وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

در تاریخ 27 دی ماه 1395 در اندیشکده مطالعات حاکمیت و سیاست گذاری وابسته به دانشگاه صنعتی شریف بحثی را ارائه نمودم  که آن  ارزیابی ارزیابی حکمرانی وزارت نفت وشرکت ملی نفت ایران بود . اما بحث را از وضعیت حکمرانی در دولت آغاز کردم . 

از آنجا که فکر می کنم این یکی از مشکلات بزرگ در ایران است که قدری کمتر به آن توجه شده است لذا نوار صوتی این بحث و فایل ارائه آن را در اینجا می گذارم . بسیار استقبال می نمایم که اگر دوستانی فرصت گوش دادن آن را پیدا کردند به نقد و بررسی و توسعه این بحث کمک کنند.

 

 

 

 

 

 

 

حجم: 591 کیلوبایت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۰۹:۱۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

ارتزاق از تولید ملی یا ذخائر ملی؟  ( با نقل یک خاطره)

 

 

در سال‌های 1377 به بعد تمام تلاش وزیر وقت نفت این بود که تمام مراجع تصمیم‌گیری کشور را قانع کند که هرچه پول در مملکت هست را بدهید در بخش بالادستی نفت سرمایه‌گذاری شود. برای این منظور ارائه‌های مختلفی تهیه می‌شد و استدلال‌های مختلفی می‌شد. یکی از توجیهات این بود که اگر سرمایه‌‌گذاری نکنیم سهم بازارمان را و سهممان در اوپک را از دست می‌دهیم و در این رابطه به چشم‌اندازهای تولید غیرواقعی که آژانس بین‌المللی انرژی و اداره اطلاعات انرژی  امریکا در آن زمان برای خط دادن و ایجاد رقابت بین اوپکی‌ها ارائه می‌دادند، استناد می‌شد.  یکی دیگر از توجیهات این بود که سعی می‌شد القاء شود که ما هنوز ذخائر عظیم بهره‌برداری  نشده و حتی اکتشاف نشده فراوانی داریم و قصد این بود که جا انداخته شود که خیلی پتانسیل داریم و به قول معروف هرچه کشور پول بدهد آش می‌خورد، یعنی آش به اندازه کافی هست و باید پول رو کرد یا اجازه نامحدود برای تامین سرمایه (به روش بیع‌متقابل ) داد. در این رابطه هم به این منظور و هم با اهداف تبلیغاتی، دائما در مورد حجم ذخائر عددسازی می‌شد. با هر اقدام اکتشافی جدیدی بر روی یک میدان نفتی، مثلا حفر یک چاه جدید اکتشافی، این میدان بعنوان یک اکتشاف جدید تبلیغ می‌شد و حتی گاهی میادین تغییر نام داده می‌شد که سابقه‌اش گم شود و بشود یک میدان جدید! مثل میدان نفتی  "نیر‌کبیر" که شد "آزادگان" و بعنوان یک اکتشاف جدید فروخته شد!  در صورتی که نیرکبیر در سال 1356 توسط "آسکو" کشف شده بود و هنگام شروع جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران یک چاه اکتشافی در آن در حال حفر بود که با شروع جنگ متوقف شد و عراقی‌ها دکل آن را سرقت کردند لکن  با تکمیل دومین چاه اکتشافی در سال 1377، نام آن عوض شد. در این مورد کار به جائی رسید که در سال 1378 با زدن چندمین چاه در میدان نفت سنگین " کوه‌موند" آقای وزیر طی مصاحبه‌ای این میدان را یک اکتشاف جدید معرفی کرد که حتی یکی از نمایندگان مجلس دادش درآمد که این از قدیمی‌ترین میدانهای مکشوفه کشور است که به خاطر فوق سنگین بودن نفت آن،  کنار گذاشته شده و توسعه آن اولویت نداشته است.

 

 

باری در چنین فضا و شرایطی یکی از مدیران نزدیک به وزیر و تفکر او در وزارت نفت، جلسه‌ای گذاشته بود که معاون وقت سازمان برنامه را نیز به قول معروف مخ بزند و در رابطه با این که فقط نفت اولویت سرمایه‌گذاری دارد، توجیه کند. نگارنده  هم در آن جلسه حضور داشتم و البته قرار بود مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور هم بیاید و توجیه شود! که نیامد. مدیر نفتی مذکور در راستای این که فقط در نفت باید سرمایه‌گذاری کرد، کار را به جائی رساند که: "اصولا هیچ تولیدی در ایران مزیت ندارد و قابل رقابت با جهان نیست غیر از تولید نفت و بنابراین ما باید فقط نفت تولید کنیم". بنده مجبور شدم که قدری بحث و محاجه کنم که: اولا- نفت کالای تولیدی نیست و استخراجی است و ثانیا این حرف که هیچ تولیدی در ایران مزیت نسبی ندارد ادعای مطالعه نشده است و اگر هم چنین باشد مشکل پائین بودن بهره‌وری است که باید آن را حل کنیم و ثالثا- حالا به فرض این که چنین چیزی هم درست باشد، اگر فقط در استخراج و تولید نفت که اشتغال زا هم نیست سرمایه‌گذای کنیم (آنهم متکی به خارج) ، مساله بیکاری در یک کشور با جمعیت جوان و آثار اجتماعی آن را چگونه باید حل کرد. ایشان در پاسخ این سومی میگفت باید پول نفت بدهیم مردم بخورند و بچرخند که به نظر من بسیار حرف تاسف‌آور و غیر مسئولانه‌ای بود.

 

 

بگذریم.  با عزل و طرد بنده از مسئولیت موسسه مطالعات‌بین‌المللی انرژی در سال 1381 که عمدتا به دلیل ناسازگاری با چنین افکار و اعمالی بود، دیگر آن مدیر محترم را  ندیدم تا این که در زمان دولت دهم در جلسه‌ای در اطاق بازرگانی تهران در کنار هم قرار گرفتیم، برایم جالب بود که ایشان هم مانند بسیاری دیگر، به دولت نهم و دهم  به حق نقد می‌کرد که این چه اقتصادی است که این آقا درست کرده است که به فکر اشتغال‌ و سرمایه‌گذاری اساسی نیست و تولید را نابود کرده است و پول پخش می‌کند . خیلی متعجب شدم که این آقا دیگر چرا این حرف‌ها را می‌زند و با خودم فکر می‌کردم که این کار  که دقیقا همان تزی است که شما در آن جلسه می‌گفتی و محمودجان همان نظرات شما را دارد اجرا می‌کند!!

 

 

اما متاسفانه کم و بیش در بر همان پاشنه‌ها می‌چرخد. بازهم به طور نسبی، سرمایه‌گذاری بر روی استخراج و تولید نفت اولویت اول است. حتی به گسترش توان داخلی در پشتیبانی و خدمات همین استخراج و تولید نفت هم توجه زیادی نمی‌شود که شاید در آینده بتوانیم صادرکننده کالاها و خدمات این بخش باشیم.

 

 

وابستگی به نفت روز به روز بیشتر اقتصاد ما را گرفتار کرده و اقتصاد را به پدیده "نفرین‌منابع" مبتلا کرده است. در مقاله نفرین‌منابع   توضیح داده‌ام  که تمامی کشورهائی که به توسعه دست یافته‌اند در یک دوره طولانی تولید ملی‌ شان بر مصرف ملی شان فزونی داشته است. و کمتر بودن روزافزون  تولید ملی از مصرف ملی و جبران کمبود آن  با صدور سرمایه ملی استخراجی و به عبارتی ارتزاق کردن از نفت، به مفهوم دور شدن از مسیر توسعه است.

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۵ ، ۱۲:۳۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۵ ، ۱۱:۵۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

لینک در روزنامه دنیای اقتصاد: 

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%86-52/1086172-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D9%88%D9%BE%DA%A9-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%BE%DA%A9

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۴:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

مقاله زیر در تاریخ 6 ژانویه 2017 (17 دیماه 95) یعنی اوایل فصل زمستان و قبل از استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید نهایی شد و در اختیار فصلنامه نگاه نو قرار گرفت اما شماره 112 نگاه نو اواخر زمستان و در هفته دوم اسفندماه منتشر شد، بعضی از آنچه که در این مقاله پیش بینی شده بود همکنون اتفاق افتاده است







منابع و مآخذ :


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۱۵:۴۸
سید غلامحسین حسن‌تاش
حسن‌تاش، عضو هیات علمی موسسه مطالعات بین المللی انرژی درگفت‌وگو با «انرژی امروز»: بخش بالادستی نفت برای سرمایه‌گذاران خارجی جذاب‌تر است

تیلرسون با عربستان بیشتر تعامل می‌کند تا ایران

اخبار دولت مجلس

لیلا ابراهیمیان، خبرنگار نفت و توسعه «انرژی امروز»

کدام بخش از اقتصاد ایران نیازمند جذب سرمایه‌ خارجی است؛ غلامحسین حسن‌تاش، تحلیلگر ارشد بازار نفت و عضو هیات علمی موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی، می‌گوید: «ما نیازمند تدوین برنامه جامع توسعه هستیم، اما به دلیل ضعف حکمرانی دولت و غلبه تصدی‌گری بر حکمرانی در وزارتخانه‌ها مسئولیت مشترک وجود ندارد.» او معتقد است عصر نفت و عصر اتکا به نفت در حال سپری شدن است. دولت باید به فکر نجات اقتصاد از وابسته به نفت باشد. پاسخ‌های حسن‌تاش به پرسش‌های خبرنگار «انرژی امروز» را در ادامه می‌خوانید.



 *عده‌ای معتقدند که در شرایط فعلی اقتصاد ایران، توسعه حوزه نفت نیاز به سرمایه‌گذاری خارجی دارد. چقدر این شرایط در ایران مهیا است؟

اقتصاد ایران در همه بخش‌ها نیاز به سرمایه‌گذاری دارد، ارقام بودجه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که درآمدهای نفتی و مالیاتی دولت برای مخارج بودجه جاری‌اش نیز کفایت نمی‌کند، چه رسد به سرمایه‌گذاری‌های جدید. بنابراین، یک راه‌حل استفاده از سرمایه‌گذاری خارجی است. اما اینکه در میان همه بخش‌های نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی، کدام بخش اولویت دارد و اولویت‌ها چیست، مستلزم تدوین یک برنامه جامع توسعه است که متأسفانه وجود ندارد و در شرایط فقدان چنین برنامه‌ای همه مدیران بخشی می‌کوشند که بخش خودشان را اولی‌تر برای سرمایه‌گذاری جلوه دهند.

خصوصا که در ایران به دلیل ضعف حکمرانی دولت و غلبه تصدی‌گری بر حکمرانی در وزارتخانه‌ها و بخش‌های مختلف، مسئولیت مشترک وجود ندارد یا بسیار ضعیف است و هر مدیری تنها بخش خود را می‌بیند و آنگاه در شرایط فقدان برنامه جامع، بسته به اینکه قدرت لابی یا چانه‌زنی کدام بخش و یا وزارتخانه بیشتر باشد در اولویت قرار می‌گیرد. مثلا بنده معتقدم سرمایه‌گذاری درزمینه بهینه‌سازی مصرف سوخت و ارتقاء کارآیی انرژی و به عبارتی بهبود شاخص شدت انرژی نسبت به سرمایه‌گذاری بر روی افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز، اولویت دارد چراکه در بسیاری از موارد با همان میزان سرمایه‌ای که برای افزایش تولید نفت و گاز موردنیاز است و حتی کمتر از آن، می‌توانیم مصرف داخلی را کاهش دهیم و نفت و گاز بیشتری را برای صادرات آزاد کنیم و آنچه مهم است، صادرات است؛ ولی این مسئله جدی گرفته نمی‌شود و متولی ندارد.

اما اینکه شرایط جذب سرمایه چقدر در ایران مهیاست؛ عمدتا بستگی به فضای کسب‌وکار و شاخص‌های اقتصادی کشور و ثبات اقتصادی دارد که سرمایه‌گذاران چه داخلی و چه خارجی به این شاخص‌ها نگاه می‌کنند و این شاخص‌ها وضع مطلوبی ندارد؛ گرچه روند شاخص‌ها در دوره دولت یازدهم بهتر شده است.

*در شرایطی که امریکا قانون تحریم ۱۰ ساله علیه ایران را تمدید کرده است؛ چقدر شانس حوزه انرژی در ایران برای جذب سرمایه‌گذاری بالاست؟

حوزه انرژی بخش‌های مختلفی دارد از بالادستی نفت و گاز شامل اکتشاف و استخراج تا پایین‌دستی شامل پالایش و تا توسعه ظرفیت نیروگاهی و همچنین ارتقای بهره‌وری انرژی که قبلا اشاره کردم. اما در این میان، تجربه نشان داده است که به‌طور نسبی، (تأکید می‌کنم به‌طور نسبی)، بخش بالادستی نفت و گاز از شانس بیشتری برای جذب سرمایه خارجی برخوردار است. به نظر من، این مسئله دو دلیل اصلی دارد یکی اینکه نظام تقسیم‌کار جهانی اولویت تولید نفت و گاز را برای ایران تعیین کرده است و دوم اینکه سرمایه‌گذاری در نفت و گاز تضمین‌شده‌تر است؛ چون از نفت (یا میعانات گازی) استخراجی بازپرداخت می‌شود که به‌هرحال بازار روشنی دارد.

*محدودیت‌های بانکی و تحریم اخیر آمریکا، چقدر بر حضور شرکت‌های نفتی تراز اول در ایران مؤثر است؟

منظورتان را از تحریم اخیر نمی‌دانم. اما اگر همان بحث تمدید قانون داماتو باشد، باید بگویم که این تحریم جدیدی نیست. قانون داماتو بعد از برجام هم وجود داشته است و حالا تمدیدشده است. در برجام هم آمده است که تحریم‌هایی که قبل از و غیر از برنامه هسته‌ای ایران بوده؛ به قوت خود باقی است و رییس‌جمهور امریکا می‌تواند اجرای آن‌ها را تعلیق کند. از به قوت خود باقی بودن می‌توان استنباط کرد که طبعا سر موعد تمدید هم می‌شود؛ اما تفسیر بعضی این است که این تمدید با «روح برجام» مغایر است. درهرحال، اتفاق جدید نیفتاده و تحریم جدیدی وضع نشده است. البته در جدیدترین پرسش و پاسخ‌هایی که با دفتر کنترل سرمایه‌گذاری‌های خارجی (OFAC) در وزارت خزانه‌داری امریکا که مسوول کنترل تحریم‌هاست، انجام‌شده؛ تسهیلات بیشتری برای سرمایه‌گذاران در ایران فراهم‌شده است و نگرانی‌های آنها را کاهش داده است. ولی هنوز محدودیت‌های بانکی کاملا برطرف نشده که بزرگ‌ترین مشکل است.

*پس از اجرای برجام و تفاهم‌نامه‌های متعددی که امضا شد، به نظر می‌رسد تفاهم اخیر با توتال تا حدودی جدی باشد. آیا شرکت‌های نفتی غربی امکان ورود به ایران دارند؟ چقدر قصد آنها جدی است؟

 به‌هرحال اقتصاد اروپا دچار رکود است و فرصت‌های سرمایه‌گذاری در شرایط فعلی جهانی چندان زیاد نیست و من فکر می‌کنم شرکت‌های اروپایی علاقه‌مند به ورود هستند.

*روی کار آمدن ترامپ در آمریکا چقدر می‌تواند بر تصمیم این شرکت‌ها تأثیرگذار باشد؟ افق آینده را چگونه می‌بینید؟

مسلما بی‌تأثیر نیست، با موضع‌گیری‌هایی که ترامپ در مورد برجام داشته است و باتجربه‌ای که شرکت‌ها از تحریم‌های ثانویه آمریکا به دست آورده‌اند، طبیعتا قدری دچار تزلزل خواهند شد تا ببینند سیاست خارجی آقای ترامپ در چه مسیری حرکت خواهد کرد.

*با توجه به اینکه در تیم او افرادی چون وزیر امور خارجه‌اش حضور دارند که سال‌ها در حوزه نفت فعالیت داشتند؛ آیا این افراد می‌تواند به لابی نفتی ایران و آمریکا کمک کنند؟

با توجه به اینکه خود ترامپ و برخی از منتخبینش مانند همین آقای تیلرسون که برای وزارت خارجه تعیین‌شده است، هیچ سابقه سیاسی و دولتی ندارند؛ پیش‌بینی این‌که چه مسیری را در سیاست خارجی انتخاب خواهند کرد، بسیار سخت است. اگر از منظر تجاری و این منظری که شما مطرح کرده‌اید هم به مساله نگاه کنیم؛ باید توجه کنیم که به‌هرحال تماس و ارتباط و لابی کشورهایی مثل عربستان سعودی و قطر با آقای تیلرسون که مدیرعامل شرکت «اگزان‌موبیل» بوده، قوی‌تر است. در صورتی‌که ماسال‌هاست که ارتباطی با شرکت‌های آمریکایی نداریم. ضمن اینکه از مواضع نفتی ترامپ این‌گونه استنباط می‌شود که چندان علاقه‌مند به توسعه نفتی منطقه خاورمیانه نباشد و بیشتر علاقه‌مند باشد قیمت جهانی نفت افزایش یابد و رونق نفتی در ایالات‌متحده که هزینه تولیدش (خصوصا در میادین نفت شِیل) بالاست، اتفاق بیفتد. البته تناقضات هم در مواضع ترامپ فراوان است و به‌هرحال باید قدری صبر کنیم و ببینیم چه می‌شود. اما درهرحال، اگر موانع خارجی سرمایه‌گذاری در بخش نفت ایران چه برای شرکت‌های اروپایی و چه حتی شرکت‌های آمریکایی برطرف شود؛ من فکر نمی‌کنم از طرف ایران مشکلی وجود داشته باشد.

*اگر این امکان وجود نداشته باشد یا اینکه موانع زیاد باشد، دولت باید چه راهکاری در پیش بگیرد؟

من فکر می‌کنم چه بخواهیم و چه نخواهیم عصر نفت و عصر اتکا ما به نفت به‌سرعت در حال سپری شدن است و دولت باید به‌طورجدی به فکر نجات اقتصاد از وابستگی به نفت و تنوع‌بخشی به اقتصاد باشد و در جذب سرمایه خارجی هم به سایر بخش‌ها و خصوصا تولید صنعتی توجه جدی بنماید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۱۷:۴۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۲۲:۴۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

سوال و جواب زیر با هفته نامه تجارت فردا انجام شده که البته برخی از نکات آن در گزارشی در شماره 203 این مجله در 20 آذر 95 ؛ انعکاس یافته است


س1- پس از اجرای برجام و تفاهمنامه های متعددی که امضا شد، به نظر می رسد تنها دو تفاهم اخیر با توتال و شلامبرژر تا حدودی جدی باشند. ارزیابی شما چیست؟ آیا شرکتهای نفتی غربی (شرکتهای شرقی که قبلاً هم حضور داشتند تا حدودی) امکان و قصد ورود به ایران دارند؟

 

پاسخ 1- اقتصاد اروپا در رکود به سر می برد و در این شرایط طبعا گرفتن کار برای شرکت‌ها مهم است ، به نظر من وزارت نفت با چیز مبهمی به نام IPC حدود دوسال وقت کشور را تلف کرد در صورتی که می‌شد با اصلاحات کوچکی در همان بیع متقابل و یا استفاده از روش‌های متنوع حسب شرایط هر میدان،  کار  را پیش برد بعد هم که به انتخابات امریکا نزدیک شدیم و بعد هم به انتخابات ایران نزدیک هستیم و طبیعتا برای شرکت‌ها مهم است که ببینند فضای کسب و کار در دوره سرمایه‌گزاری و بازگشت سرمایه‌شان چگونه خواهد بود.

 

س2- روی کار آمدن ترامپ چقدر می تواند بر تصمیم این شرکت‌ها موثر باشد؟

 

پاسخ 2- مسلما بی‌تاثیر نیست . البته  به نظر من ترامپ نخواهد توانست برجام را منتفی کند و اگر هم این کار را بکند همراهی اروپا را نخواهد داشت و نمی تواند اجماع ایجاد کند . اما شرکت‌ها تجربه تحریم‌های ثانویه را دارند ولذا خصوصا شرکت‌های اروپائی که در امریکا دارائی و منافع  دارند احتمالا دچار تردید می شوند تا ببینند اوضاع چه می‌شود.

 

س3- چارچوب قراردادی جدید، با تغییراتی برای مناطق نفت‌خیز جنوب هم در هیات مدیره شرکت نفت تصویب رسید. این تغییرات چقدر کافی و در راستای تامین منافع ملی هستند؟ آیا تغییر اساسی دیگر مورد نیز است؟

http://www.shana.ir/fa/newsagency/273276

 

پاسخ 3- این طور نیست، چهارچوب قراردادی پیشنهادی مناطق نفت‌خیز ربطی به IPC ندارد و چیز متفاوتی است و برای میادین در حال بهره‌برداری (Brown Fields) و برای افزایش بازیافت از این میادین (IOR & EOR) پیشنهاد شده است و یک قرارداد پنج ساله استفاده از مشاوره شرکت‌ها برای افزایش بازیافت است که از محل بخشی از تولید اضافه شده به میدان نسبت به پروفایل پایه تولید، بازپرداخت می شود. این قرارداد بیشتر برای اینگونه میادین مناسب است و اتفاقا شرکت‌های خدماتی تخصصی زیادی هستند که می‌توان از آنها استفاده نمود و محذورات شرکت‌های بزرگ را هم ندارند.

 

س4- محدودیت های بانکی و تحریم اخیر آمریکا، چقدر بر حضور شرکتهای نفتی تراز اول در ایران موثر است؟

 

پاسخ 4-  مسلما محدودیثت‌های بانکی بیشترین تاثیر منفی را دارد . وقتی نتوان برای دریافت و پرداخت‌ها ، پول جابجا کرد مسلما کار مشکل می‌شود البته در مورد نقل و انتقالات  یوروئی گشایش‌هائی شده است اما هنوز مشکلاتی وجود دارد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۸:۰۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

بنا به درخواست سایت مرکز بین المللی مطالعات صلح مصاحبه ای با ایشان انجام شد که به دلیل طولانی شدن، آن را به دو قسمت تقسیم کردند و نیمی را به صورت یادداشت در یک نوبت و نیم دیگر را به صورت مصاحبه در نوبت دوم انتشار دادند هر دو قسمت ذیلا عیننا از سایت مذکور نقل شده است.

 

 

وضعیت و اهمیت جایگاه گازی اسرائیل

نگارش  در آبان ۲۸, ۱۳۹۵ – ۱۱:۳۷ ب.ظ
 

غلامحسین حسنتاش

کارشناس مسائل انرژی

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 

جایگاه رژیم اسرائیل در حوزه واردات و صادرات انرژی

 

در حال حاضر حدود 99 درصد انرژی مورد نیاز اسرائیل از سوخت‌های فسیلی  تامین می‌شود. در سال 2015 ترکیب این سوخت‌ها 43 درصد نفت،  30 درصد گازطبیعی  و 26 درصد ذغال سنگ بوده است. این کشور تا سال 2005 میلادی تمامی سوخت‌های مورد نیاز خود را وارد می‌کرد و در واقع از نظر انرژی حدود صد درصد به واردات وابسته بود اما از سال 2005 با کشف ذخائر گازی تولید داخلی این کشور افزایش یافت و در سال 2015 حدود یک سوم از انرژی مورد نیاز این کشور از داخل تامین و دو سوم وارد شده است . در طی ده سال اخیر اسرائیل گاز تولیدی داخلی را عمدتا جایگزین ذغال‌سنگ که الایندگی بالائی دارد کرده است و طی این دوره 15 درصد از مصرف ذغال‌سنگ این کشور کاهش یافته است.

رژیم اشغالگر قدس از سال 2008 از طریق خط‌لوله دریائی موسوم به آریش- اشکلون به طول حدود صد کیلومتر ، نیمی از گاز مورد نیاز خود را از کشور مصر وارد می‌کند میزان گاز وارداتی از این خط‌لوله 1.7 میلیارد مترمکعب در سال است و در زمان حسنی مبارک قرار بوده است که این حجم با توسعه خط‌لوله به 2.1 میلیارد مترمکعب در سال برسد. اما با وقوع تحولات موسوم به بهار عربی و برکناری مبارک ریسک واردات گاز از مصر برای اسرائیل افزایش یافته است.

 اسرائیل سالانه حجم عظیمی ذغال‌سنگ را از مسافت بسیار دور از ایالات متحده امریکا وارد می‌کند، در سال 2007 بیشترین تولید برق  در مجموع 21 نیروگاه اسرائیل، با استفاده از ذغال‌سنگ بوده است. اما در سال‌های اخیر با افزایش تولید گاز در فلات‌قاره این کشور،  سهم گاز در تولید برق این کشور به حدود 37 درصد در سال 2012 افزایش یافته است. اسرائیل در سال 2012، حدود 15.4 میلیون تن ذغال‌سنگ وارد کرده است، با افزایش تولید گاز در سال‌های 2008 تا 2010، واردات ذغال‌سنگ ابتدا رو به کاهش گذاشت اما با قطع مکرر گاز وارداتی از مصر در چند سال اخیر که بدنبال تحولات سیاسی مصر رخ داد، مجددا مجبور به افزایش واردات ذغال سنگ شد، پیش‌بینی می‌شود با افزایش تولید داخلی گاز خصوصا از میدان “تامار” مجددا میزان واردات ذغال‌سنگ این کشور کاهش یابد. افزایش تولید داخلی برای اسرائیل نجات بخش بود، چراکه همانطور که اشاره شد، تحولات مصر نشان داد که تامین انرژی از منطقه، برای اسرائیل خطرناک است، در سال 2011، خط‌لوله انتقال گاز مصر به اسرائیل چندین بار مورد حمله جناح‌های مذهبی تند روی مصری  قرار گرفت و جریان گاز قطع شد.

اسرائیل در سال 2012 حدود 298 هزار بشکه در روز نفت‌ مصرف کرده است، البته ظرفیت پالایشی این کشور 220 هزار بشکه در روز است که این مقدار نفت‌خام برای خوراک پالایشگاه‌ها وارد شده و بقیه بصورت واردات فراورده‌های نفتی بوده است. تولید هیدروکربن‌های مایع در اسرائیل کمتر از 6000 بشکه در روز و عمدتا از محل میعانات گازی بوده است. البته به دنبال افزایش تولید گاز میزان تولید میعانات گازی هم افزایش خواهد یافت که بخشی از نیاز اسرائیل به سوخت مایع را بر طرف خواهد نمود. همچنین یک میدان نفتی کشف شده در حاشیه بحرالمیت نیز در حال تکمیل مطالعات اکتشافی است.

 

انرژی اسرائیل و پشتیبانی اتحادیه اروپا و امریکا

به نتیجه رسیدن بعضی از فعالیت‌های اکتشافی در فلات‌قاره اسرائیل و قبرس در سال‌های آخر قرن گذشته، نشان داد که حوضه رسوبی موسوم به “لِوانت”  (Levant) واقع در مدیترانه‌شرقی که کشورهای قبرس، سوریه، لبنان، اسرائیل و منطقه تحت کنترل فلسطینی‌ها، در اطراف آن قرارگرفته‌اند، می‌تواند سرشار از  هیدروکربن و خصوصا گاز  باشد. با گسترش فعالیت‌های اکتشافی، تا کنون بیش از 35 تریلیون فوت‌مکعب گازطبیعی در این حوضه رسوبی کشف شده است اما گزارش مرکز مطالعات زمین‌شناسی امریکا در سال 2010 نشان داد که پتانسیل ذخائر هیدروکربنی و خصوصا گازطبیعی در این حوضه رسوبی، بسیار فراتر از این است. گزارش مذکور  ذخائر نفت این حوضه را 1.7 میلیارد بشکه و پتانسیل ذخانر اکتشاف نشده گازی را  3.1 تریلیون مترمکعب و پتانسیل میعانات گازی (NGL) این حوضه را 3.1 میلیارد بشکه اعلام نموده است.

حوضه رسوبی لوانت  از انتهای حوزه رسوبی دلتای نیل در امتداد مرزهای مصر و اسرائیل در صحرای سینا  شروع می‌شود و تا نزدیکی‌ مرزهای آبی ترکیه امتداد می‌یابد. حوضه رسوبی دلتای نیل نیز دارای ذخائر گازطبیعی بوده است که توسط کشور مصر بهره‌برداری می‌شود.

انتشار گزارش مرکز مطالعات زمین‌شناسی امریکا  در کنار نتایج اکتشافات جدید گازی در این منطقه، چشم‌انداز انرژی مدیترانه شرقی را کاملا متحول نموده و بر چشم‌انداز جهانی انرژی نیز تاثیرگذاشته است. توسعه این ذخائر می‌تواند رژیم اشغالگر را از نظر انرژی خودکفا کند و وضعیت اقتصادی آنها را متحول کند و منابعی که قبلا به این کشورها صادر می‌شد را به بازارهای دیگر منتقل نماید. بدنبال کشف این ذخائر این کشور صادرات گاز را نیز در برنامه خود قرارداده است. از یازده میدان گازی که تاکنون در حوضه رسوبی لوانت کشف شده است، نه میدان آن و بزرگترین آن به نام میدان لویاتان، در محدوده آبهای اسرائیل است.

با آغاز به تولید میدان تامار (Tamar) از نیمه سال 2013 میلادی، آرامش خاطر اسرائیلی‌ها بیشتر شده است خصوصا که تولید میدان مورد بهره‌بردرای قبلی(Mari-B)  روبه کاهش گذاشته بود.  اطلاعی در دست نیست که میدان تامار  کی به اوج تولید خود برسد اما آنچه که مسلم است با فرارسیدن این اوج تولید و نیز با تولید گاز از میدان کوچکتر دالیت(Dalit)، رژیم اشغالگر قدس از واردات گازطبیعی بی‌نیاز گردیده و بخش بیشتری از سوخت ذغال‌سنگ نیروگاه‌ها را نیز با گازطبیعی جایگزین خواهد کرد. این دو عامل چندین میلیارد دلار در سال هزینه واردات انرژی اسرائیل را کاهش خواهد داد و همچنین موجب کاهش حجم قابل‌توجهی از انتشارات آلاینده‌های کربن خواهد شد. طبق برنامه اسرائیل سهم گاز در تولید برق این کشور به 60 درصد خواهد رسید.

اسرائیل فعالیت‌های وسیع اکتشافی بیشتری را نیز در حوزه رسوبی “لِوانت”  در دست اقدام دارد که با توجه به بررسی موسسه امریکائی که قبلا به آن اشاره شد، احتمال کشف میادین بیشتر نیز کم نیست.

اطلاعی از  نوع قرارداد گازی مصر و اسرائیل در دست نیست اما اگر این قرارداد طولانی مدت باشد و مصر تعهدات خود را انجام دهد، آنگاه قدرت صادراتی گاز اسرائیل افزایش خواهد یافت.

اسرائیلی‌ها کشف میدان بزرگ “لویاتان” در سال 2010 را یک موهبت الهی تلقی کردند باتوجه به تامین کامل گاز مورد نیاز داخلی از میادین  قبل‌الذکر، میدان لویاتان برای صادرات گاز در نظر گرفته شده است. ضمنا دولت اسرائیل برنامه‌هائی را برای مایع‌سازی گازطبیعی (تولیدLNG)، برای مواجهه با اوج و فرود مصرف گاز، در برنامه دارد. اگر اسرائیل موفق به صادرات 7.6 میلیارد مترمکعب گاز به اروپا شود ممکن است این عدد در مقایسه با 130 میلیارد مترمکعب گازی که اروپا  از روسیه گاز وارد وارد می‌کند عدد قابل‌توجهی نباشد اما در مقایسه با اعداد واردات گاز اروپا از مدیترانه‌غربی، نسبتا قابل توجه است. ضمن اینکه هرگونه تنوع بخشی به بازار گاز اروپا  فشار روسیه بر اروپا را کاهش داده و قدرت مانور اروپا در مقابل روسیه و امنیت انرژی اروپا را افزایش می‌دهد و اروپائی‌ها همواره از تنوع بخشی استقبال داشته‌اند. امتیاز دیگر گاز کشورهای جنوب مدیترانه برای اروپا این‌است که زمان‌های اوج‌ و فرود مصرف داخلی‌شان با اروپا متفاوت است و امکان قطع گاز صادراتی‌شان به اروپا در اوج مصرف اروپا که زمستان است، کمتر است.

بر اساس مطالعه انجام شده توسط موسسه مطالعات انرژی دانشگاه آکسفورد، تولید گاز اسرائیل در سال 2020 بین 15 تا 20 میلیارد مترمکعب در سال و مصرف آن 12.5 میلیارد مترمکعب و بنابراین صادرات آن بین 2.5 تا 7.5 میلیارد متر مکعب خواهد بود. اما اسرائیل در مسیر اکتشافات جدید و نیز در مسیر توسعه میادین گازی خود و از جمله میدان گازی لویاتان با مشکلاتی نیز روبروست و در عین حال آثار ژئوپلتیکی وضعیت جدید اسرائیل نیز قابل بررسی است.

 

 

هداف دیپلماسی انرژی اسرائیل و تاثیر آن بر ایران – گفتگو با غلامحسین حسنتاش

نگارش  در آذر ۱۳, ۱۳۹۵ – ۴:۳۱ ق.ظ

 

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 

دیپلماسی انرژی، جدا از افزایش توانایی در عرصه منطقه ای و بین المللی زمینه لازم برای کاهش محدودیتهای بین المللی علیه هر کشوری را فراهم میسازد و به افزایش قدرت ملی کشور کمک شایانی میکند. در این حال با توجه به وجود ذخایر نفت و گاز در اسرائیل برای بررسی دیپلماسی انرژی این کشور و نقش نفت و گاز در آینده:

 

واژگان کلیدی: رژیم اسرائیل ، واردات و صادرات انرژی دیپلماسی انرژی ، اهداف دیپلماسی انرژی رژیم اسرائیل، نقش، اروپا، روسیه،  ترکیه، اسرائیل

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: مهمترین اهداف دیپلماسی انرژی اسرائیل در شرایط کنونی چیست؟

رژیم اشغالگر قدس با وجود این که در میانه یک منطقه سرشار از نفت و گاز یعنی خاورمیانه و شمال افریقا قرار گرفته است اما بدلیل اشغالگر بودن و اسلام و عرب ستیز بودنش همواره از نظر دسترسی به منابع انرژی و خصوصا نفت و گاز در معرض تهدید و خطر قرار داشته است. دولت‌های نفتی منطقه اگر هم در خفا با این رژیم دوستی و مراوده داشته باشند از ترس افکار عمومی مردمشان و مردم منطقه عربی و اسلامی نمی‌توانند نفت و گاز اسرائیل را تامین کنند چون به راحتی قابل پنهان کردن نیست بنابراین اسرائیل مجبور بوده است که نفت و گاز و ذغال سنگ مورد نیاز خود را از روسیه، آسیای میانه و ایالات‌متحده امریکا و امریکای لاتین وارد کند. در این شرایط اسرائیل مانند هر کشور مصرف‌کننده و به دلایلی که ذکر شد حتی خیلی بیشتر از آنها،  چند سیاست را دنبال می‌کند که عبارتند از : الف- متنوع سازی سبد انرژی مصرفی و کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی ، تشویق و ترغیب تولید انرژی داخلی ، ارتقاء کارائی و بهره‌وری انرژی و برپا کردن ذخائر استراتژیک نفتی برای شرایط خاص.

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: در دیپلماسی انرژی رژیم اسرائیل، همکاری با بازیگران هیدروکربنی در بخش انرژی یعنی نفت و گاز چه نقشی دارد ؟

اگر این رژیم اشغالگر نبود و وضعیت متفاوتی در منطقه داشت باتوجه به موقعیت جغرافیائی خود، بالقوه می‌توانست که یک مرکز لجستیک برای انتقال نفت و گاز منطقه به مدیترانه و از آنجا به اروپا باشد اما روابط سیاسی این رژیم با کشورهای عربی مانع به فعلیت درآمدن این پتانسیل است و تا این مسائل حل نشود اسرائیل نقشی در این رابطه نخواهد داشت.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اسرائیل در مسیر اکتشافات جدید و نیز در مسیر توسعه میادین گازی خود و از جمله میدان گازی لویاتان با مشکلاتی نیز روبروست ؟

 آب‌های سرزمینی کشور کوچک اسرائیل با دو کشور لبنان و قبرس فاصله بسیار کمی دارد. اسرائیل و قبرس(یونانی) در دسامبر سال 2010 در مورد مرزهای آبی خود به توافق رسیده و قرارداد منعقد نموده‌اند البته با توجه به قرارداشتن بخش شمالی قبرس در کنترل کشور ترکیه،  دولت ترکیه در این مورد نارضایتی خود را اعلام نموده است. اما در مورد مرزهای آبی میان دو کشور لبنان و اسرائیل توافقنامه‌ای وجود ندارد. رئیس جمهور لبنان در مقاطعی نگرانی خود را از فعالیت‌های اکتشافی و توسعه‌ای اسرائیل اعلام کرده و به این کشور هشدار داده است و مراتب اعتراض خود را به اطلاع سازمان ملل رسانده است و حسن نصرالله، رئیس حزب‌الله لبنان نیز تهدید کرده است که اجازه تصرف در منابع متعلق به لبنان را به اسرائیل نخواهد داد، به همین دلیل فعالیت‌های اکتشافی و حفاری اسرائیل با حفاظت نیروی دریائی این کشور دنبال می‌شود و نیروی دریائی برای این منظور توسعه داده شده است. دولت اسرائیل در چارچوب قوانین بین‌المللی حقوق دریاها، مربوط به تقسیم آبهای ساحلی و بین‌المللی و در راستای توافقات به‌عمل آمده با دولت قبرس، چارچوبی حقوقی را برای توافق با دولت لبنان تنظیم کرده و به سازمان ملل ارائه نموده است و در تلاش حل موضوع است. بنظر می‌رسد که وضعیت سوریه در سال‌های اخیر و تاثیر پذیری لبنان و حزب‌الله از این وضعیت، فرصت مناسبی و مغتنمی را برای توسعه فعالیت‌های هیدروکربنی اسرائیل در آبهای خود فراهم نموده است.  بنیامین نتانیاهو، اولین نخست وزیر اسرائیل بود که در فوریه سال 2012 از نیکوزیا پایتخت قبرس بازدید نمود و تفاهنمامه‌ای را برای فعالیت‌های اکتشافی در آبهای مشترک مرزی دو کشور با مقامات قبرس به امضاء رساند. همچنین دو کشور تفاهم نموده‌اند که بخشی از گاز صادراتی اسرائیل به جزیره قبرس منتقل شود و در آنجا با سرمایه‌گذاری مشترک دو کشور تبدیل به LNG برای صدور به نقاط مختلف شود. علاوه بر کاهش وابستگی به انرژی وارداتی، وابسته شدن اروپا به گاز اسرائیل و تاثیر آن بر امنیت ملی اسرائیل نیز از اهمیت برخوردار خواهد بود. کاهش هزینه‌های ارزی و افزایش درآمد صادراتی نیز طبعا بر امنیت اسرائیل بی‌تاثیر نخواهد بود و نیز فعالیت‌های اکتشافی و توسعه‌ای حضور و نفود اسرائیل در آبهای مدیترانه را افزایش خواهد داد.

در هر حال مساعی دیپلماسی انرژی اسرائیل در سال‌های اخیر متوجه حل مسائل مربوط به توسعه میادین گازی دریائی و تبدیل شدن به یک صادرکننده گاز است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به نقش ترکیه در طرح های نفتی و گازی رژیم اسرائیل آینده همکاری های دو کشور در حوزه دیپلماسی انرژی چگونه خواهد بود؟

توافقات اسرائیل و قبرس مورد اعتراض دولت ترکیه بوده است و شاید به همین دلیل و برای جلب رضایت ترکیه است که دولت اسرائیل خط‌لوله جدیدی را پیشنهاد داده است که منابع گازی صادراتی اسرائیل را به  بندر سیحان ترکیه منتقل کند که از آنجا از طریق خطوط‌لوله ترکیه به اروپا (که در برنامه‌است)، به اروپا صادر شود. همچنین اسرائیلی‌ها حاضرشده‌اند که اجرای این خط‌لوله را به شرکت‌های ترک بسپارند. ترکیه علاقه دارد که به هاب گازی تبدیل شود و گاز اروپا از طریق این کشور منتقل شود اگر اسرائیل بتواند نظر ترکیه را تامین کند مشکل چندانی از ناحیه این کشور نخواهد داشت.

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: جایگاه ایران در دیپلماسی انرژی رژیم اسرائیل در منطقه چیست؟

 رژیم گذشته ایران همکاری‌های نسبتا وسیعی را با رژیم اشغالگر قدس در زمینه انرژی و خصوصا لجستیک نفت آغاز کرده بود. خط‌لوله موسوم به ایلات-اشکلون که نفت را از بندر ایلات اسرائیل در خلیج عقبه به بندر اشکلون در مدیترانه منتقل می‌کرد یک  جایگزین برای کانال سوئز بود که با سرمایه‌گذاری ایران انجام شد و منافع زیادی را برای اسرائیل بوجود می‌آورد . اما این فعالیت‌ها با وقوع انقلاب متوقف شد. اما خوب است بدانیم که یکی از اهداف دیپلماسی بین‌المللی انرژی اسرائیل این است که ایالات‌متحده‌امریکا و اروپا را تشویق به قطع وابستگی از نفت و گاز خاورمیانه و خلیج‌فارس و خصوصا ایران نماید، چون فکر می‌کند که در اینصورت اهمیت حفظ امنیت کشورهای منطقه خاورمیانه و خلیج‌فارس برای غرب کمتر خواهد شد.

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: دیپلماسی انرژی رژیم اسرائیل چه پیامدهایی بر روی منافع ملی و اقتصادی ایران خواهد داشت ؟

 

در صورتی که رژیم اشغالکر بتواند به صادر کننده گاز به اروپا تبدیل شود از نظر اقتصادی فرصت برای ورود ایران به بازار گاز اروپا محدودتر خواهد شد و از نظر سیاسی امنیت اسرائیل اهمیت بیشتری برای اروپا پیدا خواهد کرد.

 

 
Emai
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۸:۲۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

(این یادداشت سه روز قبل از اجلاس اوپک که در دهم آذر تشکیل شد نوشته شده است، اینک بنظر میرسد سناریو اول درست تر بوده)


سناریو‌های محتمل در مورد موضع عربستان در اجلاس آتی اوپک چیست و موضع ایران در هر مورد چه می‌تواند باشد؟

با توجه به مجموعه شرایط جهانی و خصوصا انتخاب ترامپ و مواضع نفتی وی، سه سناریو در مورد برخورد عربستان در اجلاس آتی اوپک محتمل به نظر می‌رسد که ذیلا فهرست‌وار اشاره  می‌گردد و موضع ایران در هر مورد پیشنهاد می‌گردد:

سناریو1- ممکن است عربستان به دلایل : الف- فشارهای مالی و بودجه‌ای  ، ب- مشکلات فنی در تداوم سطح تولید فعلی و ج- انگیزه چراغ سبز نشان دادن به جمهوری‌خواهان و ترامپ و خوش‌خدمتی به ایشان، به دنبال کاهش قابل توجه در سطح تولید و افزایش نسبی قیمت‌ها باشد . بنظر می‌رسد اگر چنین اراده و تصمیمی در مواضع عربستان مشاهده شود دلیلی بر همکاری و انعطاف ایران با فریز یا کاهش تولید وجود ندارد ، چرا که  عربستان در هر حال این کار را پیش خواهد برد و ایران می‌تواند تداوم روند تولید فعلی و حتی افزایش آن تا رسیدن به رکوردهای قبل از تحریم را حق خود بداند.

سناریو2- عربستان می‌داند که امنیت ملی‌اش عمدتا در گرو نقش و جایگاه  فعلی بی‌بدیل‌اش در بازار جهانی نفت است و در بلند مدت  اقتصادی شدن تولید از منابع  نفت شِیلی و رشد تولید نفت ایالات‌متحده  و قطع وابستگی این کشور به نفت عربستان،  می‌تواند امنیت ملی‌اش را به مخاطره اندازد ، بنابراین مجبور است علیرغم همه مشکلات اقتصادی به سیاست سهم بازار ادامه دهد و مانع توسعه تولید نفت از منابع نا متعارف و نیز منابع نوین انرژی شود . در این صورت درست در نقطه مقابل سناریو اول، ممکن است عربستان کماکان هیچ انعطافی در مورد فریز نفتی و یا کاهش تولید نشان ندهد.

 در این صورت نیز دلیلی ندارد که ایران اقدامی بنماید چون بدون همکاری عربستان کاری از پیش نخواهد رفت و شاید سکوت بهترین موضع باشد.

3سناریو- این سناریو مشابه سناریو دوم  است،  با این تفاوت که ممکن است عربستان  ضمن این که کماکان برسر موضع سهم بازار است و حاضر به فریز یا کاهش تولید نیست اما در جهت حساس نکردن ترامپ و جمهوری‌خواهان ، بخواهد  بازی‌ای را تدارک کند و مانوری را بدهد که خود را مدافع فریز و یا  حتی کاهش تولید نشان دهد ولی با فرافکنی، مشکل را به گردن دیگران و عدم همکاری آنها و خصوصا ایران بیندازد.

در این مورد باید هشیار و حساس بود و اجازه چنین مانوری را به عربستان نداد و در صورت نیاز مثلا با اعلام آمادگی برای یک فریز شش ماهه بهانه را از او گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش