وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۲۶۳ مطلب با موضوع «نفت» ثبت شده است

از اواخر آذرماه  خبرنگار محترمی از من خواستند که برای نشریه دولت و ملت یادداشت زیر را بنویسم و حتی یکی از دوستان عزیز را واسطه این درخواست کردند و بنده هم وقت گذاشتم و نوشتم و 4 دیماه ارسال کردم اما شماره بعدی نشریه مذکور هنوز منتشر نشده است در حالی که اینگونه مطالب به قول معروف زماندار است و با گذشت چند ماه موضوعیت خود را از دست میدهد. 


توافق اوپک و غیر اوپک و چراغ سبز به ترامپ


وزرای نفت و انرژی سازمان کشورهای صادرکننده نفت ؛ اوپک؛ در آخرین اجلاس خود در وین در 30 نوامبر 2016 توافق کردند که از ابتدای سال جدید (2017) میلادی، تولید نفت خود را به مقدار 1.2 میلیون بشکه در روز کاهش دهند و ده روز بعد از آن جمعی از تولیدکنندگان غیراوپک نیز به این توافق پیوستند و اعلام آمادگی کردند که آنها نیز همزمان با اوپک، حدود 600 هزار بشکه از تولید نفت خود کم کنند. در میان اوپکی‌ها بیشترین کاهش با حدود کمتر از 500 هزار بشکه مربوط به عربستان‌سعودی و در میان غیراوپکی‌ها بیشترین کاهش با حدود 300 هزار بشکه مربوط به روسیه خواهد بود. البته روسها اعلام کرده‌اند که کاهش تولیدشان تدریجی و در صورتی خواهد بود که مسائل فنی اجازه دهد.

حصول توافق برای کاهش تولید و کنترل بازار نفت در میان کشورهای عضو اوپک پس از چندین سال حضور بسیار کم رنگ این سازمان در تنظیم بازار نفت، مساله‌ای قابل توجه و مغتنم است و پیوستن غیراوپکی‌‌ها به توافق اوپک، نشان از جدی گرفته شدن توافق این سازمان دارد. به نظر می‌رسد که حصول به این توافقات بیش از هر چیز تحت تاثیر شلاق مشکلات اقتصادی بر پیکر اقتصاد دولت‌های مشارکت‌کننده و خصوصا بر پیکر اقتصاد دو کشور عربستان و روسیه باشد.

واقعیت این است که بازار جهانی نفت در یکی دو سال گذشته عمدتا با اضافه عرضه یعنی با عرضه بیش از تقاضا روبرو بوده است و منظما بر حجم ذخیره‌سازی‌های نفتی اضافه شده است و با ادامه این وضع اگر چنین توافقی صورت نمی‌گرفت احتمال کاهش بیشتر قیمت‌های جهانی نفت وجود داشت.

احتمال دیگری که در مورد دلیل حصول به این توافق وجود دارد، احتمال چراغ سبز نشان دادن عربستان‌سعودی و شاید حتی روسیه به دونالد ترامپ و حزب جمهوری‌خواه در امریکا است. اینک  جمهوری‌خواهان در سنا و کنگره امریکا اکثریت پیدا کرده‌اند و رئیس‌جمهور جدید نیز جمهوری‌خواه است. می‌دانیم که اصولا جمهوری‌خواهان گرایش نفتی بیشتری نسبت به دموکرات‌ها دارند و توجه‌شان به مسائل زیست‌محیطی کمتر است. سیاست خودکفائی انرژی البته در سطح قاره امریکا، یعنی قطع وابستگی به واردات انرژی از خارج از قاره، سیاست مورد توافق دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات است اما تفاوت این دو حزب  در  جهت‌گیری نحوه تحقق این سیاست است. دموکرات‌ها بیشتر تلاش می‌کنند از انرژی‌های سازگار با محیط‌زیست حمایت کنند اما جمهوری‌خواهان به نفت و گاز و حتی ذغال‌سنگ اهمیت بیشتری می‌دهند. و به همین دلیل برای قیمت نفت هم اهمیت بیشتری قائل هستند.

دونالد‌ترامپ به احتمال قوی بدنبال رونق نفتی در ایالات‌متحده خواهد بود. در قیمت‌های پائین نفت تولید از نفت‌خام‌های غیرمتعارف لایه‌های شِیلی در امریکا  از رونق افتاده بود. ممکن است دولت ترامپ مالیات تولیدکنندگان نفت و گاز شِیلی را کاهش دهد یا اراضی دولتی را با هزینه کمتری در اختیار ایشان قرار دهد تا اقتصاد استخراج از این منابع قوی‌تر شود. اما در هرحال آنچه که تاثیر بیشتری در رونق‌ گرفتن بخش نفت در امریکا دارد افزایش قیمت جهانی نفت است ولذا جناح جمهوری‌خواه و دونالد ترامپ و اطرافیانش از بالا رفتن قیمت نفت خشنود خواهند شد. البته ترامپ غیر از گرایش نفتی‌اش، دنبال ایجاد شغل هم هست و رونق بخش نفت ایالات‌متحده می‌تواند شغل هم ایجاد کند.

اما از آنجا که در آستانه تنظیم بودجه سال 1396 قرار داریم و باید برآورد نسبتا دقیق وقابل تحققی از درآمد نفتی سال آتی داشته باشیم، باید دقت کنیم که با توجه به سوابق اینگونه توافقات و بویژه با توجه به تغییرات اساسی که در ساختار بازار نفت بوجود آمده است، در مورد میزان اثرگذاری این توافق بر قیمت‌های جهانی نفت دچار گزافه و برآوردهای بیش از واقع نگردیم. در این رابطه نکات زیر قابل توجه است:

1-   چه تصمیم اوپک و چه توافق اوپک و جمعی از غیر اوپکی‌ها، فاقد هرگونه ضمانت اجرائی است. سوابق نشان می‌دهد که تعهد اوپکی‌ها به اجرای سهمیه‌هایشان، در بهترین شرایط از 65 درصد فراتر نرفته است علاوه بر این، در این دور دو کشور لیبی و نیجریه به دلیل مشکلاتی که داشته‌اند در سهمیه‌بندی قرار نگرفته‌اند و خصوصا در مورد لیبی با حل نسبی مشکلات این کشور، تولید نفتش در حال افزایش است و ممکن است بخشی از کاهش دیگر اعضاء را خنثی کند. کاهش تولید واقعی غیراوپکی‌ها نیز طبعا متناسب با اوپکی‌ها خواهد بود. با این اوصاف تاثیر روانی این توافقات تا اواسط فوریه سال جدید میلادی بر بازار حاکم خواهد بود اما پس از آن آمار و اطلاعات تولید نفت کشورها و میزان پایبنیدی به توافق به تدریج منتشر خواهد شد. بعید به‌ نظر می‌رسد که از مجموع 1.8 میلیون بشکه توافق کاهش اوپک و غیر اوپک، بیش از حدود 60 درصد یا حدود 1 میلیون بشکه از آن محقق شود.

2-   همانطور که اشاره شد، واقعیت این است که خصوصا پدیده نفت‌ و گازهای غیرمتعارف خصوصا از منابع شِیلی، ساختار بازار نفت را متحول کرده است. تحولات فناروانه هزینه‌های تولید از این منابع را کاهش داده است و به نظر می‌رسد در قیمت‌های نفت‌خام بالاتر از پنجاه دلار در بشکه، تولید از این منابع به سرعت واکنش نشان می‌دهد و افزایش می‌یابد و کاهش تولید دیگران را جبران می‌کند. همکنون تعداد زیادی چاه‌های حفر شده در مناطق نفت شِیل ایالات‌متحده وجود دارد که به سیستم‌های لازم برای استخراج تجهیز نشده‌اند و به محض قابل قبول بودن قیمت، اقتصادی شده و تکمیل و تجهیز خواهند شد.

با توجه به آنچه که ذکر شد گرچه توافق اوپک و غیر اوپک جلوی سقوط بیشتر قیمت را گرفته است اما در ساختار فعلی بازار نفت و حداقل در میان‌مدت انتظار قیمت‌های چندان بالا را نباید داشت و به نظر می‌رسد البته در غیاب تحولات خاص ژئوپلتیکی که قابل پیش‌بینی نیستند، یک دامنه قیمتی 40 تا حداکثر 55 دلاری تا یکی دو سال  سال آینده در بازار حاکم باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۵۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

اگر برجام نبود احتمالا صادرات نفت کشور به صفر رسیده بود (مصاحبه ای که منتشر نشد)

توضیح: چندی پیش در سالگرد برجام خبرنگار محترمی با من تماس گرفتند و درخواست مصاحبه‌ای در این رابطه را داشتند و فرمودند برای سایت اطلاع‌رسانی دولت است . از آنجا که سال‌هاست مصاحبه شفاهی نمی‌کنم از ایشان خواستم سوالات را ایمیل کنند و بلافاصله وقت گذاشتم و پاسخ دادم و از ایشان خواستم که مرا از انتشار آن مطلع فرمایند و فکر می‌کردم حداقل احترام به کسی که از او تقاضای مصاحبه شده و وقت گذاشته همین است. در هر حال پیگیری‌های من در مورد این که مصاحبه چه شد و چرا منتشر نشد نتیجه نداد. البته بنده نه اصراری بر مصاحبه داشتم و بلکه اکراه داشتم و نه اعتراضی به عدم استفاده از آن، فقط می‌خواستم بفهمم که چطور می‌شود از کسی مصاحبه طلب شود و منتشر نشود و چرا؟ فکر می کنم خبرنگار محترم هم در محذور بودند، شاید هم وقتی تماس گرفتند یادشان نبود که بنده در عین ارادت داشتن به دولت اما منتقد عملکرد نفت هستم.  به هر حال این مصاحبه را اینجا می‌گذارم. غیر از دفاع از دولت چیزی نگفته‌ام حدس می‌زنم پاسخ سوال هشتم به دلایلی مورد نظر نبوده است.

یک بررسی ها نشان می دهد احیای بازار نفت در محدوده زمانی کوتاهی پس از اجرای برجام رخ داده است ، این در حالی است که ناظران بین المللی دوره طولانی‌تری را برای بازگشت ایران به موقعیت پیشین در نظر می گرفتند، مهمترین دلیل این اتفاق را چه می دانید ؟ چه عواملی سبب شد ایران بتواند بازارهای از دست رفته خود را در این فاصله کوتاه احیا کند .

پاسخ 1- آنچه که مهمتر از به تعبیر شما، احیای بازار بود. برگرداندن تولید به سطح قبل از تحریم ها بود. تولید ایران حدود یک میلیون بشکه کاهش پیدا کرده بود و این در شرایطی بود که شرکت‌های تولیدی صنعت نفت نیز با مشکلات مالی برای تعمیرات و نگهداری و مشکلات تامین قطعات و تجهیزات مواجه بودند و با تلاش و زحمت این شرکت‌ها، خصوصا مناطق نفت‌خیز جنوب و فلات‌قاره بود که این تولید با سرعت نسبتا خوبی به رکورد قبلی برگشت و تلاش دیگر بخش‌های نفت و خصوصا امور بین‌الملل هم باعث شد که صادرات افزایش یابد آنهم در شرایط اشباع بازار، البته خوب بسیاری از کشورها هم ترجیح می‌دهند که مبادی وارداتی‌شان متنوع باشد و به حضور در بازار ایران هم نیاز دارند.

 دو عملکرد دولت در حوزه تولید و صادرات نفت را چگونه ارزیابی می کنید ؟

پاسخ 2- با توجه به توضیحاتی که در پاسخ سوال قبل دادم، طبعا مثبت ارزیابی می‌کنم ضمن این که افزایش صادرات مستلزم همکاری نزدیک بسیاری از دستگاه‌ها و خصوصا وزارت نفت و وزارت‌خارجه بوده است.

 سه با توجه به توافق تولید‌کنندگان اوپکی و غیر اوپکی نفتی برای مدیریت بازار ، پیش بینی شما از آینده قیمت نفت در عین افرایش صادرات نفت ایران چیست؟

پاسخ 3- واقعیت این است که پدیده نفت‌خام‌های غیرمتعارف و خصوصا نفت شِیلی در امریکا ابتکار عمل را تا حدود زیادی از دست اوپک خارج کرده است و با بالا رفتن نسبی قیمت نفت به سرعت تولید نفت شیل افزایش می‌یابد از سوی دیگر چشم‌انداز رشد تقاضای نفت هم مثبت نیست بنابراین نباید انتظار قیمت‌های خیلی بالا را داشت.  من دامنه بین 45 تا 55 دلاری را برای قیمت نفت در یکی دو سال آتی پیش‌بینی می‌کنم. البته این با توجه به عوامل عادی بازار است. اگر اتفاقات ژئوپلتیکی خاصی بیافتد ممکن است تصویر را عوض کند که برای من قابل پیش‌بینی نیست.

چهار- آیا صفر شدن صادرات نفت ایران را در صورت تداوم وضعیت پیش آمده در سال 2012 محتمل می دانستید؟

پاسخ 4- بله حتما و با احتمال زیاد. این مساله مهمی است که کمتر به آن توجه می‌شود. در واقع بعضی توجه نمی‌کنند که یکی از مهمترین دستاوردهای برجام این بوده است که جلوی کاهش بیشتر تولید و صادرات نفت ایران را گرفته است . اگر وضعیت تحریم‌ها ادامه می‌یافت هدف این بود که تا جائی که بازار اجازه دهد و بهم نریزد، فشار را بر صادارت ایران زیاد کنند و بنابراین در صورت  ادامه آن روندی که شکل گرفته بود، خصوصا در دو سال اخیر که اضافه عرضه قابل‌توجهی در بازار وجود داشته است به راحتی می‌توانستند این کار را انجام دهند. می‌بینید که اوپک مجبور شد برای تنظیم بازار 1.5 میلیون بشکه کم کند و بازهم هنوز مازاد تولید وجود دارد، پس اگر برجام نبود الان می‌توانستد صادرات ما را صفر کنند.

پنج- به نظر شما چرا در مقطع تحریم نفتی ایران ، پیش بینی ها دولتمردان در خصوص افزایش ناگهانی قیمت نفت و همچنین عدم فرمان برداری مشتریان نفتی ایران از تحریم ها محقق نشد . در آن دوره برخی دولتمردان با استناد به اینکه خریداران نفتی ایران پالایشگاه ها و تجهیزاتشان را با مشخصات نفتی خریداری شده از ایران هماهنگ کرده اند، اجرای این طرح را هزینه بر و غیر عملی می دانستند .

پاسخ 5- این‌ها به دلیل بی‌اطلاعی بعضی هاست. بی‌اطلاعی از شرایط و واقعیت‌های بازار و بی‌اطلاعی از ساختار پالایشگاه‌ها. بنده همان زمان در مصاحبه‌های خود توضیح می‌دادم که این حرف‌ها قدیمی است. اصولا پالایشگاه‌های جدید انعطاف دارند و در پالایش‌گاههای قدیمی هم که احیانا بر اساس یک نفت‌خام خاص طراحی شده‌اند دیگر آن نفت‌خام وجود ندارد.  ترکیب نفت‌خام ها در طول زمان تغییر کرده است. حتی در یک میدان نفتی خاص و مشخص، در طول زمان کیفیت نفت تغییر می‌کند چه رسد در سطح یک کشور. از آن سو توسعه تکنولوژی اجازه داده که پالایشگاه‌های قدیمی نیز در بازسازی‌ها و توسعه‌های خود، انعطاف جذب انواع نفت‌خام را بالا ببرند و در عین حال می‌توان با ترکیب نفت‌خام‌ها خوراک مناسب یک پالایشگاه را ساخت. لکن بعضی از سر بی‌اطلاعی در ذهن بعضی مقامات این اشتباه را جا انداخته بودند که برای بعضی پالایشگاه‌های جهان  نفت ایران قابل جایگزینی نیست و مجبورند بخرند.

 شش- کدام کشورها بیشترین نفع را از خروج ایران از بازار جهانی نفت در اثر تحریم بردند؟

پاسخ6- طبعا همه صادرکنندگان نفت خصوصا در شرایط اشباع بازار و غلبه عرضه بر تقاضای نفت از خارج شدن یک  رقیب بهره‌ می‌برند اما بطور نسبی عراقی‌ها بیشتر از همه استفاده کردند خصوصا که دقیقا در مرحله توسعه میادین و افزایش تولیدشان بودند.

هفت به نظر شما چرا قیمت نفت حتی پس از تحریم ایران در بازارهای جهانی رو به کاهش نهاد؟

پاسخ7- علت آن در طرف تقاضا: عمدتا رکود در اقتصاد جهانی و خصوصا کشورهای صنعتی،  و در طرف عرضه: توسعه تکنولوژی و وارد شدن نفت‌‌خامهای شِیلی بود.

هشت برخی احیای اوپک را پس از برجام یکی از مهمترین اتفاقاتی می دانند که در بازار جهانی نفت رخ داده است، نظر شما در این مورد چیست؟

پاسخ8- البته من خیلی با این تعابیر موافق نیستم . اوپک دهه‌هاست  که منفعل و ضعیف است.  به لحاظ این که استراتژی بلندمدت ندارد و نیز تصمیماتش به نفت محدود است در حالی‌که مسائل انرژی یک پارچه و پیچیده شده است و الان هم به آن معنی احیا نشده است. مساله این است که در چند سال اخیر اوپک همان تصمیمات مقطعی سابق را برای تنظیم بازار هم نگرفته بود که حالا گرفته است. به نظر من علت اصلی توافق اخیر این بود که عربستان‌سعودی با تداوم چندساله سیاست پائین نگهداشتن قیمت نفت و جستجو کردن سهم بازار، از نظر اقتصادی و بودجه‌ای تحت فشار قرار گرفته بود و اضافه شدن نفت ایران هم این فشار بودجه‌ای را بر عربستان و روسیه بیشتر کرد ولذا عربستان به همکاری نسبی با اوپک برگشت.

 نه تداوم تحریم های نفتی ایران چه آینده‌ای را پیش روی کشوری قرار می‌داد که یکی از بزرگترین دارندگان منابع هیدروکربوری در جهان است ؟

پاسخ9- همانطور که اشاره کردم در درجه  اول صفر شدن تدریجی صادارت و درآمد نفت که متاسفانه هنوز مهمترین منبع درآمد کشور است. بعد از آن تداوم فساد و گسترش آن به دلیل نیازی که به هرحال برای دور زدن نسبی تحریم‌هابوجود داشت و مشکلات روزافزون در سایر بخش‌های صنایع نفت و پتروشیمی و سایر بخش‌های صنعتی کشور به دلیل عدم امکان تامین قطعات و تجهیزات و مورد نیاز.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۳۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

لینک در روزنامه دنیای اقتصاد: 

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-52/1086172-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%88%D9%BE%DA%A9-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%BE%DA%A9

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۴:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

مقاله زیر در تاریخ 6 ژانویه 2017 (17 دیماه 95) یعنی اوایل فصل زمستان و قبل از استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید نهایی شد و در اختیار فصلنامه نگاه نو قرار گرفت اما شماره 112 نگاه نو اواخر زمستان و در هفته دوم اسفندماه منتشر شد، بعضی از آنچه که در این مقاله پیش بینی شده بود همکنون اتفاق افتاده است







منابع و مآخذ :


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۴۸
سید غلامحسین حسن‌تاش
حسن‌تاش، عضو هیات علمی موسسه مطالعات بین المللی انرژی درگفت‌وگو با «انرژی امروز»: بخش بالادستی نفت برای سرمایه‌گذاران خارجی جذاب‌تر است

تیلرسون با عربستان بیشتر تعامل می‌کند تا ایران

اخبار دولت مجلس

لیلا ابراهیمیان، خبرنگار نفت و توسعه «انرژی امروز»

کدام بخش از اقتصاد ایران نیازمند جذب سرمایه‌ خارجی است؛ غلامحسین حسن‌تاش، تحلیلگر ارشد بازار نفت و عضو هیات علمی موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی، می‌گوید: «ما نیازمند تدوین برنامه جامع توسعه هستیم، اما به دلیل ضعف حکمرانی دولت و غلبه تصدی‌گری بر حکمرانی در وزارتخانه‌ها مسئولیت مشترک وجود ندارد.» او معتقد است عصر نفت و عصر اتکا به نفت در حال سپری شدن است. دولت باید به فکر نجات اقتصاد از وابسته به نفت باشد. پاسخ‌های حسن‌تاش به پرسش‌های خبرنگار «انرژی امروز» را در ادامه می‌خوانید.



 *عده‌ای معتقدند که در شرایط فعلی اقتصاد ایران، توسعه حوزه نفت نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی دارد. چقدر این شرایط در ایران مهیا است؟

اقتصاد ایران در همه بخش‌ها نیاز به سرمایه‌گذاری دارد، ارقام بودجه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که درآمدهای نفتی و مالیاتی دولت برای مخارج بودجه جاری‌اش نیز کفایت نمی‌کند، چه رسد به سرمایه‌گذاری‌های جدید. بنابراین، یک راه‌حل استفاده از سرمایه‌گذاری خارجی است. اما اینکه در میان همه بخش‌های نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی، کدام بخش اولویت دارد و اولویت‌ها چیست، مستلزم تدوین یک برنامه جامع توسعه است که متأسفانه وجود ندارد و در شرایط فقدان چنین برنامه‌ای همه مدیران بخشی می‌کوشند که بخش خودشان را اولی‌تر برای سرمایه‌گذاری جلوه دهند.

خصوصا که در ایران به دلیل ضعف حکمرانی دولت و غلبه تصدی‌گری بر حکمرانی در وزارتخانه‌ها و بخش‌های مختلف، مسئولیت مشترک وجود ندارد یا بسیار ضعیف است و هر مدیری تنها بخش خود را می‌بیند و آنگاه در شرایط فقدان برنامه جامع، بسته به اینکه قدرت لابی یا چانه‌زنی کدام بخش و یا وزارتخانه بیشتر باشد در اولویت قرار می‌گیرد. مثلا بنده معتقدم سرمایه‌گذاری درزمینه بهینه‌سازی مصرف سوخت و ارتقاء کارآیی انرژی و به عبارتی بهبود شاخص شدت انرژی نسبت به سرمایه‌گذاری بر روی افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز، اولویت دارد چراکه در بسیاری از موارد با همان میزان سرمایه‌ای که برای افزایش تولید نفت و گاز موردنیاز است و حتی کمتر از آن، می‌توانیم مصرف داخلی را کاهش دهیم و نفت و گاز بیشتری را برای صادرات آزاد کنیم و آنچه مهم است، صادرات است؛ ولی این مسئله جدی گرفته نمی‌شود و متولی ندارد.

اما اینکه شرایط جذب سرمایه چقدر در ایران مهیاست؛ عمدتا بستگی به فضای کسب‌وکار و شاخص‌های اقتصادی کشور و ثبات اقتصادی دارد که سرمایه‌گذاران چه داخلی و چه خارجی به این شاخص‌ها نگاه می‌کنند و این شاخص‌ها وضع مطلوبی ندارد؛ گرچه روند شاخص‌ها در دوره دولت یازدهم بهتر شده است.

*در شرایطی که امریکا قانون تحریم ۱۰ ساله علیه ایران را تمدید کرده است؛ چقدر شانس حوزه انرژی در ایران برای جذب سرمایه‌گذاری بالاست؟

حوزه انرژی بخش‌های مختلفی دارد از بالادستی نفت و گاز شامل اکتشاف و استخراج تا پایین‌دستی شامل پالایش و تا توسعه ظرفیت نیروگاهی و همچنین ارتقای بهره‌وری انرژی که قبلا اشاره کردم. اما در این میان، تجربه نشان داده است که به‌طور نسبی، (تأکید می‌کنم به‌طور نسبی)، بخش بالادستی نفت و گاز از شانس بیشتری برای جذب سرمایه خارجی برخوردار است. به نظر من، این مسئله دو دلیل اصلی دارد یکی اینکه نظام تقسیم‌کار جهانی اولویت تولید نفت و گاز را برای ایران تعیین کرده است و دوم اینکه سرمایه‌گذاری در نفت و گاز تضمین‌شده‌تر است؛ چون از نفت (یا میعانات گازی) استخراجی بازپرداخت می‌شود که به‌هرحال بازار روشنی دارد.

*محدودیت‌های بانکی و تحریم اخیر آمریکا، چقدر بر حضور شرکت‌های نفتی تراز اول در ایران مؤثر است؟

منظورتان را از تحریم اخیر نمی‌دانم. اما اگر همان بحث تمدید قانون داماتو باشد، باید بگویم که این تحریم جدیدی نیست. قانون داماتو بعد از برجام هم وجود داشته است و حالا تمدیدشده است. در برجام هم آمده است که تحریم‌هایی که قبل از و غیر از برنامه هسته‌ای ایران بوده؛ به قوت خود باقی است و رییس‌جمهور امریکا می‌تواند اجرای آن‌ها را تعلیق کند. از به قوت خود باقی بودن می‌توان استنباط کرد که طبعا سر موعد تمدید هم می‌شود؛ اما تفسیر بعضی این است که این تمدید با «روح برجام» مغایر است. درهرحال، اتفاق جدید نیفتاده و تحریم جدیدی وضع نشده است. البته در جدیدترین پرسش و پاسخ‌هایی که با دفتر کنترل سرمایه‌گذاری‌های خارجی (OFAC) در وزارت خزانه‌داری امریکا که مسوول کنترل تحریم‌هاست، انجام‌شده؛ تسهیلات بیشتری برای سرمایه‌گذاران در ایران فراهم‌شده است و نگرانی‌های آنها را کاهش داده است. ولی هنوز محدودیت‌های بانکی کاملا برطرف نشده که بزرگ‌ترین مشکل است.

*پس از اجرای برجام و تفاهم‌نامه‌های متعددی که امضا شد، به نظر می‌رسد تفاهم اخیر با توتال تا حدودی جدی باشد. آیا شرکت‌های نفتی غربی امکان ورود به ایران دارند؟ چقدر قصد آنها جدی است؟

 به‌هرحال اقتصاد اروپا دچار رکود است و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در شرایط فعلی جهانی چندان زیاد نیست و من فکر می‌کنم شرکت‌های اروپایی علاقه‌مند به ورود هستند.

*روی کار آمدن ترامپ در آمریکا چقدر می‌تواند بر تصمیم این شرکت‌ها تأثیرگذار باشد؟ افق آینده را چگونه می‌بینید؟

مسلما بی‌تأثیر نیست، با موضع‌گیری‌هایی که ترامپ در مورد برجام داشته است و باتجربه‌ای که شرکت‌ها از تحریم‌های ثانویه آمریکا به دست آورده‌اند، طبیعتا قدری دچار تزلزل خواهند شد تا ببینند سیاست خارجی آقای ترامپ در چه مسیری حرکت خواهد کرد.

*با توجه به اینکه در تیم او افرادی چون وزیر امور خارجه‌اش حضور دارند که سال‌ها در حوزه نفت فعالیت داشتند؛ آیا این افراد می‌تواند به لابی نفتی ایران و آمریکا کمک کنند؟

با توجه به اینکه خود ترامپ و برخی از منتخبینش مانند همین آقای تیلرسون که برای وزارت خارجه تعیین‌شده است، هیچ سابقه سیاسی و دولتی ندارند؛ پیش‌بینی این‌که چه مسیری را در سیاست خارجی انتخاب خواهند کرد، بسیار سخت است. اگر از منظر تجاری و این منظری که شما مطرح کرده‌اید هم به مساله نگاه کنیم؛ باید توجه کنیم که به‌هرحال تماس و ارتباط و لابی کشورهایی مثل عربستان سعودی و قطر با آقای تیلرسون که مدیرعامل شرکت «اگزان‌موبیل» بوده، قوی‌تر است. در صورتی‌که ماسال‌هاست که ارتباطی با شرکت‌های آمریکایی نداریم. ضمن اینکه از مواضع نفتی ترامپ این‌گونه استنباط می‌شود که چندان علاقه‌مند به توسعه نفتی منطقه خاورمیانه نباشد و بیشتر علاقه‌مند باشد قیمت جهانی نفت افزایش یابد و رونق نفتی در ایالات‌متحده که هزینه تولیدش (خصوصا در میادین نفت شِیل) بالاست، اتفاق بیفتد. البته تناقضات هم در مواضع ترامپ فراوان است و به‌هرحال باید قدری صبر کنیم و ببینیم چه می‌شود. اما درهرحال، اگر موانع خارجی سرمایه‌گذاری در بخش نفت ایران چه برای شرکت‌های اروپایی و چه حتی شرکت‌های آمریکایی برطرف شود؛ من فکر نمی‌کنم از طرف ایران مشکلی وجود داشته باشد.

*اگر این امکان وجود نداشته باشد یا اینکه موانع زیاد باشد، دولت باید چه راهکاری در پیش بگیرد؟

من فکر می‌کنم چه بخواهیم و چه نخواهیم عصر نفت و عصر اتکا ما به نفت به‌سرعت در حال سپری شدن است و دولت باید به‌طورجدی به فکر نجات اقتصاد از وابستگی به نفت و تنوع‌بخشی به اقتصاد باشد و در جذب سرمایه خارجی هم به سایر بخش‌ها و خصوصا تولید صنعتی توجه جدی بنماید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۱۷:۴۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

(این یادداشت سه روز قبل از اجلاس اوپک که در دهم آذر تشکیل شد نوشته شده است، اینک بنظر میرسد سناریو اول درست تر بوده)


سناریو‌های محتمل در مورد موضع عربستان در اجلاس آتی اوپک چیست و موضع ایران در هر مورد چه می‌تواند باشد؟

با توجه به مجموعه شرایط جهانی و خصوصا انتخاب ترامپ و مواضع نفتی وی، سه سناریو در مورد برخورد عربستان در اجلاس آتی اوپک محتمل به نظر می‌رسد که ذیلا فهرست‌وار اشاره  می‌گردد و موضع ایران در هر مورد پیشنهاد می‌گردد:

سناریو1- ممکن است عربستان به دلایل : الف- فشارهای مالی و بودجه‌ای  ، ب- مشکلات فنی در تداوم سطح تولید فعلی و ج- انگیزه چراغ سبز نشان دادن به جمهوری‌خواهان و ترامپ و خوش‌خدمتی به ایشان، به دنبال کاهش قابل توجه در سطح تولید و افزایش نسبی قیمت‌ها باشد . بنظر می‌رسد اگر چنین اراده و تصمیمی در مواضع عربستان مشاهده شود دلیلی بر همکاری و انعطاف ایران با فریز یا کاهش تولید وجود ندارد ، چرا که  عربستان در هر حال این کار را پیش خواهد برد و ایران می‌تواند تداوم روند تولید فعلی و حتی افزایش آن تا رسیدن به رکوردهای قبل از تحریم را حق خود بداند.

سناریو2- عربستان می‌داند که امنیت ملی‌اش عمدتا در گرو نقش و جایگاه  فعلی بی‌بدیل‌اش در بازار جهانی نفت است و در بلند مدت  اقتصادی شدن تولید از منابع  نفت شِیلی و رشد تولید نفت ایالات‌متحده  و قطع وابستگی این کشور به نفت عربستان،  می‌تواند امنیت ملی‌اش را به مخاطره اندازد ، بنابراین مجبور است علیرغم همه مشکلات اقتصادی به سیاست سهم بازار ادامه دهد و مانع توسعه تولید نفت از منابع نا متعارف و نیز منابع نوین انرژی شود . در این صورت درست در نقطه مقابل سناریو اول، ممکن است عربستان کماکان هیچ انعطافی در مورد فریز نفتی و یا کاهش تولید نشان ندهد.

 در این صورت نیز دلیلی ندارد که ایران اقدامی بنماید چون بدون همکاری عربستان کاری از پیش نخواهد رفت و شاید سکوت بهترین موضع باشد.

3سناریو- این سناریو مشابه سناریو دوم  است،  با این تفاوت که ممکن است عربستان  ضمن این که کماکان برسر موضع سهم بازار است و حاضر به فریز یا کاهش تولید نیست اما در جهت حساس نکردن ترامپ و جمهوری‌خواهان ، بخواهد  بازی‌ای را تدارک کند و مانوری را بدهد که خود را مدافع فریز و یا  حتی کاهش تولید نشان دهد ولی با فرافکنی، مشکل را به گردن دیگران و عدم همکاری آنها و خصوصا ایران بیندازد.

در این مورد باید هشیار و حساس بود و اجازه چنین مانوری را به عربستان نداد و در صورت نیاز مثلا با اعلام آمادگی برای یک فریز شش ماهه بهانه را از او گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش


مطلب مرتبط: 

جلوگیری از آدرس غلط


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۱۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۵ ، ۱۶:۳۶
سید غلامحسین حسن‌تاش




بررسی مدیریت صنعت نفت در دولتهای گذشته در گفت و گوی "نکونیوز" با حسنتاش
نظام تصمیم گیری در نفت باید اصلاح شود
وزارت نفت در دولت زمان جنگ کارنامه بهتری دارد
 
تاریخ انتشار : یکشنبه ۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۰۷
تاثیر تصمیمات و منش سیاسی دولتها بر سمت و سوی اقتصادی کشورها غیر قابل کتمان است. جایگاه این تصمیمات و رویکردهای سیاسی نیز به نوبه خود در کشورهای تک محصولی اهمیتی دو چندان می یابد. در ایران به جهت شرایط سیاسی و نیز تک محصولی بودن، گاه این تصمیمات و نگرشهای سیاسی، تاثیراتی جبران ناپذیر از خود بر جای گذاشته اند؛ نمونه آن در دولت های نهم و دهم، با ریاست دکتر محمود احمدی نژاد بود. به واسطه همین تصمیمات، که بیشتر صبغه سیاسی داشتند، عموم درآمدهای نفتی بر باد رفت. درآمدهایی که از شش دولت آقایان موسوی، هاشمی و خاتمی بیشتر بوده! اینجاست که بحث مدیریت در صنعت نفت و تدبیر در هزینه نمودن این درآمدهای نفتی اهمیتی خاص به خود می گیرد. اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت تا گفت و گویی با دکتر سید غلامحسین حسنتاش کارشناس نام آشنا در حوزه نفت و انرژی داشته باشیم. حسنتاش در پاسخ های صریح خود از پایمردی دولت مهندس میرحسین موسوی و زحمات بدنه وزارت نفت در آن دوران سخن گفت. به عقیده او علی‌رغم حملات سنگین و بنیان‌کن دشمن متجاوز به تاسیسات نفتی، صنعت نفت در دوران جنگ توانست به فعالیت خود ادامه دهد و بعد از جنگ هم به سرعت صنعت را بازسازی کند. سید غلامحسین حسنتاش معتقد است که در دوران آقای سید محمد خاتمی، تعامل خردمندانه‌ای با جهان برقرار شد که صنعت نفت هم از آن برای برخی برنامه‌های توسعه‌ای خود استفاده کرد. این کارشناس حوزه نفت و انرژی تصریح می کند که مدیریت حوزه نفت در ایران با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و به بویژه در دوره وزارت آقای میرکاظمی تغییرات بسیار گسترده ای در حوزه نفتی ایران رخ داد که تماما در جهت تضعیف مدیریت صنعت نفت بود. متن کامل این گفت و گو را بخوانید:



بعد از انقلاب سال ۵۷، مساله ساماندهی به صنعت نفت و مدیریت آن، از جمله مباحثی بوده که در هر دولتی به شکلی خاص و ویژه دنبال شده است. با توجه به منش سیاسی دولتها در دوران بعد از انقلاب و اعمال این سیاست‌ها در حوزه نفتی، به نظر شما کارنامه کدام دولت در عرصه مدیریت صنعت نفت، مقبول تر است؟ 
ابتدا باید عرض کنم که به نظر من به هم ریختگی ساختاری و مدیریتی یکی از جنبه‌های منفی ولی اجتناب ناپذیر انقلاب هاست. سازمان‌های موفق سازما‌ن‌هائی بوده‌ و هستند که از ثبات سازمانی و مدیریتی برخوردار بوده‌اند البته منظورم از ثبات بیشتر ثبات روندها یا قابل پیش‌بینی بودن روند هاست. در سازمان‌های موفق که نظم سازمانی وجود دارد جایگزین یا آلترناتیوهای احتمالی جانشینی مدیران از قبل مشخص‌ هستند و آمادگی‌های لازم را پیدا می‌کنند. البته تحولات و تغییرات ساختاری هم با توجه به تحولات محیطی سازمان‌ها یا تحول در فناوری و بازارها لازم است اما وقتی همراه با کارشناسی و مطالعه و درگیرکردن ذینفعان و مدیران رده‌های مختلف در فرایند بهبود و تغییر باشد، موجب به هم ریختگی نمی‌شود. حالا در دوران بعد از انقلاب اگر ما این جنبه منفی اجتناب ناپذیر را درک کرده‌ بودیم و به اهمیت ثبات روندها در موفقیت سازمان پی برده بودیم، تلاش می کردیم که بعد از یک تحول انقلابی نظم و ثبات جدیدی را برقرار کنیم اما متاسفانه چنین نشد. این مساله 
وزارت نفت در دوران دولت زمان جنگ کارنامه بهتری دارد و شاید به همین دلیل بوده است که علی‌رغم حملات سنگین و بنیان‌کن دشمن متجاوز به تاسیسات نفتی به عنوان جبهه اقتصادی، صنعت نفت توانست به فعالیت خود ادامه دهد و بعد از جنگ هم به سرعت صنعت را بازسازی کند
مختص نفت نیز نبوده و کم و بیش در همه جا وجود داشته است. تغییر دولت‌ها موجب تغییر وزرا و مدیران ارشد شده که سطح سیاسی است اما مدیران ارشد به این سطح قناعت آورده‌اند و تغییرات مدیریتی را گاهی تا پائین‌ترین سطوح سازمانی گسترش نکرده‌اند و به قول معروف اتوبوسی نزدیکان و همفکران خود را داده‌اند و افراد غیرمتخصص و غیرمجرب را به کار گرفته‌اند و به نیروهای درون سازمان توجه نکرده‌اند و نوعی یاس و بی‌انگیزگی را هم در این نیروها بوجود آورده‌اند. علاوه ‌بر این در خیلی از موارد به محض ورود و با کمترین مطالعه دست به تغییرات سازمانی گسترده‌ و سلیقه‌ای زده‌اند. این دو پدیده تغییرات گسترده مدیریتی و سازمانی که عمر کوتاهی هم داشته است، در کنار هم، سازمان‌ها را بی ثبات کرده و با تغییر مکرر روندها، امکان ارزیابی و ارزشیابی را هم از بین برده است. صنعت نفت هم در مجموع از این پدیده مستثنی نبوده است اما در مقام مقایسه و بطور نسبی می‌توان گفت که وزارت نفت در دوران دولت زمان جنگ کارنامه بهتری دارد و شاید بهمین دلیل بوده است که علی‌رغم حملات سنگین و بنیان‌کن دشمن متجاوز به تاسیسات نفتی به عنوان جبهه اقتصادی، صنعت نفت توانست به فعالیت خود ادامه دهد و بعد از جنگ هم به سرعت صنعت را بازسازی کند. 

در زمان ۸ سال جنگ با عراق، با کاهش قیمت نفت و کاهش میزان فروش روزانه آن مواجه بودیم. با توجه به تک محصولی بودن ایران، قاعدتا باید این مساله تامین مخارج جنگ و تامین هزینه های جاری کشور را با مشکلاتی لاینحل مواجه می کرد. مدیریت و نوع نگاه به صنعت نفت در آن دوران را چگونه ارزیابی می کنید که با وصف چنین معضلاتی، با بن بستی سیاسی - اقتصادی مواجه نشدیم؟

حملات ارتش صدام به تاسیسات نفتی کشور از همان اوایل جنگ شروع شد و بخش اعظم تاسیسات نفتی در تیررس مستقیم ارتش عراق بود. این حملات از سال ۶۳ به بعد بسیار شدیدتر شد. اما عراق علیرغم همه حملات بر روی تاسیسات نفتی و کشتی‌های صادراتی نفت ایران، هرگز نتوانست جریان نفت ایران را متوقف کند و دولت مهندس موسوی پافشاری خارق‌العاده‌ای بر بازسازی مستمر و مقاومت داشت ولذا نهایتا امریکائی‌ها و متحدین منطقه‌ای‌شان مجبور شدند با توطئه‌ای که منجر به شوک معکوس نفتی شد، در سال‌های ۶۵ و ۶۶ قیمت نفت را سقوط دهند که مقاومت ایران را بشکنند و اگر رژیم گذشته اقتصاد ایران را وابسته به تک محصولی نکرده بود طبیعتا این توطئه هم اثرگذار نمی‌بود. به نظر من مهمترین عامل این موفقیت‌ها، سلامت بسیار بالا و نیز دلسوزی بسیار بالا در دولت بود که اعتماد مردم را جلب کرده بود و لذا شاید برای اولین بار در طول تاریخ کشور رابطه بسیار خوبی میان دولت و ملت بوجود آمده بود و این رابطه انرژی بزرگی را بوجود آورده بود که امکان فائق آمدن بر مشکلات را فراهم می‌کرد. همچنین دولت با نیروهای بدنه صنعت نفت از موضع اعتماد برخورد کرد و از این اعتماد نتیجه مثبت هم گرفت. 
هم تولید و هم صادرات نفت تحت فشار زیادی بود. دشمن به طور منظم به تاسیسات استخراج و تولید نفت و نیز به جزیره صادراتی خارک و اسکله‌های آن و همچنین به کشتی‌های حمل نفت حمله می‌کرد و از طرفی بعضی تحریم‌های جهانی هم صادرات ایران را دچار مشکل می‌کرد ولی پای‌مردی دولت و مردم و خصوصا کارکنان صنعت نفت موجب شد که استخراج و صادرات نفت هرگز متوقف نشود. متوسط صادرات نفت‌خام کشور در دوران جنگ کمتر از یک میلیون بشکه در روز بوده است. بدلیل این که آبهای ایران در خلیج‌فارس منطقه جنگی اعلام شده بود کشتی‌های خریدار نفت ایران حاضر نبودند به جزیره خارک بیایند و لذا ناوگان نفتکش ایران در این سال‌ها توسعه یافت و مجبور بودیم نفت را خودمان حمل کنیم و در خارج از منطقه جنگی، ابتدا در اطراف جزیره سیری و بعدا در اطراف جزیره هرمز به خریداران تحویل دهیم. 
به نظر شما آیا از شاکله ها و منش سیاسی آن دوران می توان الگویی را برای زمان حال تبیین کرد؛ به گونه ای که سیاستهای نفتی و مدیریتی این حوزه را سر و سامان بخشیم؟ 
مدیریت بی‌نظیر اقتصاد کشور در دوران جنگ موجب شد که ایران بتواند با کمترین درآمد نفتی به حیات خود ادامه دهد و حداقل نیازهای مردم را تحت هر شرایطی تامین کند و وابستگی اقتصاد به نفت را نیز بطور نسبی کاهش دهد. قطعا تجربیات آن دوران می‌تواند درس‌آموز باشد. 

با نگاه به دوران 
به نظر من صنعت نفت در مجموع وضعیت خوبی ندارد. در یک دوره سازمانش صدمه زیادی دیده در دوره دیگر مدیریتش لطمه زیادی خورده به نیروی انسانی به عنوان مهمترین سرمایه سازمانی کم توجهی شده و حرکت نظام‌وار منابع انسانی مخدوش شده است. اگر این روند ادامه یابد چشم‌انداز مطلوبی متصور نیست
دولت اصلاحات و مقایسه آن با دولت محمود احمدی نژاد، خواهیم دید که حد تنش زایی در حوزه نفت در آن زمان، نسبت به هجمه تنش ها و بی انظباطی ها بر بدنه این صنعت در دوران آقای احمدی نژاد کمتر بوده. ماهیت مدیریت در دوران اصلاحات چه خصیصه‌ای داشت که در دوران آقای احمدی نژاد عدم رعایت آن، منجر به بی ثباتی و بی نظمی فراوان تری در حوزه صنعت نفت شد؟ 
البته بنده شخصا عملکرد صنعت نفت در دوره اصلاحات را عملکرد چندان خوبی نمی‌دانم و فکر می کنم مدیریت صنعت نفت اشتباهات زیادی در این دوره داشته است که من در نوشته‌ها و گفته‌های بسیاری متذکر آنها شده‌ام . اما بر این باورم که مقایسه عملکرد هر دولتی با دولت‌ نهم و دهم ظلم به آن دولت است و چنین قیاسی اصلا جائز نیست. در دوران اصلاحات تعامل خردمندانه‌ای با جهان برقرار شد که صنعت نفت هم از آن برای برخی برنامه‌های توسعه‌ای خود استفاده کرد که البته اگر برنامه‌های دقیق‌تری وجود داشت بهتر استفاده می‌شد. در دولت اصلاحات حداقل هشت سال ثبات مدیریتی وجود داشت و منش بزرگوارنه و سلامت نفس رئیس دولت مانع بسیاری از خطاها در دستگاه‌ها بود. در دولت نهم و دهم بدترین رفتارها با صنعت نفت شد. برخورد نابخردانه با جهان، کار را بر صنعت نفت دشوار کرد. ظرف هشت سال مدیریت صنعت نفت شش بار تغییر کرد و خصوصا در دولت دهم افراد بسیار ضعیفی بر کرسی مدیریت نفت تکیه زدند و بویژه در دوره وزارت آقای میرکاظمی تغییرات بسیار گسترده مدیریتی رخ داد که تماما در جهت تضعیف مدیریت صنعت نفت بود. 

وجود مدیرانی که کمترین سابقه¬ای در حوزه مربوطه را دارند، یکی از دلایل هرج و مرج در بخشهای مختلف مدیریتی در کشور است که نمونه آن را می توان در ورزش کشور هم مشاهده کرد. به نظر شما وجود مدیران بی تخصص در صنعت نفت را تا چه میزانی باید از دلایل هرج و مرج در حوزه نفت کشور تلقی کرد؟ 
مسلما بیشترین مشکلات دستگاه‌های کشور از همین ناحیه است. این مشکل وقتی مضاعف می‌شود که مدیران خودرای باشند و مشورت پذیر نباشند. 

از جمله مباحثی که در ازدیاد و بهبود توان مدیریتی صنعت نفت نقش مهمی ایفا می کند، وجود سیاستهای کلان در سوق دادن به حضور فعالانه و پژوهشی پژوهشگاه ها و دانشگاه ها در صنعت نفت است. کیفیت وجود این سیاستها را بعد از انقلاب چگونه تحلیل می کنید؟ 
آنچه مسلم است دنیای امروز دنیای پیچیده ای است و کسانی می‌توانند در آن موفق باشند که قائل به تحقیق و پژوهش و مطالعه و کارشناسی باشند. به نظر من رونق پژوهش و مطالعه هم قبل از هر چیز به تقاضای آن است و به قول معروف مستمع است که صاحب سخن را بر سر شوق می‌آورد. متاسفانه ما اغلب با مدیرانی مواجه بوده‌ایم که خود را همه چیز دان می‌دانسته‌اند و کمتر قائل به مطالعه و پژوهش و تصمیم‌سازی بوده‌اند. 

با وصف اینکه سالهاست در دانشگاه ها، متخصصین صنعت نفت را آموزش می دهیم، اما باز هم هنگام انعقاد قراردادهای نفتی با شرکتهای خارجی، سخن از انتقال "علم روز دنیا" توسط این شرکتها به حوزه نفتی ایران طرح می شود. ایراد کار در کجاست؟ آیا دانشگاه ها توانایی لازم را ندارند یا به توان داخلی اعتمادی نیست؟ 
من هنوز نتوانسته‌ام درست درک کنم که مشکل از کجاست. اگر کسی به توان داخلی اعتماد نداشته باشد دچار یک پارادوکس است که قبل از هر چیز نفی خود کرده است، چراکه خود هم در همین آب و خاک و فرهنگ و نظام آموزشی پرورش یافته است و اگر به توان داخلی بی اعتماد باشد و صادق هم باشد اول باید جای خود را دیگری بدهد. من نمی‌گویم دانشگاه‌ها بالفعل توان لازم را دارند اما اگر کسی باور به این که توانائی داخلی باید ارتقاء داده شود داشته باشد به گونه دیگری عمل می‌کند. 
به نظر شما اگر روال کنونی و حاکم بر مدیریت در صنعت نفت ادامه یابد، آینده صنعت نفت در ایران چگونه خواهد بود؟ 
به نظر من صنعت نفت در مجموع وضعیت خوبی ندارد. در یک دوره سازمانش صدمه زیادی دیده در دوره دیگر مدیریتش لطمه زیادی خورده به نیروی انسانی به عنوان مهمترین سرمایه سازمانی کم توجهی شده و حرکت نظام‌وار منابع انسانی مخدوش شده است. اگر این روند ادامه یابد چشم‌انداز مطلوبی متصور نیست. 
آیا پیشنهادی جهت ارتقاء سطح کیفیتی مدیریت در صنعت نفت را دارید؟ 
به نظر من قبل از هرچیز و به فوریت باید خودرائی پایان یابد و نظام‌ تصمیم‌سازی شکل بگیرد و نظام تصمیم‌گیری اصلاح شود و به مطالعه و پژوهش در همه زمینه‌ها بها داده شود و به نیروی انسانی متخصص توجه و اعتماد شود. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۹:۱۵
سید غلامحسین حسن‌تاش