وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۶ مطلب در تیر ۱۴۰۳ ثبت شده است

گره ناترازی انرژی

 




روزنامه شرق

شرق: تابستان هنوز به نیمه نرسیده که قطع مکرر برق خانگی صدای بسیاری از کاربران را در شبکه‌های اجتماعی درآورده است. کاربرانی که می‌گویند در گرمای تابستان با قطع برق مواجه شده‌اند، یا قطع برق در کار روزمره آنها اختلال ایجاد کرده است. ماجرا به همین‌جا محدود نمی‌شود و کمبود برق موجب تعطیلی ادارات 13 استان در روز پایانی هفته کاری شده است.

 

 

این در‌حالی است که شرکت توانیر اقدام به ارسال حجم انبوهی پیامک برای مشترکان برق کرده و به آنها درباره مصرف برق هشدار داده است. همچنین خبرها حاکی از آن است که قطع برق، فرایند تولید در کارخانه سایپا را مختل کرد و ساعت‌ها کارگران بی‌کار و بلاتکلیف بودند. قطعی پیاپی برق در قطب صنعتی تهران، جاده مخصوص که محل استقرار بسیاری از صنایع و کارخانه‌های باسابقه و قدیمی بوده، صنایع را دچار مشکل اساسی کرده است. با این‌حال ناترازی تولید و عرضه انرژی تنها به صنعت برق خلاصه نمی‌شود و کشور در روزهای سرد با ناترازی گاز و در روزهای نزدیک به تعطیلات سال نو با ناترازی بنزین مواجه می‌شود. هرچند که کارشناسان معتقد هستند سوی خطرناک‌تر ناترازی انرژی نه مصارف خانگی که مصارف صنعتی است و سبب می‌شود تولید و اقتصاد کشور تضعیف شود.

قطع گسترده برق

هنوز تابستان به نیمه نرسیده، کمبود برق ادارات 13 استان را در روز پنجشنبه 21 تیر ماه تعطیل کرده است.

ایسنا گزارش داد تقاضای مصرف برق کل کشور به بیش از ۷۷ هزار مگاوات رسید و با توجه به پیش‌بینی افزایش دما احتمالا همچنان روند مصرف صعودی باشد؛ موضوعی که در روزهای اخیر خاموشی‌های پراکنده‌ را رقم زده و حالا وزارت نیرو ناچار شده است برای حفظ پایداری شبکه برق ادارات استان‌های سمنان، زنجان، خوزستان، قم، بوشهر، مرکزی، اصفهان، یزد، سیستان‌و‌بلوچستان، چهارمحال‌و‌بختیاری، کرمان، خراسان جنوبی و لرستان را در روز پنجشنبه تعطیل کند.

همچنین از ابتدای تیرماه بسیاری از شهروندان در نقاط مختلف کشور از تجربه قطعی چندساعته منازل و دفاتر کار خود گزارش داده‌اند و بارها کمبود برق در تابستان و کمبود گاز در زمستان خط تولید صنایع را مختل کرده است.

این ماجرا تنها به صنعت برق و گاز خلاصه نمی‌شود و ناترازی بنزین در مقاطعی از سال خبرساز شده است.

در این‌بین اما، نهادهای متولی به‌جای پرداختن به واقعیت ناترازی انرژی و علل آن، گاه‌و‌بی‌گاه توپ را به زمین مصرف‌کنندگان انداخته‌اند تا از خود سلب‌مسئولیت کنند و اوضاع هر‌سال بد و بدتر شده و شرایط به سهمیه‌بندی انرژی و سوخت رسیده است. چندی‌ پیش غلامرضا دهقان‌ناصرآبادی، نماینده مجلس شورای اسلامی با یادآوری اینکه عدم‌النفع حدود ۱.۷ میلیارد دلاری پتروشیمی‌ها و فولادی‌ها در سال گذشته به سبب قطع گاز صنایع عمده یکی از نتایج و پیامد‌های مسئله ناترازی گاز در چهار‌ماهه سرد سال است، خبر داد که پیش‌بینی می‌شود امسال بیش از دو میلیارد دلار واردات بنزین داشته باشیم که این هزینه به‌صورت تقریبی معادل احداث یک پالایشگاه با ظرفیت ۱۰۰ هزار بشکه در روز است.

راه نجات بهینه‌سازی

حالا در چنین شرایطی سکان اقتصاد و انرژی کشور به دست دولت چهاردهم سپرده شده است. دولتی که وارث ناترازی دست‌کم ۱۰ هزار مگاواتی برق و کسری گاز روزانه 300 میلیون مترمکعب است اما در این وضعیت، اولویت‌های دولت چهاردهم برای رفع ناترازی انرژی چه می‌تواند باشد؟

آرش نجفی، رئیس کمیسون انرژی اتاق بازرگانی و غلامحسین حسنتاش، کارشناس ارشد انرژی، پاسخ این پرسش را بهینه‌سازی می‌دانند.

نجفی معتقد است برای اینکه بدانیم اولویت دولت چهاردهم در زمینه انرژی چیست؟ ابتدا باید علل ناترازی فعلی بررسی شود. به‌گفته او در دولت حسن روحانی و سپس ابراهیم رئیسی سیاستی برای حمایت از تولیدکنندگان برق شکل نگرفت تا تولیدکنندگانی که در گذشته سرمایه‌گذاری می‌کردند، بتوانند این مسیر را ادامه دهند تا آنجا که بسیاری از این سرمایه‌گذاران از صنعت برق خارج شدند و سرمایه‌هایشان را به صنایع دیگر بردند یا از کشور خارج کردند.

او در گفت‌وگو با «شرق» توضیح می‌دهد: «دلیل این بود که دولت به‌موقع با تولیدکنندگان برق تسویه‌حساب نکرد و قیمت خرید برق تضمینی را اصلاح نکرد؛ مجموع این شرایط باعث شد سرمایه‌گذاران زیان ببینند آن‌هم درحالی‌که صنعت نیروگاه‌داری در جهان به‌عنوان صنعتی که انتفاع و بازگشت سرمایه مناسب دارد، شناخته می‌شود. همین روند باعث شد صنعت نیروگاه‌داری ایران تنوع و توسعه پیدا نکند و به شرایط فعلی برسد».

 

 

نجفی می‌گوید که تولید برق در‌حدی در تنگنا قرار دارد که در‌حال‌حاضر نمی‌توان نیروگاه‌های برقابی را به‌طور کامل مورد بهره‌برداری قرار داد چون ممکن است کشور در شهریور و ابتدای پاییز با کمبود آب مواجه شود. بنابراین دولت ناچار است که ذخایر آبی را برای تأمین آب کشور حفظ کند. علت هم فقط این است که منابع آبی کشور به‌درستی مدیریت نشده است.

او می‌گوید: «دولت باید چند محور را مورد توجه قرار دهد؛ اول اینکه در‌حال‌حاضر شرایط در نیروگاه‌های فعلی بسیار بد است پس باید حتما نیروگاه‌های کم‌کارآمد و ناکارآمد را به‌مرور از مدار خارج کنیم، چون این‌ نیروگاه‌ها گاز فراوانی مصرف می‌کنند ولی راندمان پایین دارند. بنابراین در شرایطی که کشور با کمبود گاز مواجه است، لازم است نیروگاه‌هایی که راندمان زیر 30 درصد دارند در وهله اول و ظرف دو سال از مدار خارج شوند. پس از آن به سراغ نیروگاه‌هایی با راندمان زیر 30 و 40 درصد بازدهی برویم. هم‌زمان باید با سرعت جذب سرمایه صورت بگیرد تا نیروگاه‌ها سیکل ترکیبی شوند و راندمان آنها بالا برود. علاوه‌بر این، باید سیاست غلطی که طبق آن به واحدهای تولیدی و صنایع اجبار می‌شود که نیروگاه‌داری کنند، اصلاح شود. ما باید سرمایه جلب کنیم و با سیاست‌های تشویقی تولیدکنندگان برق و نیروگاه‌داران را به کار بیاوریم نه با اجبار سایر بخش‌ها، چون این یک تخصص مجزاست. اینکه تولیدی‌ها نیروگاه‌دار شوند موجب می‌شود نیروگاه‌هایی اکثرا کم‌راندمان و بی‌کیفیت داشته باشیم که فقط هزینه تولید را بالا می‌برند».

رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی همچنین تأکید دارد که وزارت نیرو باید از کاسبی و بنگاه‌داری دست بردارد و تنها تنظیم‌گر فضای توزیع برق کشور باشد و ادامه می‌‌دهد: «الان مشخص نیست شرکت‌های برق، پول ناشی از فروش برق را چه می‌کنند و باید دولت چهاردهم تحقیق و تفحصی جدی در این زمینه داشته باشد که شرکت‌های برق چگونه منابع مالی‌ خود را توزیع می‌کنند؟ چراکه در‌حال‌حاضر هیچ‌یک از این شرکت‌ها پاسخ‌گوی دولت و یا مجلس نیستند و فقط به هیئت عامل و هیئت مدیره و مجامع خود پاسخ می‌دهند. این درحالی است که بخش عمده‌ای از ثروت و منابع مالی کشور اینجا به‌طور نامعلوم و غیرهدفمند در راستای توسعه صنعت برق هزینه می‌شود. به این معنا که خرج حقوق و پاداش و... می‌شود و اصلا شفاف نیست».

نجفی در ادامه با تأکید بر اینکه «دولت باید سعی کند فضای امن سرمایه‌گذاری ایجاد کند تا سرمایه‌های خرد را برای احداث نیروگاه‌های بزرگ جمع کند» اضافه می‌کند که هم‌زمان با این مسائل، سیاست کاهش مصرف برق با تغییر تجهیزات خانگی و ادارات بسیار حائز اهمیت است؛ مثلا کشور در زمستان کمبود برق جدی ندارد و علت کمبود برق در تابستان سیستم‌های سرمایشی مورد استفاده است. بنابراین باید بازنگری جدی روی ساختمان‌ها از جهت عایق‌کاری و سیستم‌های سرمایشی‌ انجام شود. او معتقد است که دولت باید سرمایه‌گذاری کند تا سیستم‌های سرمایشی جدید و نوین با کارآمدی بالا و مصرف کم را برای مردم فراهم آورد. سپس هزینه آن را به‌صورت اقساطی و روی قبوض برق مشترکان بازستاند.

نجفی در پاسخ به اینکه بودجه لازم برای این‌کار چطور باید فراهم شود، می‌گوید: «بخش خصوصی می‌تواند مدل‌های مالی به دولت ارائه کند تا این بودجه را تأمین کند. اینکه می‌گویند بودجه نداریم بهانه است، چگونه بودجه برای بسیاری از امورات غیرضروری دارند؟ هزینه اصلاح این وضعیت، به‌اندازه یک‌سوم احداث یک نیروگاه نمی‌شود. ضمن اینکه مگر قانون مولدسازی تعریف نشده است؟ این بهترین راه مولدسازی است که بهینه‌سازی رخ می‌دهد و باید توجه کرد که صرفه‎‌جویی انرژی نوعی سرمایه‌گذاری است که ظرف سه‌ چهار سال پول آن به خزانه کشور برمی‌گردد. دولت باید توجه کند که هر مقدار در بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری کند یک تجارت پرسود و پرمنفعت است چون به‌زودی سرمایه بازمی‌گردد و از آن به بعد مستمرا سود است».

اولویت‌گذاری توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر

او می‌افزاید: «یکی از پروژه‌های جدی دیگری که می‌تواند کشور را از ناترازی انرژی نجات دهد، سرمایه‌گذاری در پنل‌های خورشیدی و ایجاد نیروگاه‌های تجدیدپذیر است. درحال‌حاضر مشخص نیست دولت بر چه اساسی ممنوعیت و دستورالعمل‌های غلط و ناکارآمد در حوزه تجهیزات تجدیدپذیر ابلاغ کرده است. دولت باید هرگونه هزینه گمرکی را برای واردات پنل‌های خورشیدی و تجهیزات نیروگاه‌های تجدیدپذیر حذف کند و سیاست تشویقی بگذارد اما متأسفانه شاهد هستیم که برای واردات این تجهیزات محدودیت‌های متعددی ایجاد شده است. بدیهی است که صنعت خورشیدی کشور صنعتی نوپاست پس مسلما هر شرکتی در این صنعت فعالیت می‌کند هم نوپاست اما گمرک می‌گوید چون شرکت نوپاست بیشتر از 100 یا 200 هزار دلار اجازه واردات ندارد آن هم درحالی‌که احداث هر مگاوات نیروگاه حداقل 600 هزار دلار هزینه دارد و حداقل 350 هزار دلار آن، هزینه تجهیزات وارداتی است. بنابراین دولت چهاردهم باید فوری به این موضوع توجه کند».

به‌گفته رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران برای حل مشکل ناترازی گاز هم پیش از هر چیز باید بخاری‌های گازی نامناسب تعویض شود و بحث پنجره‌های دوجداره به شکل جدی‌تری در تمام منازل کشور پیگیری شود.

 

به باور او بهینه‌سازی مصرف انرژی باید اولویت اول دولت چهاردهم باشد اگر نه با افزایش تولید نمی‌توان به شبکه پایدار انرژی رسید چون شدت مصرف هم‌زمان با افزایش تولید، بیشتر می‌شود؛ بنابراین «اگر تولید میادین گازی را حتی با 60 میلیارد دلار افزایش سرمایه بالا ببریم، شش یا نهایتا هفت سال وضعیت تأمین انرژی در حالت پایدار است و دوباره کشور با ناترازی انرژی مواجه می‌شود. بنابراین دولت باید به هدررفت انرژی توجه ویژه‌ای داشته باشد».

مدیریت اصولی تقاضا و مصرف

غلامحسین حسنتاش، دیگر کارشناس انرژی در پاسخ به اینکه دولت چهاردهم برای حل مشکل ناترازی انرژی چه باید بکند؟ پاسخی مشابه نجفی دارد. او به «شرق» می‌گوید: «به نظر من مهم‌ترین اولویت دولت پرداختن به مدیریت تقاضا و مصرف است. براساس بررسی‌های انجام‌شده، برای رسیدن به وضعیت مطلوب از نظر شاخص شدت انرژی باید ارتقای بهره‌وری را حتما در دستور کار قرار داد و این مسئله می‌تواند به‌اندازه‌ بیش از 2.5 میلیون بشکه نفت خام انرژی را آزاد کند. مهم‌تر اینکه، این اقدام آثار مثبت زیست‌محیطی دارد و لذا به باور من تا به سطح مطلوبی از این نظر نرسیده‌ایم تولید بیشتر حامل‌های انرژی اولویت ندارد».

این کارشناس تأکید می‌کند که برای ارتقای بهره‌وری انرژی باید از راهکارهای غیرقیمتی استفاده کرد که به مردم فشار نیاید ضمن اینکه به اندازه کافی قوانین و مقررات و تکالیف برنامه‌ای در این رابطه وجود دارد که اجرا نشده است. بنابراین در این راستا دولت باید به صنایع و مردم در جهت ارتقای بهره‌وری انرژی کمک کند.

حسنتاش همچنین معتقد است که عرضه بهینه انرژی باید برنامه‌ریزی و مدیریت شود. از جمله اینکه بردن همه حامل‌های انرژی به همه مناطق کشور خصوصا با توجه به هزینه زیرساخت‌های انتقال و توزیع منطقی نیست و باید با توجه به آمایش سرزمین و منطق اقتصادی انجام شود.

او همچنین می‌گوید: «اقدام ملی جدی در زمینه ارتقای بهره‌وری تا سال‌ها می‌تواند نیازهای جدید و افزایش تقاضای متناسب با رشد اقتصادی را پاسخ دهد ولی در کنار آن اگر تولید بیشتر انرژی لازم باشد، باید اولویت به انرژی‌های تجدیدپذیر و خصو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۳ ، ۱۲:۴۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

در گفت‌وگو با ایلنا بررسی شد:

ماجرای بنزین در ایران؛ از ابزاری برای رای بیشتر تا قاچاق به دلیل فقر

 

کد خبر : ۱۵۰۳۶۲۷

یک کارشناس ارشد حوزه انرژی گفت: متاسفانه وضعیتی در اقتصاد کشور ایجاد کرده‌ایم که خصوصا به دلیل نبود شغل و مشکلات معیشتی خصوصا در استان‌های فقیر مرزی، راهی جز قاچاق برای عده‌ای از مردم باقی نگذاشته‌ایم.

به گزارش ایلنا، "غلامحسین حسنتاش" کارشناس ارشد حوزه انرژی در گفت‌وگویی با خبرنگار اقتصادی ایلنا به چالش‌های حوزه سوخت و بنزین کشور و همچنین شرایطی که دولت چهاردهم در این زمینه خواهد داشت؛ پرداخته و راهکارهایی برای عبور از  این اوضاع ارائه کرده که متن آن در ادامه می‌آید:

-یکی از موارد چالش در حوزه انرژی؛ بنزین است، به نظر جنابعالی چرا بنزین در کشور ما به شرایط امروز رسیده است؟

دلایل مشکلات یا بحران امروز بنزین متعدد است که بعضی از مهم‌ترین آنها را ذکر می‌کنم؛

الف- توسعه‌نیافتگی و فرسودگی سیستم حمل و نقل عمومی کشور که شهروندان را مجبور به استفاده از خودرو شخصی می‌کند.

ب- بازدهی پائین خودروهای تولید داخلی از همه جهت و از جمله از نظر مصرف سوخت که با استانداردهای امروز جهان بسیار فاصله دارد.

ج- نامناسب بودن کیفیت بنزین تولیدی و راندمان پائین سوخت که مکمل ناکارائی اتومبیل‌ها می‌شود و مصرف سوخت را بالا می‌برد و از این جهت نیز با استانداردهای روز دنیا فاصله داریم.

د- کیفیت نامناسب جاده‌ها از نظر آسفالت و مشکل ترافیک در شهرهای بزرگ که این هم به نوبه خود موجب افزایش مصرف سوخت می‌شود.

ه- نامطلوب بودن سبد سوخت خودرو، به عنوان مثال مطالعات زیادی نشان داده است که گاز مایع می‌تواند در سبد سوخت خورو به عنوان یک گزینه مناسب وارد شود ولی بعضی مسئولین در دوره‌های مختلف بدون منطق روشنی سرسختانه مقاومت کردند.

و- قیمت پائین بنزین هم تا حدودی موجب مصرف بی‌رویه می‌شود. در یکی از قوانین، اگر اشتباه نکنم قانون هدفمندی یارانه‌ها مقرر شده بود که دولت متناسب با تورم سالانه مقداری قیمت بنزین را افزایش دهد اما اگر ذهنم درست یاری کند در سال ۱۳۸۴ مجلس با محوریت آقای حداد عادل که رئیس وقت مجلس بود طرح تثبیت قیمت‌ها را تصویب کردند و اجرای قانون مذکور را متوقف کردند، ماجرا هم در واقع جنبه پوپولیستی داشت یعنی مقطع انتخابات مجلس بود و آقایان می‌خواستند با این کار خوشنام شوند که دوباره رای بیاورند و تثبیت قیمت‌ها با توجه به تورم سالانه در کشور موجب شده که فاصله قیمت بنزین با سطح عمومی قیمت‌ها آنقدر شگرف شده که تصمیم‌گیری در مورد آن بسیار سخت و خطرناک شده است.

-از نظر جنابعالی شیوه کنونی سهمیه‌بندی و قیمت بنزین باید ادامه پیدا کند؟

تا زمانی که یک برنامه جامع برای حل مشکل تدوین نشود و به مرحله اجرا در نیاید چاره‌ای جز ادامه همین روند نیست.

-احداث پالایشگاه و تولید بیشتر را تا چه حد راهکار درستی می‌دانید؟

به نظر من کلا در مورد همه حامل‌های انرژی تا زمانی که به سطح بهره‌وری مطلوب از نظر مصرف و کیفیت  نرسیده‌ایم؛ تولید بیشتر اولویت ندارد و موجب اتلاف بیشتر منابع می‌شود.

-نظرتان را در خصوص استفاده از متانول در تولید بنزین که در برنامه قرار گرفته بفرمایید.

من آشنایی چندانی از نظر فنی با این مساله ندارم اما فکر می‌کنم برای این که بفهمیم این مساله چرا مطرح شده است باید قدری به عقب برگردیم. در دوره‌ای بدون مطالعه و بی‌رویه طرح‌های متانول در صنعت پتروشیمی کشور اجرا می‌شد؛ در همان دوره بعضی مطالعات نشان داد که این طرح‌ها بدون مطالعه و خصوصا مطالعات بازار است و پیش‌بینی می‌شد که خصوصا در صورت به نتیجه رسیدن طرح‌های متانول ایران قیمت جهانی متانول سقوط خواهد کرد و اکنون این اتفاق افتاده است، چون صادرات متانول دچار مشکل شده و مقرون به صرفه نیست، عده‌ای می‌خواهند تقاضای داخلی برای متانول ایجاد کنند. حال این که منطقی بودن آن برای استفاده در حمل و نقل و حل مشکل بنزین باید دقیق‌تر مطالعه شود.

-تخصیص بنزین به کارت ملی از جمله برنامه‌هایی است که همواره به عنوان یکی از راهکارهای حل ناترازی عنوان شده آیا با این شیوه می‌توانیم مشکل کمبود بنزین و چالش‌های که در رابطه با آن وجود دارد را حل کنیم؟

 من این را کار درست نمی‌دانم و هیچ تجربه‌ای هم در این مورد در دنیا وجود ندارد. به نظر من اینها راه‌حل‌های غیرمنطقی است که هیولاوارگی اقتصاد را بدتر و پیچیده‌تر می‌کند و مشکلات جدیدی را درست خواهد کرد بدون این که مشکل کمبود و ناترازی را حل کند.

-آیا شرایط و راهکاری برای رسیدن به مرحله صادرات بنزین خواهیم داشت؟

اگر اقدامات جامع و اساسی و منطقی خصوصا در زمینه ارتقاء بهره‌وری صورت گیرد بنزین برای صادرات آزاد خواهد شد اما با چنین چیزی خیلی فاصله داریم.

-در خصوص جلوگیری از قاچاق سوخت حرف و حدیث زیاد است مثلا گفته می‌شود عده‌ای که قدرت بالایی حتی به لحاظ سیاسی دارند به دلیل سود بالای قاچاق اجازه جلوگیری از آن و حتی اصلاح قیمت را نمی‌دهند تا قاچاق توجیه داشته باشد نظرتان را بفرمایید. چه برنامه‌هایی برای جلوگیری از قاچاق و خروج سوخت از کشور پیشنهاد می‌کنید؟

اولا توجه داشته باشیم که متاسفانه وضعیتی در اقتصاد کشور ایجاد کرده‌ایم که خصوصا به دلیل نبود شغل و مشکلات معیشتی خصوصا در استان‌های فقیر مرزی راهی جز قاچاق برای عده‌ای از مردم باقی نگذاشته‌ایم. شما ملاحظه کنید که خصوصا در منطقه‌ای مثل منطقه ما در شرق آسیا که اتحادیه‌های تجاری پیشرفته منطقه‌ای وجود ندارد و کشورهای منطقه توسعه‌یافته نیستند همیشه اختلاف قیمت در بسیاری از کالاها در دو طرف مرزها وجود دارد و وقتی شغل مطمئن و کم‌ریسک و باثبات برای مردم وجود ندارد؛ این اختلاف قیمت‌ها انگیزه را برای قاچاق ایجاد می‌کند، یک جا وسائل برقی از  خارج به داخل قاچاق می‌شود و جای دیگر سوخت از داخل به خارج. عده‌ای هم از فرط بیکاری و فقر ممکن است به قاچاق مواد مخدر کشیده شوند. شما که نمی‌توانید قیمت سوخت را در کشورتان با کشورهای فاقد سوخت و انرژی منطقه تنظیم و به تعبیری اصلاح کنید که کلا انگیزه از بین برود. تازه در بعضی از کشورهای منطقه ممکن است قیمت سوخت تابعی از قیمت‌های داخلی شما باشد و بازهم در آنجا طوری افزایش یابد که مجددا انگیزه قاچاق فراهم شود. البته هرجا رانت‌ها و منافعی هست به تدریج مافیاهائی هم شکل می‌‌گیرد. برای جلوگیری از قاچاق باید اقدامات ساختاری و اساسی صورت گیرد. ساختار اقتصاد باید به گونه‌ای باشد که اگر رانتی هم در اقتصاد وجود دارد آن را به سمت مولدها سوق دهد.

-دولت چهاردهم سوخت را در چه شرایطی تحویل خواهد گرفت؟

دولت چهاردهم انرژی و سوخت را هم مثل همه چیز دیگر در شرایط بسیار بدی تحویل می‌گیرد. در شرایطی که متاسفانه در اکثر حامل‌های انرژی دچار ناترازی و مشکل هستیم.

-مهمترین راهکاری که برای حل ناترازی بنزین باید دنبال شود چیست؟

من در پاسخ سوال اول "۶" مشکل اساسی را برای فهرست کردم که موجب ناترازی بنزین شده است و همان راه‌حل جامع حل همه موارد است اما به نظر من حل مشکل موارد "ب" و "ج" یعنی کیفیت پائین خودروهای ساخت داخل و کیفیت بنزین اولویت بیشتری دارد.

بعضی راه‌حل فوری‌تر را افزایش قیمت می‌دانند بنده با آن موافق نیستم چرا که در شرایطی که اقتصاد ساختار تورمی دارد این اقدام کشور را دچار تورم بیشتر می‌کند و فنرهای تورمی را آزاد می‌کند و تورم بیشتر مجددا قیمت نسبی را  پائین می‌آورد. البته مشکل قیمت باید نهایتا حل شود اما همزمان با حل دیگر مشکلات. نمی‌شود اتومبیل بی‌کیفیت را چندین برابر قیمت جهانی به مردم تحویل داد و انتظار بهتر از این را داشت. تجربه‌های قبلی هم نشان داده است که در شرایط تورمی افزایش قیمت اگر هم اثر داشته است بسیار محدود و کوتاه‌مدت بوده و با افزایش نرخ تورم اوضاع سریعا به روند قبل برگشته است.

 

 

 

لینک مطلب در سایت یلنا :

 https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1503627

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۳ ، ۱۲:۳۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

به گزارش ایرنا؛  وزیر نفت روز چهارشنبه ۲۷ تیرماه 1403 درهیات دولت  با اشاره به امضای سندتوافق‌نامه انتقال گاز روسیه به ایران، از تلاش‌ها و پیگیری‌های رئیس‌جمهوری فقید برای امضای این سند قدردانی نمود و گفت با اجرای این طرح روزانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز از روسیه وارد کشور می‌شود، هزینه احداث خط لوله انتقال را هم روسیه متقبل شده است که در زمینه احداث خطوط لوله در کف دریا صاحب فناوری است .  ادامه خبر نشان می دهد که جناب وزیر در ادامه فرمایشات خود  این خط لوله را خط  ترانزیت گاز از شمال به جنوب از مسیر ایران دانسته و گفته این اتفاقی بسیار بزرگ به شمار می‌آید که در تاریخ ایران سابقه نداشته است و سالانه ۱۰ تا ۱۲ میلیارد دلار تبادلات مالی خواهد داشت.

همچنین به گفته ایرنا وزیر نفت گفته به‌ثمررسیدن این قرارداد ۳۰ساله که می‌توان آن را اوج دیپلماسی منطقه‌ای شهید رئیسی اعلام کرد، افزون بر رفع ناترازی‌های داخلی، ایران را به قطب تأمین گاز منطقه بدل می‌کند و به افزایش قابل توجه مراودات و مبادلات تجاری و امنیت اقتصادی و سیاسی کشور می‌انجامد.

قبل از این که به بررسی این خبر بپردازم خوب است فهرستی از اینگونه توافقات یا قراردادها با روسیه را یادآوری کنم.

امروز که این یادداشت را می نویسم دقیقا دو سال از  تفاهم نامه 40 میلیارد دلاری ایران و روسیه برای سرمایه گزاری روسیه در صنعت نفت ایران و همکاری دو کشور در امور صنعت نفت گذشته است . در 28 تیرماه 1401 تفاهم‌نامه همکاری راهبردی بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت گازپروم توسط مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران و قائم مقام مدیرعامل شرکت گازپروم امضاء شد. مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در توضیح این تفاهمنامه گفته بود  : "توسعه میدان‌های گازی کیش و پارس شمالی، فشارافزایی میدان پارس جنوبی، توسعه ۶ میدان نفتی، سوآپ گاز و فرآورده، تکمیل طرح‌های ال‌ان‌جی، احداث خطوط لوله صادرات گاز و دیگر همکاری‌های علمی و فناورانه از جمله مهم‌ترین محورهای تفاهم‌نامه بوده است".

سر و صدا و تبلیغات بر روی  تفاهمنامه فوق الذکر چند ماه ادامه داشت به طوری که یکی از روزنامه ها چند ماه بعد در آبان 1401 با نگارنده مصاحبه ای انجام داد و در آن مصاحبه توضیح دادم که قبلا هم در دولت های گذشته و در همین دولت از اینگونه تفاهمنامه ها بین دوکشور امضاء شده که تقریبا به هیچ نتیجه ای نرسیده است و فهرستی از آنها را هم به شرح زیر ارائه نمودم:

 در سال 92 یا 93 وزیر وقت نفت اعلام کرد که با روسیه تفاهم شده که روزانه  500  هزار بشکه نفت از ایران برداشت کند و بخشی از وجه آنرا به صورت نقد و بخشی را بصورت تهاتر کالا به ایران بدهد و همان وزیر در 17 خرداد 1394 در بازگشت از اجلاس اوپک در مصاحبه ای اعلام کرد که از یک هفته دیگر صادرات 500 هزار بشکه نفت به روسیه آغاز خواهد شد ولی عملا هیچ اتفاقی نیفتاد. همین مساله در اوایل کار دولت سیزدهم و قبل از حمله روسیه به اوکراین و قبل از تحریم های غرب بر علیه روسیه مجددا مطرح شد و اینبار بعد از 1 میلیون بشکه در روز که ابتدا مطرح شده بود به 500 هزار بشکه و بعدا به 100 هزار بشکه تقلیل پیدا کرد که ظاهرا قرار بود از مهرماه 1400 عملیاتی شود ولی بازهم اتفاقی نیفتاد . درتیرماه 1397 علی اکبر ولایتی مشاور عالی رهبری پس از سفر به روسیه در مصاحبه ای اعلام کرد که روسیه آمادگی دارد 50 میلیارد دلار در حوزه نفت و گاز ایران سرمایه گزاری کند. در دی ماه سال 1400  جواد اوجی وزیر نفت بدنبال سفر به روسیه با اشاره به اینکه در زمینه مشارکت در توسعه میدان‌های نفتی و گازی، احداث پتروپالایشگاه، انتقال فناوری و تجهیزات فناورانه، که به شدت موردنیاز صنعت نفت است، توافق‌های بسیار خوبی انجام شده و اسناد مهمی به امضا رسیده، تصریح کرد مردم ایران به‌زودی اثرات این توافق‌ها را در حوزه انرژی خواهند دید.

 اما واقعیت چیز دیگری است و ما تا حالا کمتر شاهد تبدیل این تفاهم نامه ها به قرارداد و تحقق این وعده ها بوده ایم . البته چند شرکت کمتر شناخته شده روسی که ظاهرا مخصوص  کار با ایران ثبت شده اند، تا کنون برای توسعه چند میدان نفتی کوچک قراردادهایی منعقد کرده اند که عملکرد مطلوبی هم نداشته اند.

در ادامه مصاحبه مذکور هم توضیح دادم که به چه دلایلی بسیاری از مسائل مطرح شده در این تفاهمنامه مانند سواپ گاز بی معنی و غیرقابل تحقق است و با توجه به این که قابل مراجعه است نیازی نمی بینم که در اینجا تکرار کنم.

و حالا دیروز 27 تیرماه 1403 دقیقا بعد از دوسال از تفاهم نامه قبلی، که دیگر در هیچ کجا هیچ سخنی از آن نیست، وزیر نفت تفاهمنامه دیگری را به سیاهه همکاری های کاغذی روسیه و ایران اضافه کرده است.

البته همانطور که در خبر ایرنا ملاحظه می شود بالاخره از فرمایشات جناب وزیر معلوم نمی شود که این توافقنانه است یا قراداد!  همچنین مشخص نمی شود که این توافقنامه یا قرارداد برای واردات گاز ایران از روسیه و سوآپ بخشی از آن به کشورهای دیگر است یا برای ترانزیت گاز ! حتما جناب وزیر با تفاوت های قرارداد با توافقنامه و با تفاوت های واردات گاز و سوآپ و ترانزیت آشنائی دارند و حتما  ایرانا اشتباه گزارش کرده است.

مفهوم آنچه ایرنا گزارش کرده این است که روسها که مرز مشترک با ایران ندارند می خواهند از بستر دریای خزر خط لوله ای را احداث کنند که گاز را  به ایران منقل کند و اگر قصد ترانزیت این گاز به کشور دیگری را از مسیر ایران داشته باشند باید در داخل ایران نیز خط لوله را تا مرز کشور سوم ( حالا عراق یا ترکیه یا .... ) ادامه دهند و یا اگر قصد تحویل گاز به ایران را داسته باشند باید خط لوله شان را به نقطه ای از ساحل جنوبی دریای خزر برسانند که به شبکه گاز ایران متصل شود و ایران گاز را برداشت کند و احیانا از نقطه یا نقاط دیگری از شبکه  خطوط لوله گاز ایران که به کشورهای دیگر متصل است، بخشی از این گاز به آن کشورها منتقل شود. در هر حال آنچه مسلم است با توجه به طول دریای خزر که روسیه در ساحل شمالی آن و ایران در ساحل جنوبی آن قرار دارد باید حداقل حدود هزار  کیلومتر خط لوله دریایی احداث شود که صرفنظر از این که  آیا مسائل مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر اجازه چنین کاری را می دهد یا نه ، این اقدام مستلزم سرمایه گزاری عظیمی توسط روس ها می باشد و از سوابقی که ذکر شد می توان فهمید که چنین سرمایه گزاری ای چقدر قابل تحقق است.

جالب این است که این همه خبرگزاری و نشریه و روزنامه و سایت های خبری که به محض وقوع رخدادهائی مانند این تفاهمنامه در رقابت تهیه گزارش و انجام مصاحبه در مورد آن هستند هم هیچ تقویمی برای خود ندارند که بعد از گذشت یک زمان قابل توجه، پیگیر شوند و از مقامات سوال کنند که حاصل و نتیجه آن چه شد مگر یک تفاهمنامه 40 میلیارد دلاری یا 50 میلیارد دلاری یا توافق انتقال 500 هزار بشکه نفت یا 300 میلیون مترمکعب گاز در روز بین دو کشور و یا مفهوم دیپلماسی و دیپلماسی منطقه ای شوخی است یا ملت ایران به شوخی گرفته شده اند!

 

مطلب مرتبط :

شانزده ماه گذشت ؛ چه اتفاقی افتاد؟ کدام قرارداد امضاء شد؟

قرارداد سوآپ ایران و روسیه قابل تحقق نیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۳ ، ۰۹:۲۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

یکی از مطالبی که در تاریخ معاصر صنعت نفت درست ثبت و ضبط نشده است مساله تشکیل و انحلال شرکتی به نام شرکت ملی نفت بین الملل یا NIOC International  است .

وزیری  که در سال 1376 بدون هیچ تجربه و سابقه ای در صنعت نفت به سمت وزیر نفت منصوب شد، علاقه عجیبی به شرکت سازی داشت. در همان اوایل وزارتش کمیسیونی را برای بازنگری در ساختار صنعت نفت تشکیل داد که نگارنده هم عضو آن کمیسیون بودم.  بعد از چند جلسه متوجه شدم که جناب وزیر  که آدم خود رائی بود و کمتر اعتقادی به کارشناسی داشت   تصمیمش را گرفته و می خواهد صنعت نفت را به صدها شرکت تقسیم کند و هر واحد سازمانی را به یک شرکت تبدیل کند. من خیلی زود در آن کمیسیون اصطلاحا به اپوزیسیون تبدیل شدم. به نظر جناب وزیر تصمیمش را گرفته بود و تنها هدفش از تشکیل این کمیسیون این بود که ایده‌اش را از یک کمیسیون متشکل از افراد با سابقه صنعت نفت استخراج کند و طبعا همیشه افراد رئیس دوستی هستند که به قول معروف نوکر بادمجان نیستند و همکاری می کنند. حرف من در آن جلسات این بود که اول باید مشکل را شناسائی کرد و بعد برای حل آن نسخه پیچید. به نظر می رسید که تصور جناب وزیر آن است که در صنعت نفت کارائی و بهره وری  لازم وجود ندارد و راه حلش را هم پیدا کرده بود و می خواست  راه حل شرکت سازی را به تصویب کمیسیون برساند. تعبیر من این بود که رفتار جناب وزیر مثل این می ماند که یک فرد بیمار نزد دکتری برود و بگوید که دکتر من فلان درد را دارم و علتش هم فلان عارضه است و دارویش هم فلان داروست.  بعد دکتر از او می پرسد که خوب تو که همه چیز را می دانی چرا نزد من آمدی؟ و بیمار جواب میدهد که چون این دارو را  بدون نسخه دکتر و مهر نظام پزشکی نمی فروشند! و به بعضی دوستان به شوخی می گفتم که دکتر اگر حاذق باشد این مریض را با تیپا از مطب بیرون می‌کند و اگر کاسب باشد ....... .  این نیاز به کمیسیون مشورتی هم احتمالا علتش این بود که اول کار ایشان بود وگرنه کسی که خود را عالم به همه چیز می داند که نیازی به مشورت ندارد.

همان موقع شخصا بررسی هائی را انجام دادم و نتیجه این بود که اگر هم بهره وری پائین است علت اولش  اصولا  در ساختار و سازمان نیست.   به هر حال جناب وزیر  کار خود را کرد و به نظر من اگر نگوئیم صنعت نفت متلاشی شد، بهره وری و کارائی صنعت نفت بسیار پائین تر آمد.  شرکت سازی ها هزینه ها را  در صنعت نفت  بسیار بسیار افزایش داد و کارائی به هیچ وجه متناسب با آن افزایش نیافت و این یعنی کاهش بهره وری. بعد از مدتی خود ایشان چنان در نحوه تنظیم روابط این شرکت ها و مدیریت صنعت نفت دچار درماندگی شد  که مجبور به مراجعه به یک مشاور خارجی شد ( شرکتی به نام بین ) و آن مشاور که فقط فاز یک  یعنی بررسی وضع موجود را انجام داد در گزارشات خود ذکر کرد که بسیاری از آن تغییرات ساختاری و شرکت سازی ها اشتباه بوده است و البته آن مشاور بعدا به دلایل تحریم حاضر به انجام فاز 2 و ارائه راه کار نشد و  بعدا فاز 2 زیر نظر موسسه مطالعات بین المللی انرژی تحت عنوان طرح نصر انجام شد.

شاید ذکر این نکته هم خالی از لطف نباشد که علاقه به شرکت سازی در حدی بود که  آقای وزیر  در مقطعی مطلع شدند که در قانون برنامه یا قانون بودجه آتی ( دقیقا به خاطر ندارم کدام بود) ماده ای گذاشته اند که تاسیس هرگونه شرکت دولتی جدید را ممنوع می کند و ایشان قبل از اجرائی شدن آن قانون با شتاب ده ها شرکت را  به اصطلاح به صورت خام ثبت کردند که هر وقت لازم داشتند بتوانند با اصلاح اساسنامه و تغییر هیئت مدیره از آن ها استفاده کنند.

بگذریم ؛ در راستای این شرکت سازی ها، جناب وزیر در سال 1380 یا 1381 ( دقیق به خاطر ندارم) تصمیم گرفتند که شرکت مستقلی  را تحت عنوان NIOC International  تاسیس کنند و مدیریت بین الملل شرکت ملی نفت ایران و شرکت صادرات گاز و به عبارتی تمام  بخش های صادراتی هیدروکربن‌ها را زیر نظر آن شرکت قرار دهند. این شرکت را  تشکیل دادند و احکام اعضاء هیئت مدیره آن را هم صادر کردند. آقای "احمد رهگذر" به عنوان  مدیرعامل انتخاب شد و اگر اشتباه نکنم آقای "مجید قاسمی" بعنوان رئیس هیئت مدیره حکم گرفت و  این احکام در سطح بین المللی هم منتشر شد و رسانه های معتبر نفتی بین المللی آن را اعلام کردند ولی بعد از مدّت کوتاهی مورد مخالفت یا نقد مجمع عمومی یا بعضی از اعضاء مجمع عمومی شرکت ملی نفت ایران (که جمعی از وزرا هستند) قرار گرفت و تصمیم به انحلال آن گرفته شد. این تاسیس و انحلال شتابزده بازتاب خوبی هم در سطح بین المللی نداشت ( رجوع شود به کتاب ناگفته های فروش نفت به کوشش وحید حاجی پور؛ صفحات 162 و 205 ) .

تا جائی که اطلاع دارم مذاکرات منتهی به عقد قرارداد معروف و پر مساله کرسنت (برای صادرات گاز به امارت) در این مقطع و با محوریت مدیر عامل مذکور انجام شد. قراردادی که  متاسفانه خشت اول آن کج گذاشته بود و با تصمیمات نادرست همه دولت های بعدی دیوار آن تا ثریا کج رفت و اینک سرنوشت آن به مصادره ملک بسیار ارزشمند متعلق به صندوق های بازنشستگی صنعت نفت در لندن موسوم به NIOC House  توسط شرکت کرسنت انجامیده است. ساختمانی که گفته می شود بیش از یک میلیارد پوند ارزش دارد.  طنز روزگار این که آقای احمد رهگذر سال هاست که مسئول بازسازی این ساختمان در لندن هستند. بازسازی و تعمییراتی که گویا بسیار هم به درازا کشیده شده است.

 

 

یادداشت های مرتبط : 

صادرات گاز به امارات و اهمیت پایبندی به تعهدات بین‌المللی  

پرونده کرسنت ؛ مشتی از خروار

عدم تعهد به قراردا کرسنت مانع فروش گاز به کویت شد

یک پرسش و پاسخ در مورد قرارداد فروش گاز به شرکت کرسنت امارات

ساختار سازمانی صنعت‌نفت؛ تحولات و مشکلات

بورس نفت؛ نمادی از تفکر سخت افزاری

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۳ ، ۱۶:۲۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

این روزها در جریان مناظره ها و تبلیغات انتخاباتی وقتی انسان  نحوه برخورد بسیاری از کاندیداها را با حل معضلات اقتصادی می‌شنود واقعا متحیر می شود. اگر بخواهیم برخورد کاندیاهائی که در مودر یارانه ها و راه حل های یارانه‌ای و راه حل های فقرزدائی و غیره صحبت می کنند را به تصویر بکشیم باید بگوییم اتومبیلی را تصور کنید که قسمت یا قسمت هائی از موتورش خراب است  و به همین دلیل  اتومبیل جوش می آورد . انسان عاقل اتومبیل را نزد متخصص می برد ، متخصص دستگاه می‌گذارد و اتومبیل را عیب یابی می کند و مستقیم به سراغ قسمت یا قطعه خراب می رود اما انسان جاهل ممکن است مثلا یک کولر گازی بر روی اتومبیل نسب کند و از آن کولر را کانال کشی کند که کولر موتور را خنک نگه دارد و بعد لازم می بیند که برای تامین برق این کولر یک ژنراتور برق هم در قسمت دیگر سقف اتومبیل نصب کند که برق کولر گازی را تامین کند و بعد متوجه می شود که این ژنراتور به سوخت نیاز دارد و یک مخزن بنزین یا گازوئیل هم درست می کند و یک جای این اتومبیل نصب می‌کند که سوخت آن را تامین کند. حالا این که نصب هرکدام  از این تجهیزات چه سازه هائی می خواهد و چقدر وزن اتومبیل را بالا می برد و خودش چگونه باعث حرارت بیشتر موتور می شود بماند .

جالب این که این آدم جاهل به آن آدم عاقلی که می گوید باید  عیب اتومبیل را به نزد کارشناس یا کارشناسان برد و شناسائی کرد و کار درست انجام داد می گوید تو حالیت نیست و من خودم  متخصصم و میدانم چکار کنم .

حالا خواهشا  این اتومبیل را با این سازه ها و تجهیزاتی که این جاهل بر روی آن نصب کرده و مشکلات را ده برابر کرده تجسم کنید که چه هیولایی بوجود می آید که دیگر نمیتوان نامش را اتومبیل گذاشت و  ایکاش  کاریکاتوریست بودم که تصویر آن را می کشیدم .  ( البته از انیمیشن اولک و رولک هم می توان استفاده کرد). 

آنچه ذکر کردم و تصویر نمودم  خنده دار به نظر میرسد چون مثال از یک جسم است و قابل تصور و قابل کاریکاتور کشیدن، اما واقعیت این است که بسیاری از کارهائی که به سر اقتصاد می آورند مضحک تر از این است ولی قابل تصویر کردن نیست.

مثلا اقتصادی درست کرده اند که مستمرا تورم دو رقمی دارد و سطح عمومی قیمت ها دائما در حال افزایش است و اقتصادی درست کرده اند که نرخ ارز در آن یکی به دلیل همین تورم و تطبیق پیدا کردن با آن و دیگر به دلیل محدودیت درآمدهای ارزی ناشی از مشکلات بین المللی دائما در حال افزایش است . بعد نرخ کالاهای دولتی مثل بنزین را با نرخ جدید دلار تبدیل می کنند و یا با سطح عمومی قیمت ها مقایسه می کنند و اسم تفاوتش با قیمت جهانی و یا تفاوتش  با میزان افزایش در سطح عمومی قیمت ها را یارانه می گذارند و بعد به جان این یارانه می‌افتند که حال چگونه منطقی اش کنند یعنی چیزی را که از بی منطق بودن تصمیمات و سیاست گزاری های  اقتصادی اقتصادی ناشی  شده است را می خواهند منطقی کنند ! جل الخالق !

جاهلی  می‌ آید  برای فریب دادن مردم (با قیاس به نفس)، می گوید که یارانه را بصورت طلا می دهم که ارزشش کم نشود یعنی حضرت آقای ( اولک یا رولک) بی‌سواد که در رشته خودش هم که ربطی به اقتصاد ندارد، معلوم نیست چطوری بالا آمده است و حالا خود را متخصص همه چیز می داند!  مفروضش این است این وضعیت تباه اقتصادی و تورم و سقوط دائمی نرخ ارز و رکود و بیکاری و اینگونه شکل گیری یارانه پنهان ( به تعبیر این بی سوادها ) و فقر قرار است ادامه پیدا کند و مردم کماکان نیازمند یارانه گیری از دولت باشند و حالا می خواهد یک مکانیزمی درست کند که طلا بدهد.  به کسی هم که احیانا می گوید کار پیچیده اقتصاد را باید به دست کارشناسان و کاردانها داد جواب می دهد که  اگر خودت بلد نیستی چرا کاندیدا شدی. آی مردم ، من جاهل بلدم به من رای دهید.

مثال تورم و نرخ ارز یک مورد از این مصائب اقتصادی بود. این جهال، اقتصاد ایران  را به هیولایی تبدیل کرده اند که قابل تصور و تصویر نیست و سنگی را در چاه انداخته اند که صدتا آدم عاقل هم به سختی بتوانند از چاه بیرون آورند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۰۳ ، ۱۷:۰۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

روند تولید نفت خام ایران در سه سال گذشته

در جریان مناظره های انتخاباتی بعضی از کاندیداها مطالب و اعداد و ارقام اغراق آمیزی را در مورد صادرات نفتخام کشور بیان کردند و افزایش صادرات نفت را به حساب توانائی دولت سیزدهم گذاشتند.

نمودار زیر آمار تولید نفت‌خام کشور را بر اساس گزارشات ماهانه سازمان اوپک نشان می‌دهد. این گزارش اوپک بر مبنای متوسط اراقم ارائه شده توسط پنج منبع معتبر بین‌المللی است که بازار جهانی نفت را از جهات مختلف  رصد می‌کنند و تولید نفت کشورها را اعلام می کنند ولذا موثق است و تا جائی که نگارنده اطلاع دارد تا کنون مورد اعتراض ایران قرار نگرفته است.

توجه شود که دولت سیزدهم  تقریبا از اوایل ماه اوت سال 2021 کار خود را آغاز کرده است و در حقیقت 5 ماه از سال 2021 میلادی را دولت سیزدهم  بر سر کار بوده است از ماه فوریه سال میلادی 2022 یعنی از اوایل این سال حمله گسترده روسیه به اوکراین آغاز گردیده و با توجه به تحریم هائی که غربی ها  بر علیه روسیه و خصوصا صادرات نفت و گاز این کشور اعمال کردند و نیز با توجه انفجاری که در ماه دسامبر 2022 در خط لوله گاز نورد‌استریم که گاز روسیه را به اروپا منتقل می کرد ، رخ داد ، فرصت بی نظیری برای افزایش صادرات نفت ایران در این سال فراهم شده بود اما در این سال متوسط تولید نفتخام ایران تنها 162 هزار بشکه در روز افزایش یافته است که طبعا مربوط به صادرات بوده است. یعنی متوسط صادرات نفت ایران در ماه های ششم تا  هفدهم حاکمیت دولت سیزدهم با وجود فرصت تاریخی حمله روسیه به اوکراین تنها 162 هزار بشکه در روز افزایش داشته است که آنهم عمدتا به شرق دور و چین صادر شده و با توجه به رقابت با نفت روسیه با تخفیف‌های بسیار بالا فروخته شده است .

از ماه فوریه سال 2023 میلادی تولید و صادرات نفتخام ایران به صورت تدریجی شروع به افزایش کرده و در ماه می 2024 ( آخرین آماری  که در گزارش ماه جون سازمان اوپک منتشر شده است )، تولید نفتخام با 672 هزار بشکه افزایش به 3.226 هزار بشکه در روز رسیده است و این همانطور که در منظره های انتخاباتی توسط آقای پورمحمدی و همچنین توسط جواد ظریف مطرح شد و در سطح بین المللی هم ذکر شده است ، ناشی از معافیت های اعمال شده توسط بایدن رئیس جمهور امریکا بوده است و اگر هنر توانائی وزارت نفت دولت سیزدهم بود باید 5 ماه بعد از استقرار این دولت و با توجه به فرصت حمله روسیه به اوکراین، در سال 2022 خود را نشان میداد.

بنابر آنچه ذکر شد. با توجه به حداقل 1.9 میلیون بشکه در روز ظرفیت پالایشگاه های داخلی کشور،  در حال حاضر صادرات نفت خام ایران حدود 1.330 میلیون بشکه در روز است ولذا آنچه که در بیان برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری آمده است صحیح نیست .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۰۳ ، ۱۴:۳۲
سید غلامحسین حسن‌تاش