وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۱۰۷ مطلب با موضوع «نفت :: بازار و قیمت نفت» ثبت شده است

ذخائر استراتژیک نفتی امریکا؛ گذشته، حال و آینده


تاریخچه ذخائر استراتژیک نفتی و هدف از ذخیره‌سازی

بدنبال وقوع شوک اول نفتی در سال 1973 میلادی (1352 شمسی) که قیمت نفت از کمتر از چهار دلار به بیش از 12 دلار افزایش یافت، کشور ایالات‌متحده امریکا تولید و مصرف انرژی را تحت  کنترل  و برنامه ریزی استراتژیک قرارداد و سیاست‌های گوناگونی را در جهت امنیت بخشیدن به عرضه کافی انرژی به اقتصاد خود بکارگرفت که بعد از آن بتواند از آثار منفی شوک‌های احتمالی آینده بر بخش انرژی و نیز اقتصاد ملی خود جلوگیری نماید، ذخیره‌سازی نفت‌خام تحت عنوان ذخائر استراتژیک(SPR)، از جمله این سیاست‌ها بود. در سال 1975 آژانس بین‌المللی انرژی(IEA) ، با محوریت و پیگیری  امریکا تاسیس شد و  28 کشور صنعتی (بعضا بعدا و به تدریج) به عضویت آن درآمدند و  آژانس مذکور نیز ذخیره‌سازی استراتژیک نفت‌خام در سطح کشورهای عضو را در دستور کار خود قرارداد. کشورهای عضو آژانس موظف هستند حداقل معادل 90روز متوسط نفت‌خام وارداتی سال قبل خود را ذخیره‌سازی نمایند تا در مواقع لازم و در صورت بروز بحران‌ در عرضه نفت‌، بتوانند تا مدتی در مقابل بحران و تا فرونشاندن آن، مقاومت کنند که البته اغلب چه در امریکا و چه در دیگر کشورها، سطح 90 روز رعایت نشده است. البته سه کشور کانادا، نروژ و دانمارک که صادرکننده خالص نفت هستند از این الزام مستثنی هستند. بنابراین طبیعتا استفاده از این ذخائر می‌‌تواند بر بازار جهانی و قیمت‌های نفت‌خام  اثر بگذارد  ولی  در صورت تداوم و گستردگی بحران،  محدودیت خواهد داشت. با توجه به هزینه‌بر بودنِ این ذخائر،  گاهی کشورها  خصوصا در شرایط مساعد  در محیط بین‌المللی، گرایش به عدم رعایت تعهد خود دارند ولذا آژانس کمیته‌‌ای دارد که تعهد اعضا در مورد نگهداری این میزان ذخائر را کنترل می‌کند. البته  برای بخش‌خصوصی و خصوصا شرکت‌های نفتی و پالایشگاه‌ها نیز دستورالعمل‌هائی وجود دارد که مقداری ذخیره سازی داشته باشند.

در امریکا قانون مربوط به سیاست و کارائی انرژی،  اختیارات رئیس‌جمهور در زمینه برداشت از ذخائر استراتژیک در مواقع اضطراری و رخداد یک کمبود در عرضه داخلی و بین‌المللی انرژی را مشخص نموده است و  با استفاده از وقایع  و تجربیات، این اختیارات قدری گسترش یافته است. این قانون فروش یا عرضه ذخائر استراتژیک  تا سقف حداکثر 30 میلیون بشکه در یک دوره حداکثر 60 روزه را به شرطی که موجودی ذخائر از 500 میلیون بشکه کمتر نشود، مجاز دانسته است. البته فروش ذخائر استراتژیک با اهداف تجاری کاملا ممنوع است و نیز باید طبق ضوابطی از طریق مزایده انجام شود.

در امریکا ذخائر استراتژیک عمدتا در لایه‌های (نمکی) زیرزمینی که از ساختار مناسبی برای ذخیره نفت برخوردارند، پس از آماده‌سازی این لایه‌ها ، نگهداری می‌شود. این ذخائر  در دو منطقه در تگزاس و لوئیزیانا  و البته هردو در مجاورت خلیج‌مکزیک در جنوب شرقی امریکا قراردارند که به شبکه خطوط‌لوله و پایانه‌های دریائی متصل هستند. در سال 2005 میلادی قانون سیاست انرژی، افزایش ظرفیت ذخیره‌سازی به سطح یک میلیارد بشکه را متناسب با افزایش واردات نفت ایالات‌متحده (برای حفظ سطح 90 روز)، مقرر نمود  و بر اساس آن مناطق جدیدی هم شناسائی شد  اما این مسئله نهایتا در سال 2011 در دولت اوباما با استناد  به برنامه‌های جدید انرژی و کنترل مصرف و نیز  افزایش تولید داخلی  و روند کاهش میزان واردات نفت‌ این کشور، لغو شد و  پیش‌بینی می‌شود حداکثر در طول یک دهه آینده میزان (727 میلیون بشکه) ظرفیت موجود برای 90 روز به حد کفایت برسد. باید توجه داشت که در صورت کاهش بیشتر نفت‌خام وارداتی امریکا بر اساس چشم‌اندازهای اخیر منتشر شده توسط آژانس بین‌المللی انرژی (IEA)، قدرت مانور این کشور در استفاده از ذخائر استراتژیک نیز افزایش خواهد یافت. پیش‌بینی چشم‌انداز مذکور این است که خالص واردات هیدروکربن‌های مایع ایالات‌متحده ظرف ده سال آینده به کمتر از  4 میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت که در صورت تحقق آن، ذخائر موجود بیش از 170 روز واردات این کشور را تامین خواهد نمود. ضمن اینکه ممکن است امریکائی‌ها با ادامه روند افزایش تولید نفت خود، متناسبا نسبت به کاهش تدریجی ذخائر خود و فروش آن اقدام نمایند که آثار آن نیز قابل بررسی است. همچنین IEA این امکان را فراهم کرده‌است که بعضی از کشورهای کوچک عضو که امکانات ذخیره‌سازی ندارند، ذخائر مورد تعهد خود را در کشورهای دیگر نگهداری کنند ولذا این امکان نیز  دارد که امریکائی‌ها در آینده بخشی از ذخائر خود را به‌دیگران بفروشند.

سابقه برداشت از ذخائر استراتژیک در امریکا

از سال 1985 تا کنون،  در هجده یا نوزده مورد از ذخائر استراتژیک برداشت شده است که اغلب موارد برای حل مسائل داخلی و تنها دو مورد آن در هماهنگی با  آژانس بین‌المللی انرژی برای واکنش به مشکلات سیاسی و ژئوپلتیکی بین‌المللی بوده است. این برداشت‌ها را  می‌توان در پنج نوع دسته بندی نمود:

1-   فروش آزمایشی-  تاکنون دوبار در سال‌های 1985 و 1990  اولی به دستور کنگره و دومی به دستور رئیس‌جمهور(جرج بوش)، برای تست کردن شرایط مزایده و عرضه رقابتی انجام شده است. مجوز فروش در هردوبار 5 میلیون بشکه بوده اما عملا کمتر از آن انجام شده است.

2-   عرضه بصورت قرض به شرکت‌های نفتی- این مورد  بیشترین رکورد را  دارد و تاکنون در 9 یا 10 مورد عمدتا برای مقابله با کمبودهای عرضه ناشی از حوادث طبیعی‌(طوفان‌ها) یا مشکلات فنی خاص که می‌توانسته موجب تعطیلی پالایشگاه‌ها یا بروز مشکل در بازار داخلی ایالات‌متحده شود، انجام شده است. مشهورترین و وسیع‌ترین آن برای مقابله با حوادث ناشی از طوفان عظیم کاترینا در سال 2005 که موجب توقف تولید نفت منطقه خلیج‌مکزیک گردید، بوده است. در سپتامبر 2008 نیز در دو مورد طوفان‌های "گوستاو" و " آیک" که در فاصله کمی رخ داد این امر تکرار شده است(بعضا این دو  را یک مورد به حساب می‌آورند). این نوع عرضه عمدتا به این صورت بوده است که نفت ذخائر برای مدّت محدود بصورت وام به شرکت‌های نفتی تحویل شده است و این شرکت‌ها موظف بوده‌اند در زمان مقرر  آن را به همراه مقداری نفت اضافی به عنوان بهره این وام، بازگردانند.بیشترین میزان اقدام شده در این زمینه حدود 30 میلبون بشکه در سال 2000 بوده است.

3-   برداشت برای جابجائی و اصلاح ترکیب ذخائر- این مورد نیز سه بار اتفاق افتاده است که هدف آن تغییر سایت یا انبار ذخیره ویا تغییر نوع نفت‌خام بوده است که بصورت مبادله (فروش و خرید متقابل) انجام شده است.

4-   فروش برای اهداف بودجه‌ای-  در سال 1996 دوبار برای اهداف بودجه‌ای و جبران کسر بودجه اقدام به فروش ذخائر شد و دولت متعهد بود بعدا از محل تولید نفت در اراضی دولتی آن را جبران کند. اما در دولت‌های بعدی با اینکه بسیاری معتقد بودند فروش ذخائر به میزان کمتر از یک درصد لطمه‌ای به آمادگی اضطراری امریکا نخواهد زد امّا تعدادی از نمایندگان به شدت با آن مخالفت کردند تا بدعتی برای آینده در فروش ذخائر استراتژیک برای اهداف کاملا بودجه‌ای گذاشته نشود.

5-   عرضه و فروش در هماهنگی با IEA  برای مقابله با حوادث بین‌المللی -  تنها 2 مورد از عرضه ذخائر استراتژیک در مسیر هدف اصلی آن  برای مقابله با حوادث سیاسی و ژئوپلتیکی و در هماهنگی با دیگر اعضاء آژانس بوده است. یکی در جریان جنگ‌ خلیج فارس و  عملیات موسوم به طوفان صحرا در سال 1991 (حمله امریکا به عراق برای  خارج کردن کشور کویت از اشغال عراق) که مجوز برداشت 75/33 میلیون بشکه توسط دولت بوش صادر شد اما عملا بیش از 5/17میلیون بشکه تحقق پیدا نکرد و بر خلاف انتظار بسیاری از عوامل بازار که فکر می‌کردند با آغاز جنگ در منطقه حساسِ خلیج‌فارس، قیمت‌ها افزایش انفجارگونه پیدا کند، قیمت ها کنترل شد و کاهش یافت. بار دوم در جریان تحولات  موسوم به بهار عربی و برای مقابله با مشکلات ناشی از خروج نفت لیبی از بازار جهانی(حدود 3/1 میلیون بشکه)، آژانس بین‌المللی انرژی در ماه ژوئن 2011  اعلام کرد که 60 میلیون بشکه از ذخائر خود را آزاد خواهد کرد که نیمی از آن به میزان بیش از 30 میلیون بشکه به عهده ایالات‌متحده خواهد بود و دولت امریکا در ماه جولای همان سال از طریق عقد 28 قرارداد با 15 شرکت، حدود 6/30میلیون بشکه نفت را بفروش رساند که بالاترین رکورد در برداشت از ذخائر را رقم زد. باید توجه داشت که در جریان جنگ خلیج‌فارس، عربستان از ظرفیت مازاد تولید عظیمی برخوردار بود که توانست بخش قابل‌توجهی از کمبود نفت عراق و کویت را جبران کند، بنابراین توانائی ذخائر استراتژیک در مواجهه با تحولات بهارعربی قابل تامل‌تر است.

بعضی نکات و مشکلات در مورد ذخائر استراتژیک امریکا

1-    در طول زمان با تداوم تولید نفت‌خام در کشورهای مختلف، به تدریج نفت‌خام‌ها سنگین‌تر و دارای سولفور بیشتر شده‌اند و متناسب با آن پالایشگاه‌ها سرمایه‌گزاری‌هائی را انجام داده‌اند که بتوانند نفت‌خام سنگین‌تر را جذب کنند و پالایشگاه‌های جدید نیز بر مبنای نفت‌خام‌های سنگین طراحی گردیده‌اند. اما ذخائر استراتژیک امریکا بیشتر مشتمل بر نفت‌خام‌های سبک و شیرین هستند که از گذشته ذخیره شده‌اند. در سال 2006 سازمان‌های مربوطه در امریکا، گزارش نمودند که نوع نفت‌خام‌های موجود در ذخائر استراتژیک با نیاز پالایشگاه‌ها مطابقت ندارند واین می‌تواند در شرایطی که خصوصا اختلال بازار در  نفت‌خام‌های سنگین باشد، مشکل ساز شود و وزارت انرژی امریکا اصلاحات و جابجائی‌های لازم را آغاز کرده است.

2-    در دوره یکصد و دوازدهم کنگره امریکا، عده‌ای از نمایندگان با این استدلال که ایالات‌متحده واردکننده فرآورده‌های نفتی نیز هست، لایحه‌ای را برای توسعه ذخائر استراتژیک با شمول فرآورده‌های نفتی ارائه نمودند اما استدلال مقابل این بود که ذخیره‌سازی نفت‌خام در ذخائر  زیرزمینی(لایه‌های نمکی)، 5/3 دلار  دربشکه برای هرسال هزینه دارد اما ذخیره‌سازی فراورده‌ها باید در مخازن روزمینی باشد که 15 الی 18 دلار در بشکه در هرسال هزینه خواهد داشت، ضمن اینکه فرآورده‌ها را نمی‌توان به مدت طولانی نگهداری نمود چون مشخصات خود را از دست میدهند وباید بصورت دوره‌ای فروخته و جایگزین شوند.علاوه بر این در ایالت‌های مختلف استانداردهای متفاوتی برای کیفیت بنزین وجود دارد.  همچنین استدلال شد که با توجه به رویکرد اروپا به نفت‌گاز(دیزل) بعنوان سوخت اتومبیل، تقاضای بنزین در حال کاهش است و ایالات‌متحده دچار مشکلی در واردات بنزین نخواهد شد. البته مقداری ذخائر فرآورده نیز در امریکا نگهداری می‌شود.

3-    عده‌ای معتقدند در شرایطی که عملیات سفته‌بازی در بازارهای آتی نفت یا سلف (و نه کمبود عرضه)، موجب افزایش قیمـت‌ها می‌شوند، ذخائر استراتژیک نمی‌توانند نقشی در این مورد ایفا کنند و باید تمهیدات دیگری برای این موارد اندیشیده شود.

4-    علاوه بر حجم ذخائر، ظرفیت لجستیک برداشت از ذخائر و انتقال آن به بازار نیز مهم است، این امکان در امریکا حدود 4 میلیون بشکه در روز است و در صورت تحقق کاهش واردات نفت این کشور به 4 میلیون بشکه در روز کفایت خواهد نمود.

در پایان لازم به ذکر است که براساس آخرین اطلاعات منتشره توسط اداره اطلاعات انرژی امریکا کل ذخائر نفت‌و فرآورده موجود در  این کشور در روز پایانی سال 2012 میلادی حدود 785/1 میلیون بشکه بوده است که حدود 695 میلیون بشکه آن ذخائر استراتژیک دولتی بوده است. همچنین بر اساس آخرین آمار منتشره توسط IEA برای ماه سپتامبر 2012 کل موجودی ذخائر سوخت مایع کشورهای عضو آژانس برای 188 روز واردات این کشورها کفایت داشته است که 76 روز از آن مربوط به ذخائر استراتژیک دولتی بوده است.

ذخائر استراتژیک در جریان دو واقعه مهم جهانی (جنگ خلیج فارس و بهار عربی) که مذکور افتاد، کفایت نسبی خود را نشان داده‌اند که البته دوره این حوادث کوتاه و حجم نفت خارج شده از بازار محدود بوده است و بنظر می‌رسد این ذخائر می‌توانند در مقابل خروج 5/1 میلیون بشکه نفت از بازار تا مدت حدود سه ماه مقابله کنند و اگر رقم کمتر از این باشد مدت مقابله بیشتر خواهد بود. اما در سال 2011 بطور متوسط روزانه 17 میلیون بشکه نفت از خلیج فارس عبور کرده است که حدود 20 درصد از کل نفت جهان و 35 درصد از مبادلات دریائی نفت بوده است و این سئوال وجود دارد که آیا ذخائر استراتژیک برای مقابله با بسته شدن تنگه هرمز نیز کفایت خواهند داشت؟البته بیش‌از 85 درصد نفت خروجی از تنگه هرمز یعنی حدود 5/14 میلیون بشکه از 17 میلیون بشکه به مقصد آسیا و عمدتا کشورهای چین،ژاپن،هند و کره‌جنوبی حمل می‌شود و سهم امریکای شمالی از نفت خروجی از آن بسیار ناچیز و نزدیک به صفر است.

منابع :

1-   The Strategic Petroleum Reserve: Authorization, Operation, and Drawdown Policy, Anthony Andrews & Robert  Pirog, June 18, 2012  (ترجمه شده در معاونت بین الملل موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی)

 

2-   www.eia.doe.gov

3-   www.iea.org

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۴۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

چشم انداز ایران - شماره 72 اسفند 90 و فروردین 1391

 

ذخیره‌سازی استراتژیک نفت

گفت‌وگو با غلامحسین حسن‌تاش

 اخبار منتشره در نشریه‌های خارجی حاکی از آن است که ذخیره‌سازی استراتژیک نفتی کشورهای غربی از 90 روز به 125 روز افزایش یافته و این به غیر از ذخایر تجاری شرکت‌های بزرگ نفتی همچون بی‌پی، شل، توتال و... است که در اختیار دارند؛ آیا این امر بیانگر برنامه‌های خطرناکی علیه ایران نیست؟

●● در مورد خبر افزایش میران ذخایر استراتژیک نفتی اطلاعی ندارم، ولی درباره اصل ذخیره‌سازی به چند نکته اشاره می‌کنم. اصولاً‌ ذخیره‌سازی با عنوان ذخایر استراتژیک نفتی (Strategic Petrolume reserve) یا SPR از دهه 1970 به بعد شکل گفت. کشورهای صنعتی برای جلوگیری از تکرار بحران نفتی 1973 و به عبارتی برای این‌که از یک سوراخ دو بار گزیده نشوند مبادرت به تأسیس آژانس بین‌المللی انرژی (IEA) کردند و در کنار مجموعه‌ای از سیاست‌های دیگر تصمیم گرفتند مقداری از نفت مورد نیاز خود را ذخیره کنند تا در روز مبادا از آن استفاده کنند. آژانس بین‌المللی انرژی، کمیته‌ای دارد که ذخیره‌سازی نفت در کشورهای عضو را کنترل می‌کند و علتش این است که کشورهای صنعتی هم درواقع گاهی اوقات از تعهدات خود تخلف می‌کنند، مثلاً زمانی‌که می‌بینند شرایط بین‌المللی آرام است (زیرا موجودی ذخایر استراتژیک مانند نگه‌داشتن پول در حساب جاری است و طبعاً هزینه دارد) نفت را برای آینده نامشخص می‌خرند و راکد نگه‌می‌دارند و هزینه انبارداری و نگه‌داری‌ آن را هم می‌پردازند. تحمل این هزینه سخت است، از این‌رو کمیته مورد نظر در آژانس دائماً کنترل می‌کند که کشورهای عضو از تعهدات خود شانه خالی نکنند و همیشه به میزان کافی و لازم ذخیره نفت وجود داشته باشد.

در مورد حجم ذخیره‌سازی نیز روایت‌های مختلفی وجود دارد و باید اعتراف کنم متأسفانه هیچ‌گاه کار دقیقی روی آن انجام نشده است، اما بحث ذخیره 90 روز واردات و 60 روز مصرف مطرح است و در این معیار هم بین اعضا نظرات متفاوتی وجود دارد، زیرا بعضی از آنها ماندن ژاپن صرفاً‌ واردکننده نفت هستند و بعضی هم خود تولید دارند و کسری مصرف را وارد می‌کنند، بنابراین برخی از کشورها کل مصرف و برخی دیگر کل واردات را ذخیره‌سازی می‌کنند.

در سال 1991 زمانی‌که عراق، کویت را اشغال کرد و امریکایی‌ها برای بازپس‌گیری کویت آماده جنگ می‌شدند حدود سه ماه طول کشید تا جنگ آغاز شود. در این مدت یکی از کارهایی که امریکایی‌ها انجام دادند افزایش ذخایر استراتژیک نفت خود از 750 میلیون بشکه به یک میلیارد بشکه بود.

 ● این اقدام آنها قیمت نفت را هم کمی بالا برد.

●● بله، قیمت نفت شروع به بالارفتن کرد و خیلی‌ها هم که نمی‌دانستند داستان چیست، فکر کردند این افزایش مربوط به تب و تاب روانی جنگ است و فکر کردند وقتی هنوز که جنگ شروع نشده چنین است، با شروع جنگ قیمت نفت به شکل فوق‌العاده‌ای افزایش می‌یابد، اما آن افزایش قیمت ناشی از همین تقاضای ذخیره‌سازی جدید بود و زمانی که عملیات توفان صحرا شروع شد، امریکایی‌ها ذخیره اضافی را وارد بازار کردند و قیمت‌ها کاهش یافت و خیلی از کشورهایی‌که ذخیره‌سازی کرده بودند تا با قیمت‌های بالا نفت را بفروشند با توجه به روند کاهنده قیمت‌ها نگران شده و نفت خود را برای فروش عرضه کردند و بدین‌وسیله باعث افت بیشتر قیمت‌ها شدند، ازجمله خود ما هم همین اشتباه را کردیم. این به خاطر این بود که مکانیزم ذخیره‌سازی را درست درک نکرده بودیم.

به‌تازگی هم در جریان لیبی و توقف تولید نفت آن کشور، طرح آژانس بین‌المللی انرژی یعنی تزریق 60 میلیون بشکه از ذخایر استراتژیک اعضا به بازار به اجرا درآمد.

من خبری را که شما در رابطه با افزایش مدت و میزان ذخیره‌سازی در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی (OECD) گفتید نشنیدم و البته فکر هم نمی‌کنم که در این حد صحیح باشد، اما همواره در روزهای اخیر در ذهن من بود که چنین اتفاقی یعنی افزایش ذخایر، در حال وقوع است،‌ زیرا درحالی‌که رشد اقتصادی جهان پایین است و غالب پیش‌بینی‌ها هم وضع سال 2012 را بدتر از 2011 می‌دانند و تجدیدنظر و اصلاحاتی هم که صندوق بین‌المللی در ارزیابی‌های خود از وضع اقتصادی ارائه می‌دهد دائماً رو به پایین است و برآورد خود از نرخ رشد اقتصادی دنیا را مرتب کاهش می‌دهد، طبیعی به نظر می‌رسد که به دلیل نرخ پایین رشد اقتصادی، تقاضا برای نفت پایین باشد. ازسوی دیگر هم نفت لیبی که از بازار خارج شده بود دوباره وارد بازار شده است، از این‌رو قیمت‌ها نباید در این حد فعلی بالا باشد و این می‌تواند ناشی از افزایش تقاضا برای ذخیره‌سازی باشد.

 ● میزان تولید نفت لیبی در حال حاضر چقدر است؟

●● رکورد تولید نفت لیبی یک میلیون و شصدهزار بشکه بود که حدود یک میلیون و سیصدو پنجاه تا یک میلیون و چهارصد هزار بشکه آن صادر می‌شد که در اثر درگیری‌های داخلی تقریباً به صفر رسید. اکنون میزان صادرات به بالای یک میلیون بشکه رسیده است و شاید علت این‌که تحریم‌های نفتی علیه ایران را تا جولای 2012 به تعویق انداختند همین مسئله باشد که تا آن زمان تولید نفت لیبی به رکورد پیشین خود بازگشت خواهد کرد.

همان‌طور که اشاره کردم با توجه به کاهش تقاضای جهان و بازگشت نفت لیبی به بازار، قیمت‌های کنونی نفت که از 120 دلار هم بالاتر رفته مقداری غیرمترقبه است و عادی نیست. ممکن است گفته شود افزایش تقاضا به دلیل فصل زمستان و سرمای اروپاست، ولی باید توجه داشت که تقاضای زمستان بیشتر به بخش گاز فشار وارد می‌کند، زیرا مصرف حرارتی در اروپا بیشتر به گاز وابسته است و اکنون هم گاز در بازار جهانی با مازاد عرضه روبه‌روست و محموله‌های LNG بعضاً سرگردان است تا بازاری برای فروش آن پیدا شود. قرار بود امریکا متقاضی عمده LNG باشد و خیلی‌ها هم سرمایه‌گذاری کردند تا آن تقاضا را پاسخ دهند، ولی در مدت چند سال گذشته تولید گاز به‌شدت افزایش یافت و آن چشم‌انداز اولیه به‌طور کل تغییر پیدا کرد، به طوری‌که حتی امریکا عرضه‌کننده LNG هم شد. حال که نفت لیبی وارد بازار می‌شود و نفت ایران هنوز در بازار وجود دارد به نظر می‌رسد قیمت کنونی غیرمنتظره است، مگر این‌که همان پدیده افزایش ذخیره‌سازی اتفاق افتاده باشد تا در تابستان که فصل گرماست و تقاضا کاهش می‌یابد و اعمال تحریم‌های نفتی ایران نیز در ماه جولای 2012 است، بتوانند با ذخیره‌سازی صورت گرفته وضعیت بازار را کنترل کنند.

اگر این امر به‌طور جدی صورت گرفته باشد متأسفانه احتمال گزینه جنگ نیز تا حدودی تقویت می‌شود. من با توضیحی که در رابطه با عرضه و تقاضا و قیمت‌های جاری مطرح کردم احتمال این را زیاد می‌دانم که ذخیره‌سازی صورت گرفته باشد.

خبری که به‌طور مشخص داریم این است که چینی‌ها از این فرصت به شدت استفاده کرده و با تخفیفی که از خرید نفت می‌گیرند ذخیره‌سازی خود را به شدت افزایش داده‌اند. البته چین عضو آژانس بین‌المللی انرژی نیست، ولی آژانس از چند سال پیش به چین فشار آورده و به دلیل اینکه وارد کننده‌ای بسیار بزرگ است، چین را موظف به ذخیره‌سازی کرده و آن کشور هم پذیرفته است.

توجه داشته باشید که ذخیره‌سازی استراتژیک تعهدی است که کشورهای عضو آژانس دارند، اما خود شرکت‌های نفتی هم ذخایر تجاری (Commercial) دارند که با توجه به شرایط بازار و پیش‌بینی قیمت‌های آتی نسبت به ذخیره نفت خود اعمال مدیریت می‌کنند.

 ● آیا نهادی نیست که حساب و کتاب ذخایر تجاری شرکت‌ها را در دست داشته باشد؟

●● البته گاهی اوقات که شرایط حاد می‌شود دولت‌ها طی دستورالعمل‌‌های کاملاً محرمانه شرکت‌ها را هم مجبور می‌کنند ذخایر تجاری خود را افزایش دهند. این امر در دنیا سابقه دارد.

موضوعی که مایلم در اینجا اشاره کنم این است که مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی در وزارت نفت تشکیل شد تا دقیقاً این‌گونه رصدها و پایش‌‌ها را انجام دهد و این کار نیز قبلاً انجام می‌شد. کارکنانی بودند که براساس شواهد و قراین همواره ذخیره‌سازی‌ها را رصد و ارزیابی می‌کردند و همان‌طور که شما یادآوری کردید در شرایطی که تهدید علیه کشور وجود دارد و بحث تحریم‌ها مطرح است این نوع اطلاعات از قبیل این‌که وضعیت ذخایر دنیا چگونه است؟ آیا ذخایر افزایش می‌یابد و یا کم می‌شود؟ آیا ذخایر موجود اجازه می‌دهد تا تحریم‌ها به‌طور جدی علیه ما اعمال شود؟ وضعیت عرضه و تقاضا چگونه است و در صورت حمله احتمالی علیه ما چه خواهد شد؟ برای ما بسیار مهم است.

باید به‌طور جدی بگویم که متأسفانه در یکی دو سال گذشته بویژه در دوره مدیریت آقای میرکاظمی با توجه به مسئولیتی که به اداره مؤسسه مطالعات محول شد مؤسسه از مسیر اولیه خود خارج شد و از اهداف تأسیس آن فاصله گرفت. دیگر آن رصدکردن انجام نمی‌شود و نه‌تنها در مورد آمار ذخیره‌سازی، بلکه حتی در مورد مسائل مهم دیگری مثل این‌که مثلاً توان واقعی تولید نفت عربستان چقدر است نیز این کار به‌طور جدی دنبال نمی‌شود.

من بارها با توجه به موقعیت کشورمان در بازار نفت پیشنهاد کرده‌ام که یک بانک اطلاعاتی غنی از کل میادین نفت دنیا تهیه شود. حال ممکن است ابتدا آن را از جایی خرید، اما به روزرسانی می‌تواند توسط تیمی داخلی انجام شود، زیرا هر قراردادی که در دنیا بسته می‌شود اطلاعات و اخباری از آن منتشر می‌شود و با پیگیری مستمر می‌توان نتیجه آن قرارداد و تأثیری که در میزان تولید نفت خواهد داشت را دنبال کرد. حتی فراتر از این، پیشنهاد من این بود که ما باید بانک اطلاعاتی‌ای از پالایشگاه‌های دنیا داشته باشیم. پالایشگاه‌های جدیدی که ساخته می‌شود و تغییراتی که در فرایند پالایش آنها اتفاق می‌افتد همه و همه باید رصد شوند، زیرا همه این عوامل بر مسیر تقاضای نفت تأثیرگذارند. اینها کارهایی است که باید در کشور انجام شود و متأسفانه مؤسسه‌ای را هم که وظیفه آن گردآوری و پالایش این‌گونه اطلاعات بوده است به باور من از مسیر کاری خود خارج کرده‌اند.

 ● گویا مسئولان بالای ما هم اطلاع ندارند که این همه ذخیره‌سازی انجام گرفته است؟

 ●● بسیاری درک درستی از ذخیره‌سازی ندارند، زیرا شما باید در یک روند تاریخی نفت بدانید که ذخیره‌سازی چیست و با چه اهدافی انجام می‌شود و اینکه چرا نام آن را ذخایر استراتژیک گذاشته‌اند؟ باید این سوابق را دانست تا متوجه شد که ماجرا چیست و چرا افزایش ذخیره‌سازی استراتژیک نگران‌کننده است. بنابراین معتقدم اشراف و حسی که نسبت به این موارد باید باشد متأسفانه وجود ندارد.

 ● آیا برداشت از ذخایر استراتژیک به دستور عالی‌ترین مقام حکومتی صورت می‌گیرد؟

 ●● بله، در امریکا به دستور رئیس‌جمهور است و معمولاً هم بسیار سخت اجازه برداشت از ذخایر داده می‌شود. مثلاً در توفان کاترینا که چند سال پیش اتفاق افتاد تولید نفت امریکا در خلیج مکزیک متوقف شد. در آن شرایط رئیس‌جمهور امریکا از ذخایر استراتژیک به شرکت‌های نفتی قرض داد تا پس از عادی‌شدن تولید آن را برگردانند.

معمولاً سعی می‌کنند آمار و وضعیت ذخایر استراتژیک را تا حد امکان محرمانه نگاه دارند، زیرا موضوع ذخایر استراتژیک تیغ دو لبه است، یعنی در شرایطی که برداشت از ذخایر صورت می‌گیرد تلقی مردم این می‌شود که روز مبادا فرارسیده و گاهی اوقات تقاضای ناشی از اثر روانی این برداشت در جهت عکس عمل می‌کند، یعنی از یک‌سو ذخایر را وارد بازار می‌کنند تا عرضه زیاد شود، اما اثر روانی آن مصرف‌کنندگان را نگران وجود بحران می‌کند و در عمل تقاضا به‌جای کاهش افزایش می‌یابد. بنابراین قدرت مانور غربی‌ها هم روی این ذخایر بالا نیست، اما در شرایط خاص از این ذخایر برداشت می‌کنند.

 ● آیا ایران نیز ذخیره‌سازی استراتژیک دارد؟

 ●● خیر، ما ذخایر عملیاتی داریم. مثلاً در خارک اگر متوسط بارگیری 2 تا 3 میلیون بشکه باشد طبیعتاً گاهی اوقات به علت توفان و یا عدم ورود کشتی و... وقفه‌ای در کار حاصل می‌شود و برای جبران و حفظ متوسط، مقداری ذخیره‌سازی عملیاتی انجام می‌گیرد، اما به آن معنا ذخیره‌سازی استراتژیک نداریم.

 ● ارزیابی شما از تحریم‌های نفتی علیه ایران چیست؟

 من در مهرماه 1390 در یادداشتی نوشتم که متناسب با تغییر اوضاع در لیبی و بازگشت نفت آن به بازار، به احتمال زیاد تحریم‌های نفتی علیه ایران فعال خواهد شد. البته این مهم است که متوجه باشیم هسته اصلی تحریم‌ها علیه ایران تحریم‌های بین‌المللی بانکی است. این تحریم‌ها باعث می‌شوند نتوانیم به پول نفتی که می‌فروشیم آنچنان‌که باید و شاید دست یابیم و تحریم‌های نفتی اروپا هم از همین جهت مهم است،‌ زیرا با تغییر بازار فروش نفت از اروپا به هندوچین و کشورهایی از این دست، دیگر نمی‌توانیم در مقابل فروش نفت به ارز قوی‌ای مانند یورو و دلار دست یابیم، زیرا هیچ بانکی حاضر به نقل و انتقال ارز برای ما نیست. اما زمانی‌که اروپا از ما نفت می‌خرد مجبور است یورو که ارزی قوی و رایج است بدهد. من فکر می‌کنم تحریم نفتی اروپا مکمل همین تحریم‌های بانکی است و سبب می‌شود که بازار فروش نفت محدود به چین و هند و... شود، چون به نظر می‌رسد که شاید امریکایی‌ها هم نخواهند فروش نفت ما به کلی از بازار حذف شود، بلکه می‌خواهند آن را به صورت کنترل شده به جهتی هدایت کنند که پس از فروش نفت هم نتوانیم پول آن را به دست آوریم.

 ● آیا این روند درنهایت به نفت در برابر غذا نخواهد انجامید؟

 روند حتی بدتر از آن است، چون آن زمان که عراق تحریم ـ‌تحت کنترل سازمان ملل‌ـ بود و پول نفتی که فروخته می‌شد به حساب‌های سازمان ملل واریز می‌شد و سازمان کنترل می‌کرد که آن پول صرف غذا و دارو بشود، ولی اکنون محور فشارها متمرکز بر نقل و انتقال‌های بانکی است که عملاً گریبان همه صنایع حتی دارو و غذا را هم می‌گیرد که بدتر از نفت در برابر غذاست. به‌تازگی شاید مطلع شده باشید که بیش از 20 کشتی غلات که به بنادر ما آمده بودند بیش از دو ماه نمی‌توانستند بار خود را تخلیه کنند، زیرا محدودیت جابه‌جایی ارز توسط بانک‌ها مانع از پرداخت وجه آنان می‌شد تا فروشنده اجازه تخلیه بدهد.

من معتقدم باید در برابر این‌گونه اقدام‌های خصمانه پیگیری‌های حقوقی انجام دهیم. هیلاری کلینتون گفته ما در مورد نیازهای دارویی و غذایی مردم ایران نمی‌خواهیم به ایران فشار آوریم، ولی می‌بینیم تحریم‌های بانکی در همان زمینه‌ها فشار وارد می‌کند.

 ● دارو که مشمول تحریم نیست.

 دارو را به ما می‌دهند، ولی پولش را نمی‌توانیم پرداخت کنیم، یعنی فروشنده به علت تحریم نیست که به ما دارو نمی‌دهد، بلکه عدم تحویل دارو به واسطه عدم توانایی پرداخت پول ازسوی ماست.

 ● در ارتباط با بحث مخازن نفتی مشترک در آخرین شماره نشریه اقتصاد انرژی به نقل از آقای حسینی سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس آمده که از کل 26 مخزن مشترک حدود 290 هزار بشکه نفت در روز و 250 میلیون مترمکعب گاز استخراج می‌شود، درحالی‌که اگر سرمایه‌گذاری لازم صورت گیرد و از این مخازن به صورت درست بهره‌برداری شود می‌توان 2 تا 3 میلیون بشکه نفت در روز و حدود 700 میلیون مترمکعب گاز استحصال نمود. پرسش این است که وقتی همه رقبا به شدت مشغول بهره‌برداری هستند به چه دلیل چنین پتانسیل عظیمی از سوی ما مغفول مانده است؟

 موضوع مخازن مشترک حدیث مکرری است که باید مثل همیشه اظهار تأسف کرد. ما تقریباً در تمامی میادین مشترک از رقبا عقب هستیم، غیر از عراق که سال‌ها درگیر جنگ بود و به‌زودی از آن هم عقب خواهیم افتاد، زیرا به‌شدت شروع به فعالیت و کار کرده‌اند. همان‌طور که گفتید در لایه گازی پارس جنوبی که مهمترین حوزه مشترک ماست از نظر تجمعی، قطری‌ها تاکنون بیش از سه برابر ما برداشت کرده‌اند و در حال حاضر هم دو برابر ما تولید دارند. به‌تازگی معادل تولید دو فاز پارس جنوبی را به بهره‌برداری رساندند، اما چون گاز این دو فاز به GTL (Gas to Liquid)تبدیل می‌شود به همین دلیل خیلی متوجه برداشت گاز آن دو فاز نشدیم. در مورد لایه نفتی هم وضع خیلی بدتر است، سال گذشته تولید قطر از لایه پارس جنوبی 450 هزار بشکه در روز بود و سال جاری به 500 هزار بشکه رسیده است. فکر می‌کنم با این روند تا ما بخواهیم به آن میدان برسیم نفت آن به اتمام رسیده باشد. من کماکان معتقدم مشکل اصلی مشکل مدیریتی و روشن نبودن برنامه‌هاست. اکنون می‌بینیم قراردادهای مختلفی در مورد برخی میادین بسته می‌شود که انسان واقعاً تعجب می‌کند که اینها چه اولویتی دارند؟ در مورد میادین مستقلی مانند زاغه که نفت آن تقریباً‌ فوق‌سنگین است و میدان کوچکی هم است، یا میدان چنگوله و... ، اگر شرکتی وجود دارد که می‌تواند در این میدان‌ها سرمایه‌گذاری کند چرا روی میادین مشترک کار نکند؟ البته این در صورتی است که شرکت توانایی داشته باشد، اگر فاقد توانایی باشد که اصلاً قرارداد بدون هیچ دلیل و توجیهی بسته شده است. متأسفانه وزیر از ابتدا مناقصه را کنار گذاشت، به نظر من این مناقصه قابل دفاع است و من یادداشتی در این باره نوشتم. مناقصه یک ضابطه است و تعیین می‌کند که طرف شما آیا توانایی ارائه ضمانتنامه دارد، سابقه‌اش چیست و... وقتی شما این ضابطه را برمی‌دارید هرکس ادعای توانایی در پروژه‌های صنعت‌نفت را خواهد داشت.

در قراردادهایی هم که با شرکت‌های توانمند بسته می‌شود باز شاهدیم که اولویت‌ها بعضاً در نظر گرفته نمی‌شود، مثلاً شرکت مپنا که یک شرکت قوی است، ولی کارش توربین‌سازی است به‌تازگی قرارداد بزرگی برای توسعه میدان گاز به‌نام فروزB امضا کرده، درحالی‌که هنوز بسیاری از کارهای پارس‌جنوبی بر زمین مانده است. اگر مپنا یا هر شرکت دیگری توانایی کار در دریا را دارد، چرا آن را به پارس جنوبی نمی‌برند؟ درست است که برای همه فازهای پارس جنوبی تفاهم‌نامه امضا کرده‌اند، ولی اینها که واقعاً عملیاتی نشده است. شرکتی توانا مانند مپنا می‌تواند با پیمانکار پارس‌جنوبی کنسرسیوم تشکیل دهد و یا به‌عنوان پیمانکار دست دوم پروژه‌ها وارد کار شود. درنهایت باید توجه داشت در شرایط تحریم، توانایی و بضاعت مدیریتی و تأمین کالا و کنترلی و نظارت مجموعه، محدود است و باید صرف اولویت‌‌ها شود.

از این بحث می‌خواهم نتیجه بگیرم که صنعت نفت و گاز هنوز در عمل اولویت‌های خود را مشخص نکرده و دچار نوعی سرگردانی است. در شرایط کنونی معتقدم کار توسعه در میادین مستقل را اصولاً به‌طور کلی باید کنار بگذاریم و تا زمانی‌که تحریم هستیم فقط باید:

1ـ صرفاً‌ به توسعه و بهره‌برداری از میادین مشترک بپردازیم.

2ـ در میادین مشترک هم اولویت‌بندی کنیم، آن هم متناسب با این‌که رقیب ما چه میزان از میدان بهره‌برداری می‌کند.

ممکن است جایی رقیب روی مخزن کار نکند، ما هم اگر کاری انجام ندهیم عقب نخواهیم افتاد، ولی به محض این‌که رقیب شروع به کار کرد ما هم باید برنامه‌های خود را فعال کنیم. مثلاً ‌در میادین مشترک با عراق سال‌های سال به دلیل جنگ و اشغال عراق کاری ازسوی آنها صورت نمی‌گرفت، ولی اکنون شرکت‌های خارجی مشغول به کار شده‌اند و بیشترین تمرکز را هم نزدیک مرز ما دارند. ما هم طبیعتاً باید تکلیف میادین آزادگان، یادآوران و... را مشخص کنیم.

 ● بعضی‌ها مدعی‌اند به دلیل عدم حضور شرکت‌های بین‌المللی و سوءمدیریت و کار نابلدی شرکت‌ها، هزینه‌های سرمایه‌گذاری برای تولید یک بشکه اضافی نفت چندین برابر یعنی هفت تا ده برابر قراردادهایی است که پیش از این برای افزایش تولید بسته می‌شد، آیا به نظر شما این امر واقعیت دارد؟

 البته در نظر داشته باشید که در سال‌های 2008ـ2004 ـ‌که قیمت جهانی نفت خیلی بالا رفت و در بعضی مقاطع هر بشکه به 147 دلار هم رسید‌ـ هزینه‌های سرمایه‌گذاری در صنعت‌نفت به شدت افزایش یافت و پایین هم نیامد، مثلاً‌ یک پروژه LNG را که توتال آن زمان 2/3 میلیارد دلار قیمت داده بود، پس از بحران 2004 که قیمت را اصلاح کرد تا 8/11 میلیارد دلار و یا شاید حتی بیشتر افزایش یافت، یعنی حدود چهار برابر قیمت اولیه.

مسئله دیگر مسلط‌نبودن شرکت‌هایی است که به کار گرفته می‌شوند و همچنین کمبود سابقه و تجربه آنها و ضعف قدرت دستیابی‌شان به تجهیزات و...، که طبعاً‌ می‌تواند در افزایش قیمت پروژه‌ها تأثیرگذار باشد.

اما موضوع مهمتر در این رابطه این است که یک مسابقه‌ای از پیش شروع شده و ناخواسته تمام وزیران نفت در این مسابقه درگیر شده‌اند، آن هم مسابقه قرارداد بستن است که به نظر من مسابقه کاذبی است و گرفتاری به دست صنعت نفت خواهد داد، یعنی به هر قیمتی می‌خواهند بگویند مثلاً 40 میلیارد دلار قرارداد یا تفاهم‌نامه امضا کردیم. در این مسابقه به‌ناچار شرکت‌هایی وارد می‌شوند که از سابقه و تجربه چندانی برخوردار نیستند. طبیعتاً اینها موفق نخواهند بود و پروژه‌ها عملاً زخمی می‌شوند. اشکال این کار این است که اگر یک روز بخواهید برگردید دیگر به این آسانی نیست. فرض کنید مشکلات کشور حل شد و تحریم هم برداشته شد؛ درباره یک میدان نفتی که دست نخورده به راحتی می‌توانید تصمیم‌ بگیرید و قرارداد توسعه آن را امضا کنید، ولی تصمیم‌گیری در مورد میدانی که چند ذینفع پیدا کرده و یک پرونده پیچیده و نیمه‌کاره قراردادی و حقوقی دارد و برگرداندن آن بر روی ریل، مدت‌ها کار خواهد داشت، این کار امکان‌پذیر نیست. مثلاً میدان آزادگان متأسفانه چنین وضعیتی پیدا کرده، ژاپنی‌ها آمدند و رفتند و هنوز تسویه حساب و تعیین تکلیف نشده «پترو ایران» وارد شد، سپس مناطق نفت‌خیز هم داخل کار شده و همه اینها هم نه براساس یک قرارداد روشن و محکم، بلکه با چند نامه‌نگاری انجام شده و این‌قدر ذینفع و طلبکار در این میدان پیدا شده که اگر یک روزی قوی‌ترین شرکت‌های دنیا هم بیایند و اعلام آمادگی برای قرارداد توسعه‌کنند باید دو سال تلاش کرد تا گره‌های موجود باز شود و با ذینفع‌ها تسویه حساب شود. اینها به نظر من تصمیم‌های مدیریتی نادرستی بوده که گرفته شده و من واقعاً نگران این مسئله هستم.


دانلود صفحات مجله
حجم: 9.8 مگابایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۰ ، ۱۲:۳۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۰ ، ۱۱:۳۴
سید غلامحسین حسن‌تاش


هنگامی که برای اولین بار این مطلب در یک بولتن داخلی با تیراژ بسیار محدود در وزارت نفت درج شد یک معاون احمدی نژادی در وزارت نفت تذکری را به رئیس نوشته بود و او هم برای من حاشیه نویس کرد و من پاسخی به آن تذکر دادم که آن تذکر و پاسخ را در اینجا قرار می دهم ، قصدم خدای نکرده کینه توزی نیست و به همین دلیل اسامی را پاک کرده ام ، فکر می کنم اهمیتش این است که جنبه تاریخی دارد که چه ابن الوقت هائی در این کشور به خاطر خوش خدمتی و نان را به نرخ روز خوردن، چه حقایق مسلمی را انکار می کنند و چگونه به دیگران انگ میزنند و خصوصا حالا که سوریه به نابودی کشیده شده است خوب می توان در این مورد قضاوت کرد.




جناب آقای  

با سلام

عطف به یادداشت دریافتی در مورد پیشگفتار بولتن تحولات که برای بنده ارسال فرمودید، چند نکته را عرض می کنم:

1-     یکنفر می تواند بگوید که بیان یک حقیقت به صلاح نیست اما تنها یک انسان متوهم میتواند  حقیقتی که بیانش را به صلاح نمیداند را از بیخ و بن منکر شود.

2-     سوابق اینجانب بر خلاف ایشان کاملا شفاف و روشن است و این شهامت را داشته ام که همه نوشته‌هایم را  روی وبلاگم قرار بدهم و مدافع آنها هم هستم. این وصله‌های مزخرف  تحت تاثیر تبلیغات فلان کشور بودن و بلندگوی دیگران شدن به بنده نمی‌چسبد.

3-     ایشان ظاهرا خودشان فقط به رسانه‌های کشوری که بنده را تحت تاثیر آن دانسته‌اند علاقمند هستند چراکه اگر رسانه‌های دیگر و از جمله حتی کشور مورد بحث در یادداشت اینجانب را  تعقیب می‌کردند می فهمیدند که خبری هست و ایشان بی‌خبرند.

4-     تنها نکته مسموع  یادداشت ایشان توجه به مواضع رسمی کشور است که البته در آن مورد هم ایشان لابد مطلع نیستند که رئیس کشور چندبار از رئیس کشور مورد بحث در یادداشت خواسته است که با مردم خود مقابله نکند و بعد از اجلاس اخیر سازمان ملل نیز آقای اردوغان  در مصاحبه‌ای از قول رئیس کشور ما نقل کرده که: به رئیس کشور مورد بحث توصیه کرده‌ام که در مقابل مردم خود اسلحه نکشد.

5-     امیدوارم هرکسی در حوزه دانش و تخصص خود اظهار نظر کند و بنده در صورت صلاحدید جنابعالی آمادگی دارم ایشان را در این مورد مطلع نمایم.

امیدوارم که همانگونه که نظر ایشان را برای من فرستادید نظر من را هم برای ایشان بفرستید و اگر هم به هر دلیل صلاح نمیدانید حداقل سلام بنده را به ایشان برسانید البته نه سلام گرم بلکه سلام بلند بالا!

سیدغلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۰ ، ۱۵:۵۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

قیمت نفت و بودجه

درپایان سال 1389 و در آستانه آغاز سال جدید شمسی و همچنین در شرایط بررسی بودجه سال آینده در مجلس، یکی از مهمترین سئوالاتی که برای بسیاری وجود دارد، پیش‌بینی وضعیت قیمت جهانی نفت در سال آینده است.

 کسانی که با ساختار بازار جهانی نفت و تنوع و تعدد عوامل تاثیرگذار بر آن آشنائی دارند، بخوبی میدانند که ارائه پیش‌بینی دقیق در این مورد کاری بسیار دشوار است‌ چراکه اصولا بسیاری از عوامل تاثیرگذار بر بازار و قیمت جهانی نفت، مانند بسیاری از تحولات سیاسی و پدیده‌های اقلیمی قابل پیش‌بینی نیستند. بعنوان نمونه: چه کسی میتوانست پیش‌بینی کنند که چنین تحولات سریعی در شمال افریقا رخ دهد و در لیبی تبدیل به جنگ داخلی شود و تولید نفت این کشور را متوقف کند؟ چه کسی میتوانست پیش‌ببنی کند که چنین زلزله و سونامی وحشتناکی در ژاپن رخ دهد و اقتصاد و مصرف و واردات انرژی این کشو را مختل کند؟ اما در عین‌حال بعضی پیش‌بینی‌ها را با فرض تداوم روندهای موجود در بنیان‌های اقتصاد و عرضه و تقاضا، میتوان انجام داد که طبعا چندان دقیق نخواهند بود.

اقتصاد جهانی هنوز بطور کامل از بحران خارج نشده است، علائم متعارض و متضادی در این زمینه وجود دارد اما هنوز کسی نمیتواند به جرات بگوید که: "بحران بطور کامل رفع شده است و اقتصاد کشورهای صنعتی در مسیر رشد و شکوفائی قرار گرفته است و این رشد، روند فزاینده تقاضا را تضمین می‌کند". در بازار نفت و گاز به عنوان دو حامل مهم انرژی که حدود 65 درصد سبد انرژی جهان را تامین می‌کنند، ظرفیت مازاد وجود دارد.آخرین برآورد از ظرفیت مازاد نفت اوپک بیش از چهار میلیون بشکه است و از ظرفیت مازاد تولید گاز برآورد دقیقی در دست نیست اما به جرات میتوان گفت که چه در خطوط‌لوله گاز و چه در عرضه گاز بصورت LNG ،ظرفیت مازاد وجود دارد و مسئله"گازشیل"‌ها که ما در این شماره و شماره‌های قبلی به آن پرداخته‌ایم، چشم‌انداز بازارهای گاز را متحول کرده است. البته بنظر میرسد که اغلب کشورهای صنعتی بر روی قرار داشتن قیمت جهانی نفت‌خام در محدوده 70 تا 80 دلار، توافق دارند چراکه قیمت جهانی نفت مهمترین شاخص تعیین کننده برای اقتصادی بودن یا اقتصادی نبودنِ سرمایه‌گذاری‌ها در کل صنایع انرژی جهان بر روی تولید انواع حامل‌های انرژی است. تجربه سال‌های 2004 تا 2008 میلادی و قبل از رکود چند سال اخیر و تجربه فقدان ظرفیت عرضه نفت و همچنین تجربه نفت 147 دلاری، کشورهای صنعتی را در مورد سرمایه‌گذاری کافی در صنایع انرژی جهان، نگران کرد و این موضوع از آن سال‌ها و تاکنون، یکی از اصلی‌ترین موضوعات همایش‌های جهانی انرژی بوده است و از نظر کشورهای صنعتی، قیمت‌ نفت باید بگونه‌ای باشد که امنیت آینده عرضه انرژی جهان تهدید نشود. اما همان حدود قیمتی مذکور (70تا80دلار)  برای این منظور کافی است.

ممکن است بالارفت قیمت‌های جهانی نفت در آستانه تنظیم بودجه سالانه که قیمت برنت دریای شمال را تا مرز 120 دلار هم رسانید، تصمیم‌گیران را بفریبد، اما شواهد زیادی نشان میدهد که این قیمت‌ها موقتی است و عمدتا به لحاظ قطع صاردات نفت کشور لیبی است. بعنوان نمونه آمارها نشان میدهند که در چند هفته گذشته قیمت نفت‌خام شاخص برنت دریای شمال، گاهی بیش از 10 دلار بالاتر از قیمت نفت WTI امریکا بوده است، در حالیکه معمولا WTI باید قدری بالاتر از برنت باشد. این مسئله به این علت است که نفت لیبی عمدتا در بازار مدیترانه عرضه میشود و نیاز اروپا را تامین می‌کند و با قطع آن بازار اروپا دچار کمبود شده است، درصورتیکه بزرگترین بازار نفت که به تنهائی 24 درصد نفت جهان را مصرف می‌کند یعنی بازار ایالات متحده امریکا، دچار کمبود نیست. مسلم است که با توجه به سیال بودن بازار نفت، چنین تفاوت شدید قیمتی، تداوم نخواهد یافت و حداکثر بعد از چند هفته محموله‌ها جابجا خواهند شد و بازارها تعدیل خواهند شد. ضمن اینکه ظرفیت مازاد کافی در مجموعه کشورهای عضو اوپک برای جبران کاهش تولید کشور لیبی وجود دارد و بسیاری از تولیدکنندگان عمده نفت مانند عربستان، عراق و کویت نیز اعلام کرده‌اند که در این جهت اقدام خواهند کرد و تولید خود را افزایش خواهند داد.

با توجه به آنچه گفته شد و خصوصا با عطف توجه به شرایط و عوامل بنیادین اقتصاد و بازار نفت و با فرض تداوم روندهای موجود و در صورتی‌که حوادث جدید سیاسی یا اقلیمی رخ ندهد، میتوان متوسط قیمت نفت منطقه خلیج‌فارس برای سال 1390را حداکثر حدود 90 دلار پیش‌بینی نمود.

 اما یک مسئله مهم نیز وجود دارد که نباید از آن غفلت نمود. در سال 1986 میلادی(1365 شمسی)، قیمت جهانی نفت در اثر دسیسه کشور عربستان‌سعودی که تحت عنوان سیاست سهم بازار ارائه شد، برای مدتی به کمتر از 6 دلار سقوط کرد. چند سال پیش معاون وقت وزارت امور خارجه امریکا اعتراف نمود که این دسیسه  در واقع توطئه سازمان امنیت ملی امریکا (CIA)، بوده است. وی در مصاحبه‌ای توضیح داد که این توطئه که از طریق عربستان و به بهانه سیاست سهم بازار اجرائی شد، در این جهت بود که به جمهوری اسلامی ایران فشار بیاورند تا به جنگ با عراق پایان دهد و قطعنامه‌های سازمان ملل را بپذیرد و همچنین در این جهت بود که فرایند فروپاشی شوروی را تسهیل کنند چراکه  فرایند مذکور آغاز شده بود و کاهش درآمد نفت و گاز بعنوان یکی از مهمترین منابع درآمدهای ارزی شوروی، میتوانست این فرایند را تسریع کند. من بر این باورم که همانطور که اشاره نیز شد، تداوم قیمت‌های پائین جهانی نفت در بلند مدت، استراتژی‌ها و سیاست‌های انرژی کشورهای صنعتی را تائید و تضمین نمی‌کند، اما همانطور که ملاحظه شد، این تجربه وجود دارد که بصورت مقطعی و برای اهدافی خاص قیمت نفت سقوط پیدا کند و در سطوح بسیار پائینی قرارگیرد. در شرایط حاضر با تداوم چندین ساله قیمت‌های نسبتا بالای نفت، بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها در بخش انرژی جهان کلید خورده است و بسیاری نیز به نتیجه رسیده است و بنیان‌های اقتصاد و بازار نفت نیز می‌تواند قیمت‌های پائین نفت را تحمل کند. در چنین وضعیتی، سقوط چند ماهه قیمت جهانی نفت می‌تواند تاثیرات بنیان‌کنی را بر اقتصادهائی که بیش از حد به درآمدهای صادراتی نفتی آغشته و وابسته شده‌اند باقی بگذارد، و چنین سیاستی می‌تواند یکی از جدی‌ترین گزینه‌های ساختار سلطه در برخورد با کشورهای مخالف خود باشد. ولذا باید توجه کرد که خسارات تشدید وابستگی یک اقتصاد به درآمد تک محصولی نفت، به اقتصاد محدود نمی‌شود بلکه می‌تواند امنیت ملی کشور را نیز به خطر اندازد. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۰ ، ۰۹:۵۳
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۸۹ ، ۱۶:۳۴
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۸۹ ، ۱۸:۰۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۸۸ ، ۱۶:۱۴
سید غلامحسین حسن‌تاش
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۸۸ ، ۱۶:۵۰
سید غلامحسین حسن‌تاش


دانلود متن کامل میزگرد

دریافت
حجم: 477 کیلوبایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۸۷ ، ۱۱:۳۸
سید غلامحسین حسن‌تاش