر اینکه منابع شیل فقط محدود به امریکا نیست. امریکا مرتبا گزارش‏هایی منتشر می‏کند که در کدام مناطق جهان این منابع وجود دارد. انجمن زمین‏شناسی امریکا و مراجع مختلف روی این موضوع کار می‏کنند و گزارشات خود را دائما به روز می‏کنند. بین سال‏های 2011 تا 2013 پتانسیل‏های شناسایی شده از 32 کشور به 41 کشور و تعداد سازند‏ها از 48به 95 مورد افزایش یافته‏است. این نشان می‏دهد که در دنیا در این زمینه پتانسیل‏های زیادی وجود دارد.

جغرافیای ذخایر نامتعارف با جغرافیای ذخایر متعارف متفاوت است. این موضوع می‌تواند یک تحول ژئوپلیتیک ایجاد کند. به عنوان مثال پاکستان که قرار بوده‏است از ایران گاز خریداری کند و مسئله خط‌لوله مطرح بوده‏است و در حال حاضر به تعهدات خود عمل نمی‏کنند،  ذخایر عظیم گاز شیل دارد و بعضی خبرها حاکی از آن است که اخیرا کارهای اکتشافی هم در آنجا آغاز گردیده‏است.

در واقع به نظر می‏رسد امریکایی‏ها علاوه بر گسترش ذخایر خود، یک تکنولوژی را نیز توسعه داده‏اند که در آینده می‏خواهند از این تکنولوژی استفاده کرده و آن را به دنیا صادر کنند و به منبع درآمدی برای شرکت‏ها و دولت تبدیل شود.

با توضیحاتی که آقای امیر‌معینی ارائه نمودند واضح است که ما در ذخایر متعارف عمدتا در قسمت نزولی منحنی تولید هستیم. این به آن معناست که مرتبا به حفر چاه‏های جدید، بازیافت، تزریق گاز و ... نیاز است. بنابراین هزینه تولید از منابع متعارف در حال افزیش است. از طرف دیگر با توسعه تکنولوژی هزینه تولید از منابع نامتعارف کاهش می‏یابد. بنابراین در آینده مشخص نیست چه اتفاقی می‏افتد و در کجا این دو، به نقطه سر به سری و تعادل می‏رسند.

در حال حاضر چینی‏ها نیز شروع به کار روی منابع شیل خود کرده‏اند. در کنسرسیوم‏هایی که در آمریکا روی این موضوع فعالیت می‏کنند چینی‏ها وارد شده و سهام خریداری می‏کنند و این نشان می‏دهد که آنها می‏خواهند  تکنولوژی را بدست آورند و در حال حاضر در کشور خود نیز با کمک شرکت‏های خارجی شروع به  کار کرده‏اند و در آینده نیز تبعا خودشان ادامه خواهند‏داد.

 بنابراین  ژئوپلیتیک نفت و گاز در حال تغییر است و دیگر اتکا به منابع نفت و گاز امتیاز بزرگی برای کشور ما محسوب نمی‏گردد. دنیا در آینده قطعا با جایگزین‏هایی که وجود دارد می‏تواند از منابع ما چشم‏پوشی کند. بنابراین اگر تا الان هم عظم جدی برای خارج کردن اقتصاد کشور از وابستگی به نفت نداشته‌ایم باید این عظم را جدی کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۱۴:۲۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۲۲:۵۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۲:۴۶
سید غلامحسین حسن‌تاش