وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۴۴ مطلب با موضوع «قراردادهای نفتی» ثبت شده است

نشرنهادگرا منتشر کرد:

 "مناسبات مدیریتی کنسرسیوم و صنعت نفت ایران"

 در قالب هفت گفتگو با مذاکرهکنندگان ایرانی قرداد با کنسرسیوم به کوشش سید غلامحسینحسنتاش وهمکاران 

محسن ایزدخواه مدیر مسئول انتشارات نهادگرا در گفتگو با پایگاه اطلاعرسانی موسسه مطالعات دین و اقتصاد در مورد ویژگیهای این کتاب اظهار داشت:  

نزدیک به یکصدو بیست سال است که سیاست و اقتصاد و بسیاری از تحولات ایران تحت تاثیر پدیده نفت است. علیرغم اهمیت این صنعت عظیم و آثار تعیینکننده آن بر همه شئون کشور،تاریخ این صنعت آن طور که شایسته و بایسته همه این تحولات است ثبت و ضبط و مورد پردازش قرار نگرفته است. شاید سیاستزدگی جامعه ایران موجب شده باشد مواردی که نفت با سیاست ارتباط بسیار نزدیک پیدا کرده است بیشتر مورد توجه مورخین و پژوهشگران قرار گرفته باشد. برای نمونه به نهضت ملی شدن نفت و آثار و تبعات آن بیشتر پرداخته شده اما بسیاری از مسائل مهم این صنعت مورد غفلت قرار گرفته و بسیاری از خاطرات و وقایع و مسائل مهم در این صنعت تنها در سینهها باقی مانده است. نشر نهادگرا به منظور بهرهمندی بیشتر آیندگان از ماجراها و تجربیات تاریخ این صنعت در خصوص روابط میان کنسرسیوم نفتی (بعد از شکست نهضت ملی و سقوط دولت ملی دکتر مصدق) بر این مهم متمرکز شد.

مدیر انتشارات نهادگرا در ادامه اظهار داشت براساس چنین رویکردی  گروه اقتصاد انرژی موسسه مطالعات دین و اقتصاد به سرپرستی جناب آقای دکتر غلامحسین حسنتاش که نزدیک چهار دهه در حوزه مسائل نفت واقتصاد انرژی فعالیت داشته است و از جمله کارشناسان پاکدست و به نام در این صنعت است درخواست نمود که با تجهیز تیمی پر انرژی ومتخصص روند مذاکرات قرارداد کنسرسیوم با دول خارجی را که به قرارداد امینی- پیج نیز معروف شد مورد واکاوی و بررسی کارشناسانه قرار دهد. این فرایند که با تمرکز بر دانش ضمنی و اطلاعات نانوشته هفت تن از افرادی که از زوایای مختلف در جریان ساز و کارهای اداری- فنی مربوط به قرارداد معروف به کنسرسیوم بودند در قالب گفتگویی ساخت یافته با آقایان: دکتر پرویز مینا ، مهندس همایون مطیعی، مهندس محمد همدانی زاده، مهندس قباد فخیمی، مهندس حسینعلی حجاری زاده ، مهندس حسنآگهی، و مهندس تقی بنیریاح (که در متن گفتگو به جایگاه و مسئولیت هریک از این بزرگوران در شرکت ملی نفت وگروه مذاکره کننده اشاره شده است ) به انجام رسید و به خوبی در این گفتگوها نحوه تنظیم روابط میان کنسرسیوم نفتی و طرف ایرانی قرارداد در شرکت ملی نفت که کمتر به آن پرداخته شده است، تبیین و متمرکز شده است. دکتر سید غلامحسینحسنتاش و تیم همراه در بخش پایانی این کتاب در قالب جمعبندی این گفتگوها از ابعاد مختلف سیاسی، بسترهای مذاکره و جایگاه ایران در آن، ویژگ‍یهای تیم مذاکره کننده و عملکرد کنسرسیوم را به خوبی تشریح نمودهاند.

وی در پایان گفت دانش پژویان و تمام افرادی که علاقمند دست یافتن به متن کامل این کتاب هستند میتوانند برای تهیه آن که به زودی در سراسر کشور توزیع خواهد شد به کتاب فروشیهای معتبر مراجعه و یا از طریق شماره تلفن 88905607 ابتیاء فرمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۴۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

لایه نفتی پارس جنوبی سرمایه ای که از دست  می رود

حدود دو هفته پیش مدیرعامل محترم شرکت ملی نفت ایران در مصاحبه ای گفت: طرح اولیه شرکت مرسک دانمارک در خصوص فاز دوم لایه نفتی پارس جنوبی رد شده است  این طرح از نظر مدل برداشت از میدان و ضریب بازیافت مورد قبول ما نبود و قرار شد مذاکرات در این زمینه ادامه داشته باشد و طرح جدیدی با اعمال نقطه نظرات شرکت ملی نفت ارائه دهند. همچنین وی در پاسخ به اینکه "آیا فکر می کنید مذاکرات با شرکت مرسک تا پایان امسال به نتیجه برسد"، گفت: بله، باید پیش از پایان امسال به نتیجه برسد و  خاطرنشان کرد: با افزایش آرام آرام میزان تولید نفت از 25 هزار بشکه در روز فعلی، در آینده به تولید 35 هزار بشکه ای خواهیم رسید و بعد از آن با به نتیجه رسیدن مذاکرات فاز دوم، نسبت به افزایش ظرفیت برداشت نفت از لایه های نفتی پارس جنوبی اقدام می کنیم.

صاحب این قلم در بهمن ماه 1394 یعنی حدود یک سال و نیم پیش یادداشتی را تحت عنوان "فاجعه در لایه نفتی پارس جنوبی" نوشتم که بر روی وبلاگ من موجود است مطالب آن را تکرار نمی کنم و فقط می توانم از خوانندگان این مطلب خواهش کنم که آن را مطالعه فرمایند. در آنجا توضیح داده بودم که طرف قطری تا آن زمان یک و نیم میلیارد بشکه از این میدان مشترک استخراج کرده بود و سهم ما صفر بشکه بود و نوشته بودم که قطری ها بیش از 500 هزار بشکه در این میدان ظرفیت تولید ایجاد کرده بوده اند و در هنگام نوشتن آن یادداشت میزان تولید نفتشان از آن میدان حداقل به 270 هزار بشکه در روز می رسید. بعد از آن یادداشت قطری ها حدود یک سال پیش با شرکت توتال قراردادی را برای افزایش تولید میدان الشاهین (نام قطری لایه مشترک نفتی پارس جنوبی) به امضاء رساندند که به موجب آن توتال 2 میلیارد دلار هزینه خواهد کرد و تولید این میدان را بازهم افزایش خواهد داد.

اما در ایران اخبار و گزارشات نشان می دهد که احتمالا از اواخر فروردین ماه سال جاری با بیش از بیست سال تاخیر نسبت به قطر، بهره برداری از لایه نفتی پارس جنوبی با حدود 20 تا 25 هزار بشکه در روز آغاز شده است و به گفته مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران (فوق الذکر)، در آینده به تدریج به 35 هزار بشکه خواهد رسید.

شرکت دانمارکی "مرسک"  که از آن یاد شد شرکتی است که توسعه اولیه میدا ن الشاهین را در قطر بر عهده داشته است این شرکت در سال گذشته در مناقصه ای که توسط قطری ها برگزار شد در رقابت با توتال برای توسعه بیشتر میدان شکست خورد و تقریبا بلافاصله برای کار در طرف ایرانی میدان اعلام آمادگی نمود. نقل قول نسبتا موثق، قابل تامل و البته قابل تحقیقی وجود دارد که شرکت مرسک بعد از مطالعات اولیه این میدان (در سمت قطر) و قبل از آن که قرارداد توسعه گسترده میدان را با قطر منعقد کند، بواسطه عرق ملی یکی از مدیران رده بالای ایرانی خود اعلام آمادگی کرده بوده است که کار را در این سمت دنبال کند و در آن زمان (در دولت هفتم یا هشتم) از طرف ایرانی پاسخ شنیده است که این میدان ساده است و خودمان توسعه می دهیم !! در صورتی که در همان زمان میادین نفتی غیرمشترکی به شرکت های خارجی واگذار شد که نه چندان اولویتی داشتند و نه به هیچ وجه از پیچیدگی و اولویت لایه نفتی پارس جنوبی برخوردار بودند. به هر حال امیدوارم این نقل قول معتبر نباشد.

بنده قبلا در مصاحبه ها و نوشته های خود توضیح داده ام که اگر نقشه راهی برای توسعه  میادین هیدروکربنی کشور وجود داشت قطعا لایه نفتی پارس جنوبی خصوصا در اولویت اول عقد قرارداد توسعه از طریق شرکت های خارجی قرار می گرفت و مطمئن هستم که حتی سرسخت ترین مخالفین قراردادهای بیع متقابل و IPC راضی بوده و هستند که هرنوع قراردادی که لازم و به اندازه کافی جذاب است برای توسعه این میدان منعقد شود که قبل از این که میدان بطور کلی توسط قطری ها تخلیه شود، بخشی از حق ما در این میدان احقاق شود.

اگر یک  بررسی دقیق تاریخی انجام شود، نحوه برخورد صنعت نفت با این میدان چنان خونسردانه و تعجب انگیز است که باور آن دشوار است. گاهی در ذهن خود اینگونه توجیه می کنم که شاید میان دو کشور داد و ستدی شده باشد و سهم ایران از این میدان با یک امتیاز سیاسی تاخت زده شده باشد و مشتاق می شوم که به دانم این امتیاز با کشوری که پایگاه نظامی ایالات متحده در خلیج فارس است، چه ممکن است باشد که ده ها میلیارد دلار ارزش داشته باشد؟!!

از مدیرعامل دلسوز شرکت ملی نفت ایران انتظار می رود برخورد بسیار فعال تری را با این مهمترین اولویت بخش بالادستی صنعت نفت کشور داشته باشند.


لینک مطالب مرتبط با این مطلب روی همین وبلاگ:

- وضعیت بهره برداری قطراز نفت و گاز میادین گنبدشمالی (پارس جنوبی)

قطرچگونه قطور شد چه کشورهایی از وضعیت ما منتفع می شوند

سود کلان قطر از غفلت ایران

- ذخایرمشترک پارس جنوبی و سود کلان قطر

- قطر از بزرگترین تولیدکننده LNG تا بزرگترین تولیدکننده GTL

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۵ ، ۱۶:۱۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

سوال و جواب زیر با هفته نامه تجارت فردا انجام شده که البته برخی از نکات آن در گزارشی در شماره 203 این مجله در 20 آذر 95 ؛ انعکاس یافته است


س1- پس از اجرای برجام و تفاهمنامه های متعددی که امضا شد، به نظر می رسد تنها دو تفاهم اخیر با توتال و شلامبرژر تا حدودی جدی باشند. ارزیابی شما چیست؟ آیا شرکتهای نفتی غربی (شرکتهای شرقی که قبلاً هم حضور داشتند تا حدودی) امکان و قصد ورود به ایران دارند؟

 

پاسخ 1- اقتصاد اروپا در رکود به سر می برد و در این شرایط طبعا گرفتن کار برای شرکت‌ها مهم است ، به نظر من وزارت نفت با چیز مبهمی به نام IPC حدود دوسال وقت کشور را تلف کرد در صورتی که می‌شد با اصلاحات کوچکی در همان بیع متقابل و یا استفاده از روش‌های متنوع حسب شرایط هر میدان،  کار  را پیش برد بعد هم که به انتخابات امریکا نزدیک شدیم و بعد هم به انتخابات ایران نزدیک هستیم و طبیعتا برای شرکت‌ها مهم است که ببینند فضای کسب و کار در دوره سرمایه‌گزاری و بازگشت سرمایه‌شان چگونه خواهد بود.

 

س2- روی کار آمدن ترامپ چقدر می تواند بر تصمیم این شرکت‌ها موثر باشد؟

 

پاسخ 2- مسلما بی‌تاثیر نیست . البته  به نظر من ترامپ نخواهد توانست برجام را منتفی کند و اگر هم این کار را بکند همراهی اروپا را نخواهد داشت و نمی تواند اجماع ایجاد کند . اما شرکت‌ها تجربه تحریم‌های ثانویه را دارند ولذا خصوصا شرکت‌های اروپائی که در امریکا دارائی و منافع  دارند احتمالا دچار تردید می شوند تا ببینند اوضاع چه می‌شود.

 

س3- چارچوب قراردادی جدید، با تغییراتی برای مناطق نفت‌خیز جنوب هم در هیات مدیره شرکت نفت تصویب رسید. این تغییرات چقدر کافی و در راستای تامین منافع ملی هستند؟ آیا تغییر اساسی دیگر مورد نیز است؟

http://www.shana.ir/fa/newsagency/273276

 

پاسخ 3- این طور نیست، چهارچوب قراردادی پیشنهادی مناطق نفت‌خیز ربطی به IPC ندارد و چیز متفاوتی است و برای میادین در حال بهره‌برداری (Brown Fields) و برای افزایش بازیافت از این میادین (IOR & EOR) پیشنهاد شده است و یک قرارداد پنج ساله استفاده از مشاوره شرکت‌ها برای افزایش بازیافت است که از محل بخشی از تولید اضافه شده به میدان نسبت به پروفایل پایه تولید، بازپرداخت می شود. این قرارداد بیشتر برای اینگونه میادین مناسب است و اتفاقا شرکت‌های خدماتی تخصصی زیادی هستند که می‌توان از آنها استفاده نمود و محذورات شرکت‌های بزرگ را هم ندارند.

 

س4- محدودیت های بانکی و تحریم اخیر آمریکا، چقدر بر حضور شرکتهای نفتی تراز اول در ایران موثر است؟

 

پاسخ 4-  مسلما محدودیثت‌های بانکی بیشترین تاثیر منفی را دارد . وقتی نتوان برای دریافت و پرداخت‌ها ، پول جابجا کرد مسلما کار مشکل می‌شود البته در مورد نقل و انتقالات  یوروئی گشایش‌هائی شده است اما هنوز مشکلاتی وجود دارد.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۵ ، ۱۸:۰۸
سید غلامحسین حسن‌تاش


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۵ ، ۰۹:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش


مطلب مرتبط: 

جلوگیری از آدرس غلط


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۱۰:۱۴
سید غلامحسین حسن‌تاش
یگانگی IPC با شکست تحریم ها/ 2

فریب تحریمی برای اجرای IPC

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۸

 


سید غلامحسین حسنتاش/ شاید درک این مساله که  آیا انعقاد قراردادهای جدید نفتی می تواند سد و مانعی  برای بازگشت احتمالی تحریم ها باشد برای کارشناسان  حوزه نفت و انرژی و حتی عالم دیپلماسی دشوار باشد؛ آیا می توان پذیرفت که اگر شرکت های نفتی به ایران بیایند و حتی قراردادهای جذاب تر از IPC منعقد کنند خواهند توانست در مقابل تحریم های احتمالی آینده  صف آرایی کنند و در این رهگذر٬ منافع ایران را تضمین کنند؟

بررسی بعضی شواهد تاریخی به یافتن پاسخ برای این سوال کمک خواهد کرد. بارها در مقالات مختلف نسبت به این موضوع توضیحاتی را ارائه کرده ام که لازم است دقیق تر و جزئی تر نسبت به این موضوع اشاره ای داشته باشم.

قرارداد میدان سیری A و E یکی از قراردادهای پرحاشیه صنعت نفت بود که بعد از پایان جنگ و در دوران بازسازی منعقد شد. به نظر من اولین حاشیه این قرارداد این سوال بود که اگر قرار است پس از سال ها و با پایان جنگ به توسعه بالادستی نفت بپردازیم چرا و چگونه توسعه میادین سیری A و E در اولویت قرار گرفت. به  هر حال در دهه 60 شمسی مناقصه ای برای این دو میدان برگزار شده بود که دو شرکت ژاپنی در صدر لیست  پیشنهاد دهندگان بودند و شرکت توتال فرانسه و کونوکوی آمریکا در رده های بعدی قرار گرفته داشتند.

با توجه به تاکید و اصرار  وزیر وقت نفت برای پیگیری این موضوع قرار شد مناقصه دیگری برگزار نشود و با شرکت  های صدر لیست مناقصه قبلی مذاکره شود. با شروع مذاکرات،دو شرکت ژاپنی با این دلیل که آمریکایی ها فشار می آورند و نمی توانند به توسعه این میادین بپردازند کناره گرفتند پس از مشخص شدن تکلیف دو شرکت ژاپنی مذاکرات با سومین شرکت لیست یعنی توتال آغاز شد اما با نظر مقام بالای نفت به عنوان این که توتال بدنبال کار جدی نیست، توتال هم کنار گذاشته شد و مذاکره با شرکت کونوکو آٰغاز شد و این شرکت آمریکایی برنامه خود را برای توسعه سیری A و E آغاز کرد و  برنامه توسعه اولیه خود و چارچوب قراردادی که بعدها بیع متقابل نام گرفت را ارائه کرد. کار به مرحله ای رسید که مدیرعامل وقت شرکت "کونکو" با هواپیمای شخصی وارد تهران شد و قرارداد توسعه میادین مذکور  را امضا کرد.

پس از امضای این قرارداد٬ کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا  اعلام کرد کشورش موافق حضور این شرکت در ایران نیست لذا شرکت کونکو عذرخواهی کرده و قرارداد را کم لم یکن تلقی کردند. این مساله قابل تامل و بررسی است و من معتقدم امریکائی ها یا شرکت کونوکو ایران را بازی دادند. آیا دولت امریکا نمی دانست که کونکو در حال مذاکره با ایران است؟ چرا زودتر جلوی کونکو را نگرفتند و بعد از امضاء قرارداد از خواب بیدار شدند اما به هر حال پس از کونکو شرکت توتال برای توسعه این میادین برگزیده شد که آن هم داستان های خود را دارد.

این ماجرا سوالی را برای بسیاری از کارشناسان ایجاد کرد که چطور شد ژاپنی ها رسما اعلام کردند به دلیل فشارهای آمریکا به ایران نمی آیند ولی شرکت آمریکایی کار را تا مرحله قرارداد پیش برد؟ همانطور که اشاره شد آمریکایی ها بطور دقیق در جریان قرارداد بودند ولی در لحظه آخر از حضور کونوکو ممانعت کردند. پاسخ به این پرسش تحلیل های متفاوتی را به همراه دارد ولی قطعا نمی توان از نقش بازی های سیاسی در سرمایه گذاری های نفتی غافل شد و با خوش خیالی سیاست را دنباله رو اقتصاد دانست.

نیازی به تکرار این واقعیت نیست که شرکت های بزرگ نفتی به کلوپ های سیاسی متصل هستند و چهره های سرشناس سیاسی در پس پرده از فعالیت این شرکت ها سود می برند و با شاقول سیاست های کلان٬ نقشه راه شرکت های نفتی را ترسیم می کنند. ماجرای قرارداد سیری A و E ماجرای عجیبی دارد که  یک روز باید بسیار دقیق بررسی شود.

اما ماجرای جالب دیگر این است که : در سال 2000 میلادی که من رئیس موسسه مطالعات بین المللی انرژی بودم همایشی را با همکاری یک موسسه انگلیسی در لندن برگزار کردیم. در آن روزها٬ بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا بود و شرکت های نفتی نزدیک به جمهوری خواهان به دلیل وضع تحریم ها علیه ایران از وی انتقاد می کردند. دقیقا به یاد دارم  یکی از مدیران شرکت های آمریکایی ( به احتمال زیاد از کونکو)  در آغاز سخنرانی خود٬ صفحه نخست پاورپوینت  خود را به دو عکس از کاخ سفید و کنگره آمریکا اختصاص داده بود.

وی در توضیح این تصویر گفت: «عده ای نادان در این دو ساختمان حضور دارند که موجب دوری ما از ایران و نزدیکی شرکت های اروپایی به نفت این کشور شده اند و تحریم هائی را اعمال می کنند که فایده ای ندارد و فقط نفعش را شرکت های اروپائی می برند» او و سایر مدیران شرکت های نفتی آمریکایی تحریم های این کشور علیه ایران را به ضرر خود می دانستند لذا انجمن بزرگی در امریکا  برای مقابله با ممنوعیت ورود شرکت های امریکائی به ایران  تشکیل شده بود که متحدا به دولت ایالات متحده فشار بیاورند.

این انجمن متشکل از حدود  400 شرکت  کوچک و بزرگ آمریکایی بود که از افراد سرشناس عضو در آن باید به کاندولیزا رایس و دیک چنی اشاره کرد. رایس آن زمان عضو هیئت مدیره  شرکت شورون و چنی رئیس هیئت مدیره شرکت هالیبرتون بود که اتفاقا  هالیبرتون رهبری این گروه فشار را بر عهده داشت. حضور این  دو چهره سرشناس نشان می لذ که فشارها بر دولت  آمریکا بسیار شدید بود.

با این وجود آنها چاره ای جز تبعیت از قوانین نداشتند. گرچه آنها نسبت به این موضوع معترض بودند و در قالب انجمن خود بارها و بارها به دمکرات ها اعتراض می کردند اما در نهایت این سیاست بود که به 400 شرکت و چهره  نفتی آمریکایی تکلیف میکرد چه کنند.

حال شما فرض کنید وقتی شرکت های آمریکایی نمی توانند رضایت دولت خود را برای رفع تحریم های یکجانبه جلب کنند چگونه می توانند مانع بازگشت احتمالی تحریم های شورای امنیت  سازمان ملل شوند؟ جالب تر این که با پایان گرفتن عمر دولت کلینتون جورج بوش (دوم) رئیس جمهور شد و دیک چنی معاون رئیس جمهور و کندلیزا رایس وزیر خارجه شد  یعنی اعضاء گروه فشار نفتی مسئولیت عالی دولتی پیدا کردند، شاید ابتدا تصور می شد که با مسئولیت پیدا کردن این دو حال روند همکاری شرکت های امریکائی با ایران سهل خواهد شد اما دقیقا بر عکس شد و تحریم ها و برخورد دولت امریکا با ایران بدتر شد و اتفاقا همان دو نفر بدترین موضع را نسبت به ایران داشتند.

آیا این ماجراها نشان نمی دهد که اراده سیاسی دولت ها در غرب مقدم بر منافع اقتصادی ذینفعان این کشورها است؟
 
کد مطلب: 14776
 
علی آقا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۶-۲۴ ۱۱:۲۶:۴۲
بله نشان میدهد. حالا چکار کنیم ، راه حل شما چیست؟؟؟؟
چرا تمام منتقدانی که در عصر نفت انتقاد می کنند، فقط انتقاد می کنند؟!‌ چرا هیچ کدام راه حلی ندارند؟! 
واقعا اینقدر درک این مطلب سخت است که وقتی راه حل بهتری نداری باید سکوت کنی؟! 
در ضمن، برگشتن یا برنگشتن تحریم ها به خود ما بستگی دارد نه به شرکتهای خارجی یا حتی دولتهایشان.
 
سید غلامحسین حسنتاش
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۶-۲۴ ۱۵:۴۲:۵۲
سلام
دوست عزیز اولا زحمت بکشید به وبلاگ بنده مراجعه بفرمایید و خواهید دید که در چندین مصاحبه و مطلبی که راجع به بیع متقابل و ای پی سی داشته ام را حل هایی را ارائه داده ام ثانیا اینکه ما بگوییم اگر کسی را حل ارائه نم کند نقد کارهای غلط را هم نباید بکند و جلوگیری از اشتباهات هم نباید بکند بنظر من این یکجور سانسور است چراکه پیدا کردن راه درست در خیلی زمینه ها بررسی و مطالعه و کارشناسی می خواهد و هزینه دارد و امکانات می خواهد منتقدی که هیچکدام از این امکانات را ندارد آیا در مورد کار غلط باید سکوت کند؟
ضمنا اینجا که بنده چیزی نگفته ام ، آقایان وقتی از همه جهات فنی در مورد کارهایشان کم می آورند می گویند اصلا مساله سیاسی است یعنی می خواهیم در قالب IPC و اینها منافع به شرکتهای بزرگ بدهیم که به دولتهایشان فشار بیاورند که تحریم نکنند یا تحریم ها را احیا نکنند ، بنده با این شواهد می گویم اقایان در این مورد هم اشتباه می کنند !
 
SAM
Netherlands
۱۳۹۵-۰۶-۲۴ ۱۵:۳۰:۱۶
من چون خودمون ایرانی ها رو میشناسم میدونم هیچ قراردادی رو با خارجی ها نمی تونیم ببندیم که ازش سود ببریم و همیشه سرمون کلاه میره.

از الان میگم: انا لله و انا علیه راجعون
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۶-۲۴ ۱۶:۱۴:۳۰
احسنت بر آقای حسنتاش... با اینکه از نظر سیاسی با شما خیلی فاصله دارم و راهمان از هم جداست ولی باید درودی فرستاد بر شرف شما که هیچگاه منافع ملی را بر منافع گروهی ترجیح ندادید و نقدهایتان همانی است که در دوره های گذشته مطرح شده است. آزادگی شما من را یاد اقایان اعلمی و محتشمی پور می اندازد که در مجلس ششم زبان گویای صنعت نفت بودند. خداوند به شماخیر دهد و امید است ذره ای از شرافت و آزادگی شما به برخی اصولگرایان سرایت کند
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۳۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

ماجرای میدان نفتی دارخوین

مقدمه

نقل است که وزیر نفت در سفر اخیر خود به خوزستان گفته است که: "مردم این استان مردمانی فهیم و سیاسی هستند و بهتر است بررسی کنند چرا در دولت های هفتم و هشتم جز میدان دارخوین، سرمایه گذاری در خوزستان جذب نشد". از این سخنان وزیر تعابیر مختلفی شد بعضی برداشتشان این بود که این طعنه به بعضی کارکنان مناطق نفتخیز است که نسبت به قراردادهای بیع متقابل و نحوه عملکرد همین وزیر و تیمش در آن دوره، نقد داشتند و بعضی دیگر برداشتشان این بود که وزیر میخواهد مردم خوزستان را به قول معروف به جان این منتقدین بیندازد که اینها مانع سرمایه گذاری خارجی در استان هستند.

البته من تردید دارم که با فضای بسته ای که در نفت هست و خصوصا فضای بسیار بسته تری که همین وزیر در آن دوره در صنعت نفت و فضای پرداختن به مسائل نفت  ایجاد کرده بود،  کسی از این کنایه ایشان چیزی را متوجه شود. متاسفانه به دلایل تاریخی و به دلیل همین فضا، اطلاعات عموم مردم  و حتی مدیران و خواص،  از مسائل نفت و عمق آن بسیار کم است.

به هرحال این گفته مرا به یاد خاطره ای نه چندان خوشایند و البته درس آموز از میدان دارخوین انداخت که در سطور آتی ذکر خواهم کرد . اما قبل از آن لازم است اشاره کنم که یکی از  عجایب کشور ما  این است که مدیرانش هیچ اشتباهی ندارد و همه چیزدان هستند و هرکاری در هر زمانی کرده اند همان درست بوده است! آقای وزیر نمی خواهند بپذیرند که نحوه عملکردشان در آن دوره مشکل دار بوده است و بیشترین مشکل از این ناحیه بوده است. کما اینکه نحوه عملکردشان در این دوره نیز تکرار همان اشتباهات است و آنروز تحت عنوان بیع متقابل بود و امرزو تحت عنوان  IPC  حداقل دولت را دچار یک چالش جدی کرده و مخالفین دولت را به یک سوژه مطلوب مجهز کرده اند. آقای وزیر و تیمشان هرگز به نقدهای بیع متقابل و IPC پاسخ صریح و  روشن و جدی نمی دهند، خودشان را قیم نفت و کشور میدانند و بقیه را نادان که به قول جوانهای امروز باید همه را پیچاند و کار را جلو برد. علاوه براین گویا در دوران تاریک  دولت نهم و دهم، تکنولوژی سوال را با سوال جواب دادن،  فراگیر شده است . حداقل خود بنده بارها این  سوال را  مطرح کرده ام که  در آن دوره ای که شرکت های خارجی به هرحال آمدند و قرارداد بستند و سرمایه گذاری کردند، چرا حتی یک میدان نفتی  مشترک به آنها واگذار نشد و تنها میدان مشترکی که به بیع متقابل   رفت (بعضی فازهای) میدان  گازی پارس جنوبی بود؟ 

بنظر می رسد این حرفها بیشتر فرافکنی است. و اما ؛

خاطره ای از دارخوین

دقیقا یادم نیست و حتما در اسناد هیئت مدیره شرکت ملی نفت منعکس است، در سال 79 یا 80 بود که من در سمت ریاست موسسه مطالعات بینالمللی انرژی، برای کاری به هیئت مدیره نفت رفته بودم ،  تا نوبت من بشود،  مدیر وقت اکتشاف  شرکت نفت پیشنهاد یا در واقع درخواستی را در دستور جلسه گذاشته بود که مبلغی بعنوان پاداش یا اضافه کاری تصویب شود و در اختیار ایشان قرارگیرد که بتوانند به تیمی از کارکنان خود پرداختی داشته باشند که این تیم  خارج از ظرفیت اداری مطالعات اکتشافی میدان  نفتی دارخوین  را تکمیل کنند . یعنی درست است که میدان دارخوین در سال 1343 کشف شده بود و یک حلقه چاه اکتشافی در آن حفر شده بود  اما مطالعات اکتشافی آن تکمیل نبود.

 مطالعات اکتشافی اولین پیش نیاز مطالعه و بررسی فنی اقتصادی توسعه یک مخزن است  و حفر یک چاه تنها نشان میدهد که  میدان نفتی وجود دارد و نفتی در آن هست ،  اما در جریان  تکمیل مطالعات اکتشافی و حفر چاه های تحدیدی و توصیفی است که وسعت مخزن، ضخامت لایه نفتی ، کیفیت سنگ مخزن از نظر تراوائی و بازدهی ، حجم دقیق نفت درجا و نفت قابل استحصال، فشار مخزن و نوع نفت درون مخزن و امثال اینها روشن می شود و بعد از آن است که می توان  مدل شبیه سازی مخزن را تهیه کرد و طرح بهینه توسعه مخزن برای تولید (موسوم به MDP ) را  تهیه نمود.

 با طرح این درخواست جناب وزیر که در جلسه حضور داشت ابتدا به قول معروف ترش کرد و واکنش نشان داد که باز از این چیزها آوردید  ولی بعد از مکثی گفت که تصویب شود و اشاره کرد که الان اگر این را تصویب نکنیم جوسازی خواهد شد  ولی تا شما این مطالعه را انجام دهید ما برای توسعه این مخزن قرارداد بسته ایم! مدیر اکتشاف اشاره کرد که چطور میتوان برای توسعه میدانی که هنوز مطالعات اکتشافی آن تکمیل نشده قرارداد بست.

 در اینجا لازم است توضیح دهم که یکی از ضعف های بزرگ در عملکرد بیع متقابل  این بود که تهیه طرح  جامع توسعه میدان یا همان  MDP ، به شرکت خارجی سپرده می شد و اینجانب و بسیاری دیگر  ، معتقد بودیم که این کار غلط است و من حتی معتقد بودم که تهیه MDP امری حاکمیتی است و قابل واگذاری به غیر دولت نیست.  باید توجه داشت که MDP خصوصا در نوع قرارداد بیع متقابل، بزنگاه سوء استفاده احتمالی و حتی نه لزوما سوء استفاده بلکه اشتباه شرکت های بین المللی است که دودش به چشم مالک مخزن میرود. برای روشن شدن این موضوع فرض کنید با تعداد مشخصی چاه تولید بیشتر از 100 هزار بشکه در روز از میدانی ممکن نباشد اما شرکت خارجی هدف تولید 150 هزار بشکه را در نظر بگیرد، خوب طبعا تاسیسات و تجهیزات براساس تولید 150هزار بشکه طراحی و نصب خواهد شد و این هزینه را به نفع شرکت سرمایه گذار و به ضرر مالک مخزن افزایش خواهد داد.  البته این تنها یک مثال است که شاید بیشتر در مورد بیع متقابل مصداق داشته باشد ولی مساله MDP و تقلبات احتمالی آن بسیار پیچیده تر از این است. ممکن است شرکت سرمایه گذار خارجی منحنی تولیدی را در نظر بگیرد که  تولید میدان در دوره قرارداد و بازپرداخت پروژه، خوب باشد ولی به عبارتی غیرصیانتی  باشد و پس از بازگشت سرمایه و رفتن او ،  تولید به شدت اُفت کند. به هرحال در هیچ نوع قراردادی منافع مالک مخزن و شرکت توسعه دهنده  کاملا مطبق نمی شود و شرکت خارجی MDP را بر اساس منافع خود ارائه خواهد کرد. من بارها گفته ام و نوشته ام که خوب  بود قبل از IPC  ، یک آسیبشناسی از عملکرد بیع متقابل بعمل می آمد و در اینصورت مشخص می شد که از این ناحیه چقدر آسیب دیده ایم.

به هر حال آن جلسه هیئت مدیره گذشت و پس از مدت کوتاهی در سال 1380 قرارداد توسعه فاز1و2 میدان  دارخوین  با شرکت ایتالیائی  "انی"  براساس  MDP  پیشنهادی این شرکت امضاء شد. یکی دو ماه بعد از آن  به دعوت جبهه مشارکت جلسه ای در دفتر این جبهه در خیابان سمیه  تشکیل شد که آقای رجبعلی مزروعی آن را اداره می کرد. هدف آن  جلسه ، بررسی عملکرد وزیر نفت دولت هفتم بود و من هم بعنوان منتقد در پنل آن جلسه حضور داشتم. در آن جلسه بحث نسبتا طولانی در مورد میدان دارخوین انجام شد و از جمله این نقد مطرح شد که آقایان قبل از این که مطالعات اکتشافی دارخوین کامل  شود و به عبارتی میدان را  کامل بشناسند براساس  طرح شرکت انی قرارداد بسته اند،  مدافعی که  در جلسه حضور داشت و آن روزگار خود را مبدع بیع متقابل می دانست (که در واقع شرکت  امریکائی کونکو مبدع بیع متقابل بود و داستان مجزائی دارد) و بیع متقابل را بی نقص  میدانست و حالا هم خود را  مبدع IPC  میداند و بیعم تقابل را ناکارا! ،  اعتراض کرد که چه کسی گفته است که میدان دارخوین مطالعات اکتشافی ندارد و جزوه کلفتی را بلند کرد که این  گزارش مطالعه میدان دارخوین است ، از وی خواهش کردیم که انگشت خود را از روی تارخ گزارش  که در پائین جلد نوشته شده بود بردارد و معلوم شد که گزارش چندین ماه بعداز مذاکرات قراردادی و حتی بعداز امضاء قرارداد آماده شده و نقشی  در کار نداشته است.

امروز میتوان عملکرد توسعه میدان دارخوین و میزان تحقق MDP آن   و وضعیت تولید آن  را بررسی نمود. البته شانسی که قرارداد و پروژه  توسعه دارخوین آورد این بود که در نیمه راه  اجرای پروژه،  قیمت جهانی نفت به شدت و تا بیش از چهار برابر افزایش یافت و به تبع آن هزینه های پروژه های نفتی هم افزایش یافت و بار هزینه شرکت انی از میزان پیش بینی شده در قرارداد سبقت گرفت .

 بررسی دقیق  داستان همین میدان دارخوین  نشان خواهد داد که اگر به تعبیر آقای وزیر، سرمایه گذاری ببشتری در میادین نفتی خوزستان جذب نشد تا چه حد بخاطر نحوه عملکردی که ذکر شد و مفاسدی که بعدا در مورد نحوه عقد بعضی از قراردادهای نفتی (در پرونده توتال و استات‌اویل)   افشاء شد  و نابسامانی های سازمانی و مدیریتی بوده است و چقدر به خاطر نقد منتقدین؟!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۳۱
سید غلامحسین حسن‌تاش

«دنیای اقتصاد» بررسی می‌کند

عیارسنجی نامزدهای شراکت نفتی

شماره روزنامه:۳۸۴۵

تاریخ چاپ:

شماره خبر:۱۰۶۵۷۱۹

گروه: نفت-و-پتروشیمی

گروه نفت و پتروشیمی، سارا مالکی: روند اجرای قراردادهای نفتی در حالی با توضیحات روز یکشنبه وزیر نفت در نشست غیرعلنی مجلس شورای اسلامی در مسیری هموارتر برای اجرا قرار گرفته است که بحث‌ها در رابطه با چگونگی انتخاب شرکای نفتی در آینده با نظرات مختلفی همراه است. براین اساس در حالی‌که صنعت نفت ایران پس از اجرای برجام و توافق کلی مجلس و دولت در رابطه با اجرای قراردادهای جدید نفتی در انتظار ورود سرمایه‌گذاران بین‌المللی است؛ عیارسنجی شرکت‌های بین‌المللی انرژی به محلی برای بحث میان کارشناسان تبدیل شده است.

عیارسنجی نامزدهای شراکت نفتی

گروه نفت و پتروشیمی، سارا مالکی: روند اجرای قراردادهای نفتی در حالی با توضیحات روز یکشنبه وزیر نفت در نشست غیرعلنی مجلس شورای اسلامی در مسیری هموارتر برای اجرا قرار گرفته است که بحث‌ها در رابطه با چگونگی انتخاب شرکای نفتی در آینده با نظرات مختلفی همراه است. براین اساس در حالی‌که صنعت نفت ایران پس از اجرای برجام و توافق کلی مجلس و دولت در رابطه با اجرای قراردادهای جدید نفتی در انتظار ورود سرمایه‌گذاران بین‌المللی است؛ عیارسنجی شرکت‌های بین‌المللی انرژی به محلی برای بحث میان کارشناسان تبدیل شده است. بحث عیارسنجی شرکت‌های خارجی برای ورود به صنعت نفت کشور اما با اعلام زیان شرکت‌های بزرگ بین‌المللی نفتی در ماه گذشته، مورد توجه ویژه کارشناسان نفتی قرار گرفت و با سوالاتی همراه شد که به چرایی همکاری صنعت نفت ایران با شرکت‌هایی که زیان‌ده بوده‌اند اشاره داشت. براین اساس درحالی‌که هدف اصلی قراردادهای جدید نفتی، جذب سرمایه و تکنولوژی شرکت‌های بزرگ نفتی به منظور توسعه میدان‌های نفتی کشور و افزایش تولید است، چندی قبل و با اعلام زیان شرکت‌های بزرگ نفتی؛ این سوال مطرح شد که همکاری با شرکت‌هایی که زیان‌های شدیدی را به ثبت رسانده‌اند منطقی است یا خیر؟

این سوال در شرایطی مطرح می‌شود که اخیرا برخی کارشناسان با توجه به فراهم شدن شرایط حضور طرف‌های خارجی در پروژه‌های نفتی کشور این پیشنهاد را مطرح می‌کنند که به جای تمرکز بر همکاری با شرکت‌های بزرگی که اخیرا زیان‌هایی را به ثبت رسانده‌اند، شرکت‌های کوچک صاحب دانش فنی (که قبلا به شرکت‌های بزرگ خدمات می‌داده‌اند) نیز در اولویت همکاری قرار گیرند.

غلامحسین حسنتاش، تحلیلگر ارشد صنعت نفت به‌عنوان یکی از موافقان پیشنهاد همکاری صنعت نفت کشور با شرکت‌های کوچک نفتی به‌جای شرکت‌های بزرگ بین‌المللی در گفت‌وگو با «دنیای‌اقتصاد» می‌گوید: «البته من از آخرین وضعیت مالی و اقتصادی این شرکت‌ها اطلاع دقیقی ندارم، ولی مسلما این زیان نمی‌تواند به معنی ورشکستگی شرکت‌های بزرگ نفتی باشد. درآمد شرکت‌های بزرگ نفتی وابستگی زیادی به قیمت‌های جهانی نفت دارد. این شرکت‌ها در دوران رونق نفتی بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ سودهای فراوانی برده‌اند و حالا هم بعضا ضرر می‌کنند ولی هنوز با ورشکستگی فاصله دارند. البته یک تحول ساختاری در صنعت جهانی نفت اتفاق افتاده است که ممکن است به ورشکستگی یا هرنوع تحول دیگر در این شرکت‌ها کمک کند، آن اتفاق این است که سهم فناوری در توسعه‌های نفتی افزایش یافته و سهم سرمایه به نسبت کمتر شده است، بنابراین شرکت‌های کوچک صاحب دانش فنی که قبلا به شرکت‌های بزرگ مذکور خدمات می‌داده‌اند حالا بعضا خودشان رقیب شرکت‌های بزرگ شده‌اند، علاوه ‌بر این، با ظهور بعضی از شرکت‌های ملی نفت مانند شرکت‌های ملی چینی و استات‌اویل نروژ و پتروناس مالزی و پتروبراس برزیل در صحنه بین‌المللی، سطح رقابت گسترش یافته است، بنابراین اگر شرکت‌های بزرگ بین‌المللی نتوانند چابک‌تر عمل کنند و خودشان را با وضعیت جدید تطبیق بدهند مشکل پیدا خواهند کرد.» حسنتاش در حالی عقیده دارد سهم فناوری در توسعه میدان‌های نفتی به نسبت سرمایه بیشتر شده است که از نگاه سعید لیلاز، کارشناس اقتصادی؛ صنعت نفت ایران هنوز به حجم زیادی سرمایه نیاز دارد و تکنولوژی و دانش مدیریتی که شرکت‌های کوچک نفتی دارا هستند، پاسخگوی تمام نیازهای فعلی صنعت نفت کشور و جبران عقب‌افتادگی‌های فراوان در زمینه توسعه میدان‌ها و برداشت از میادین مشترک نخواهد بود.

از نگاه حسنتاش اما «شرکت‌های بزرگ نفتی که حالا دچار زیان‌های مالی شده‌اند هیچ‌گاه به معنای واقعی شرکای نفتی ایران نبوده‌اند و بعضی از این شرکت‌ها که اروپایی هستند در یک دوره درقالب قراردادهای بیع‌متقابل خدماتی را به ایران داده‌اند و رفته‌اند و این نحوه همکاری با شراکت خیلی فرق می‌کند.» این کارشناس ارشد نفتی در ادامه می‌گوید: «ضمنا همان‌طور که اشاره کردم این‌طور نیست که همه اینها به سادگی حذف بشوند به هرحال بسیاری از این شرکت‌ها حدود یک سده و بیشتر است که فراز و نشیب‌های زیادی را تجربه کرده‌اند، علاوه ‌بر این امروز دانش و تخصص منحصر به این شرکت‌های نامی نیست و معتقدم اگر ما نقشه راه توسعه میادین خود را ترسیم کرده باشیم و بدانیم برای اجرا چه کم داریم و چه می‌خواهیم، بدون آنها نیز می‌توانیم نیازهای خود را تامین کنیم».

حسنتاش بر این نکته تاکید دارد که «صنعت نفت ما در برگزاری مناقصه‌های نفتی و مذاکرات قراردادی باید توجه داشته باشد که شرکت‌های نفتی هم‌اکنون در موضع انفعال و ضعف و نیازمند گرفتن کار هستند، البته هر نوع همکاری به برطرف شدن موانع سیاسی بستگی دارد.»

لزوم کم کردن قیدها برای ورود سرمایه‌گذاران

اما در حالی‌که حسنتاش در صحبت‌های خود به لزوم برطرف شدن موانع سیاسی برای شکل گرفتن هر نوع همکاری اشاره می‌کند، لیلاز به‌عنوان یک کارشناس اقتصادی به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: باید توجه داشت که حتی با اجرای برجام، بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی نفتی چه به دلیل رقابت‌های سیاسی و اقتصادی در منطقه و چه در داخل کشور با محدودیت‌هایی برای همکاری با صنعت نفت ایران همراه هستند، در چنین شرایطی ما باید شرایطی را فراهم کنیم تا حداکثر امکان پذیرش برای شرکت‌های خارجی فراهم شود تا بتوانیم از فرصت‌های بیشتری استفاده کنیم. از نگاه لیلاز در حالی‌که برخی محدودیت‌ها برای ورود سرمایه‌گذاران خارجی به صنعت نفت ایران به شکل ذاتی وجود دارد، بهتر است از اضافه کردن قیدهایی که می‌تواند شرایط را سخت‌تر کند بپرهیزیم. این کارشناس مسائل اقتصادی همچنین با توجه به اینکه علت اصلی رجوع صنعت نفت کشور به شرکت‌های بین‌المللی نفتی ابتدا دریافت سرمایه و سپس تکنولوژ ی و مدیریت در بلندمدت است، می‌گوید: هرقدر که ما محدودیت‌هایی برای شرکت‌های خارجی مایل به همکاری با صنعت نفت کشور ایجاد کنیم، انحصار و رانت بیشتری برای شرکت‌های باقی‌مانده ایجاد خواهیم کرد که این موضوع خوشایندی نیست.

حسنتاش اما در پاسخ به این سوال «دنیای اقتصاد» که جایگزین‌های احتمالی شرکت‌های بزرگ نفتی که قادر به انتقال تجربه کارآمد و دانش فنی به شرکت‌های ایرانی باشند کدام‌ها خواهند بود، می‌گوید: باید توجه داشت که انتقال دانش و تجربه و فناوری به شرایط دو طرف انتقال‌دهنده و انتقال‌گیرنده بستگی زیادی دارد و استعداد و آمادگی انتقال گیرنده خیلی مهم‌تر است که از ابتدای کار و از نحوه استخدام شرکت‌ها و مذاکرات قراردادی و تعهداتی که باید گرفت خود را آماده نشان می‌دهد. ما اگر آمادگی‌های ساختاری و توانایی‌های نیروی انسانی را فراهم نکنیم در هر صورت انتقالی اتفاق نخواهد افتاد».

اما در حالی‌که حسنتاش عقیده دارد انتقال فناوری به شرایط ‌گیرنده و مشخص بودن برنامه‌های آن بستگی دارد و چنانچه برنامه‌ای مدون در صنعت نفت وجود داشته باشد انتقال فناوری از طریق شرکت‌های خدماتی کوچک نیز اتفاق خواهد افتاد، یک عضو معاونت برنامه‌ریزی وزارت نفت عقیده دارد در حال حاضر صنعت نفت در شرایطی قرار ندارد که بتواند با تکیه بر داشته‌های شرکت‌های خدماتی چند ملیتی نفتی موفق به انتقال تکنولوژی و فرهنگ سازمانی پیشرفته شود. علی خواجوی در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» می‌گوید: نقشی که شرکت‌های بزرگ بین‌المللی (IOC) در حال حاضر می‌توانند برای صنعت نفت کشور ایفا کنند از عهده شرکت‌های چند ملیتی نفتی (SOC) برنمی‌آید، شاید در نتیجه همکاری با شرکت‌های پایین‌دستی نفتی بتوان بخشی از نیازها را جبران کرد اما انتقال و رسوب دانش فنی در صنعت نفت زمانی رخ خواهد داد که یک همکاری بلندمدت با شرکت‌های بزرگ نفتی شکل بگیرد و در نتیجه آن، سازمانی مشترک و مدیریتی یکپارچه در میان صنعت نفت ایران و سرمایه‌گذاران مطرح بین‌المللی ایجاد شود. از نگاه خواجوی همکاری با شرکت‌های خدماتی پایین‌دستی ماهیتا کوتاه‌مدت است، این در حالی است که لازمه انتقال دانش فنی، همکاری‌های بلندمدت و دوجانبه است، ضمن اینکه این شرکت‌ها معمولا به دلیل منابع محدود قادر به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های نفتی نیستند.

خواجوی عقیده دارد: بحث دیگر در رابطه با همکاری با شرکت‌های بزرگ بین‌المللی این است که این شرکت‌ها مدیریت کل پروژه از مهندسی گرفته تا خرید کالا و نصب و راه‌اندازی تاسیسات را بر عهده می‌گیرند که منجر به مدیریت بهینه کل زنجیره یک پروژه می‌شود، بنابراین چنین همکاری می‌تواند ارزش‌آفرینی بیشتری به همراه داشته باشد تا زمانی‌که کارها به‌صورت تکه تکه به شرکت‌های کوچک برون‌سپاری می‌شود.

از نگاه این کارشناس نفتی، مدیریت و سازماندهی یکپارچه پروژه‌ها اتفاقی است که با تجربه و دانش شرکت‌های بزرگ بین‌المللی رخ می‌دهد و گزینه دیگری برای دریافت چنین خدماتی وجود ندارد. خواجوی در همین زمینه می‌گوید: در حال حاضر پروژه‌هایی که از طریق همکاری با شرکت‌های بزرگ بین‌المللی درکشور راه‌اندازی شده است، فرهنگ سازمانی بسیار متفاوت‌تری نسبت به واحدهایی دارند که بخش‌های مختلف آن برون‌سپاری شده‌اند، به همین علت به نظر می‌رسد هنوز شرکت‌های بزرگ بین‌المللی قابل اطمینان‌تر از هر گزینه دیگری هستند، به خصوص اگر این شرکت‌ها مانند دهه‌های گذشته خود را با شرایط جدید وفق دهند و مسیر جدیدی برای خود تعریف کنند این اطمینان بیشتر نیز خواهد شد.

منصور معظمی، رئیس کمیسیون انرژی و محیط‌زیست اتاق تهران نیز در رابطه با عیارسنجی شرکت‌های مختلف نفتی برای ورود به پروژه‌های صنعت نفت کشور به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: درست است که شرکت‌های کوچک نفتی اکنون از امکانات خوبی برخوردار هستند اما شرکت‌های بزرگ نفتی که در سطح جهانی صاحب برند هستند، از نظر سرمایه و تکنولوژی در جایگاهی قرار دارند که بهتر است ما خودمان را از امکانات آنها محروم نکنیم. معظمی در ادامه می‌گوید: شرکت‌های بزرگ نفتی بنگاه‌های بزرگی هستند که شاید اخیرا در بخش‌هایی زیان داده باشند اما از سودآوری آنها نیز نمی‌توان چشم‌پوشی کرد ضمن اینکه همکاری با این شرکت‌ها را در بلندمدت‌ می‌توان ارزیابی کرد.

آن‌طور که کارشناسان عقیده دارند، این روزها و با مطرح شدن کاهش سود شرکت‌های بزرگ نفتی مانند شل، بی‌پی، شورون، اکسون موبیل و... این شرکت‌ها در آینده‌ای نه چندان دور مجبور به تغییر رویه برای حفظ قدرت خود خواهند بود. آن‌طور که خواجوی می‌گوید‌ نگاهی به گذشته این شرکت‌ها نشان می‌دهد، این نخستین بار نیست که این شرکت‌ها با چالش‌های جدی در فعالیت خود مواجه می‌شوند. برای مثال همزمان با شکل گرفتن موج ملی شدن صنعت نفت درکشورهای صاحب منابع نفتی در دهه ۷۰ میلادی، شرکت‌های بین‌المللی نفتی (IOC) تسلط پیشین خود بر منابع نفتی را از دست دادند. با این وجود این شرکت‌ها با استفاده از سرمایه و تکنولوژی خود رویه کاری جدیدی را بر مبنای همکاری با شرکت‌های ملی نفت آغاز کردند. چنین تغییر سیاستی در زمان کاهش شدید قیمت نفت نیز در روند کاری شرکت‌های بزرگ نفتی مشاهده شده است. به گفته خواجوی، سپردن کارهای تخصصی به شرکت‌های کوچک پایین‌دستی (SOC) که از سوی شرکت‌های مادر اتفاق افتاد، منجر به کاهش هزینه‌های تولید به منظور انطباق با شرایط جدید قیمتی و مدیریت شرایط بحرانی دهه ۹۰ تا میانه ۲۰۰۰ میلادی شد؛ اتفاقی که از دیگر سو در سال‌های یاد شده باعث رشد و توانمندی مالی و تکنولوژیک شرکت‌های خدماتی پایین‌دستی شد. حال اگرچه شرکت‌های کوچک نفتی از قدرت مالی و فنی قابل ملاحظه‌ای برخوردار هستند، با این وجود کارشناسان عقیده دارند این شرکت‌ها نسبت به شرکت‌های بزرگ نفتی از توان کافی برای تامین مالی پروژه‌های نفتی ایران برخوردار نیستند. برای مثال اگرچه ممکن است کشوری مانند عربستان سعودی برای تامین مالی به شرکت‌های بزرگ نفتی احتیاج نداشته باشد، اما صنعت نفت ایران که سال‌های سخت تحریم را پشت‌سر گذاشته و با کمبود نقدینگی برای توسعه طرح‌های خود مواجه است، برای پیشبرد اهداف خود از سرمایه و دانش شرکت‌های بزرگ نفتی در غالب همکاری‌های مشترک در طولانی‌مدت انتفاع بیشتری خواهد برد. با این وجود باید منتظر ماند و دید اتفاق نظری که حالا نسبت به قراردادهای جدید نفتی در میان دولت و مجلس ایجاد شده است، صنعت نفت کشور را به سوی کدام یک از شرکت‌های سرمایه‌گذار نفتی رهنمون خواهد کرد.

 

 

لینک در روزنامه دنیای اقتصاد: 

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D9%BE%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C%D9%85%DB%8C-35/1065719-%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%AC%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D8%AA-%D9%86%D9%81%D8%AA%DB%8C

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۵۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

توضیح: مقامات صنعت نفت در حاشیه بحث مربوط به قراردادهای جدید نفتی موسوم به IPC ، موضوع تاسیس شرکت‌های اکتشاف و تولید (E &P) در بخش خصوصی ایران را مطرح کرده‌اند که در کنار شرکت‌های خارجی قرار گیرند و از این طریق انتقال دانش و فناروی انجام گیرد؛ هفته گذشته هفته‌نامه تجارت فردا مصاحبه‌ مکتوبی را در این ارتباط با اینجانب انجام داد که قسمتی از پاسخ‌ها را در کنار نظرات افراد دیگر بصورت گزارش منتشر کرد. متن مصاحبه مکتوب انجام شده را اینجا قرار می‌دهم و در انتها لینک دسترسی به فایل گزارش نشریه تجارت فردا را در اختیار علاقمندان می‌گذارم.



شرکت‌های E&P به لحاظ تاریخی در ابتدا به چه صورت و با چه هدفی تاسیس شدند؟ هم‌اکنون جایگاه آنها در صنعت نفت جهان چیست؟

پاسخ- تاریخ تاسیس شرکتهای اکتشاف و استخراج به تاریخ صنعت نفت جهان بر می گردد . از ابتدا کسانی یا شرکت هائی که نفت را کشف می کردند شروع به استخراج می کردند. مثلا در ایران وقتی دارسی امتیاز اکتشاف و استخراج نفت را گرفت از سال 1901 تا 1908 مشغول اکتشاف در نقاط مختلف محدوده قرارداد بودند تا اینکه بالاخره نفت دائمی در مسجد سلیمان کشف شد . یکسال بعد شرکت نفت انگلیس و ایران را ثبت دادند که کار اکتشاف و استخراج را دنبال کند. خوب از ابتدا که نمی دانستند نفتی هست یا نه وقتی کشف شد و استخراج شروع شد شرکت ثبت دادند . خیلی جا ها هم همین طی بوده است. شرکت های موسوم به هفت خواهران نفتی که یا به دنبال کشف نفت در ایالات متحده (پنج خواهر امریکائی) یا بدنبال گرفتن امتیازات در در کشورهای (دو خواهر اروپائی) بوجود آمدند همگی شرکت های اکتشاف و استخراج (E&P) بودند که سال ها بر صنعت نفت جهان مسلط بودند بعدها شرکت های دیگری هم بوجود آمدند که با اینها رقابت کنند. یا شرکت های ملی نفت در کشورهائی بوجود آمدند که اکتشاف و استخراج را در کشور خودشان بعهده گیرند مانند استات اویل در نروژ  یا پتروچاینا در چین که البته بعضی از اینها بعدا پارا از کشورهایشان فراتر گذاشتند و رقیب هفت خواهران شدند . البته هم هفت خواهران قدیم و هم رقبای جدیدشان بعدا از اکتشاف و استخراج فراتر رفتند و به  GC تبدیل شدند که شاید ترجمه دقیقی در فارسی نداشته باشد ولی پیمانکار و سرمایه‌گذار جامع در بخش بالا دستی نفت هستند. با توسعه فناوری ها در صنعت نفت جایگاه بسیاری از شرکت های بزرگ رو به ضعف است البته شرکت های ملی که فعالیتشان را در سطح بین المللی گسترش داده اند مثل همان استات اویل یا پتروناس وضعشان بهتر است.

آیا فکر می‌کنید ضرورتی برای ایجاد شرکت‌های E&P در ایران وجود دارد؟ به ویژه در شرایطی که برخی معتقدند شرکت‌های E&P در جهان ممکن است در پی سقوط قیمت نفت به سمت ادغام با شرکت‌های OSC حرکت کنند.

پاسخ- در ایران شرکت ملی نفت در واقع یک شرکت E&P بوده و هست که بعد از ملی شدن نفت برای بعهده گرفتن اکتشاف و تولید نفت بوجود آمد و به تدریج نقش آفرین تر شد . در ایران چون بخش بالادستی نفت (بعنوان دارائی ملی یا انفال) در انحصار دولت بوده و هست ما شرکت اکتشاف و استخراج غیر دولتی نداشته ایم . البته به لحاظ فنی و صرفنظر از جنبه های حقوقی می توانسته این اتفاق بیفتد و شرکت نفت یا دولت تحت قراردادها و قواعدی امتیاز اکتشاف و تولید را به شرکت هائی بدهد که رشد کنند کما اینکه پس از شکست نهضت ملی . شرکت نفت با عقد قرارداد با کنسرسیوم همین امکان را در قالب قرارداد مشارکت در تولید برای کنسرسیوم فراهم کرد. ضمنا توجه داشته باشید که شرکت ها منطقه ای عملیاتی یا بهره بردار، زیرمجموعه شرکت ملی نفت ایران که در دوران دولت هفتم و هشتم تاسیس شدند، شرکت های E&P نیستند و فقط کار استخراج و تولید انجام می دهند چون کار اکتشافی در مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران متمرکز است.

این بحثی که اخیرا در مورد تاسیس شرکت های E&P در ایران مطرح شده ظاهرا به دنبال بحث قراردادهای IPC بوده است به این معنا که ما چنین شرکت هائی را درست کنیم که با شرکت های خارجی مشترکا وارد عقد قرارداد IPC شوند که در طول قرارداد از خارجی بیاموزند تا فناوری منتقل شود و ما تا ابد نیازمند خارجی نباشیم.

اما علت اصلی افول شرکت های بزرگ بین المللی به نظر من قیمت نفت نیست بلکه علت این است که سهم سرمایه در صنعت نفت کاهش و سهم فناوری افزایش یافته است وامکانات تامین سرمایه نیز متنوع شده است ولذا شرکت های کوچکتر صاحب دانش فنی هماورد شرکت های بزرگ شده اند.

شرکت‌های E&P ایرانی عمدتاً دارایی (ذخایر) ثبت شده قابل توجهی ندارند و ضمناً به دلیل عدم وجود یکپارچگی عمودی، از مزیت‌های شرکت‌های خارجی برخوردار نیستند. از سوی دیگر اغلب آنها دولتی/عمومی/شبه دولتی هستند و نه خصوصی. این موضوع چه تاثیری بر عملکرد آنها می‌گذارد؟

پاسخ- همانطور که توضیح دادم ما در ایران اصولا غیر از مجموعه شرکت ملی نفت ایران (یعنی خود این شرکت به همراه شرکت های بهره بردار زیرمجموعه اش) ، به آن معنا شرکت E&P نداریم . کدام شرکت غیر از شرکت نفت ذخائر ثبت شده دارد یا طبق قرارداد مشارکتی یا امتیازی ذخائری را در اختیار دارد، من که سراغ ندارم.  اگر هم شرکت هائی در بخش خصوصی یا نیمه دولتی یا زیرمجموعه بانک ها ، وارد شده اند احیانا به عملیات اکتشاف یا حفاری یا ساخت تاسیسات سطح الارضی بهره  برداری وارد شده اند این با E&P  که ذخائر را در کنترل و مدیریت خود دارد فرق می کند.

چشم‌انداز تاسیس و فعالیت این شرکت‌ها را در ایران به طور کلی چگونه می‌بینید؟

پاسخ- بنظر من ما اگر مسیر درست را طراحی نکنیم این اتفاق نمی افتد باید خبرگان بنشینند و این مسیر را طراحی کنند مثلا ممکن است ما شرکت‌هائی که بیشترین پتانسیل را دارند را مشخص کنیم و بعد بگوییم اگر برود و شریک یا شرکای توانا و مناسب خارجی پیدا کند،  می تواند بیاید و IPC ببندد.


لینک دسترسی به متن گزارش هفته‌نامه تجارت فردا: 

دریافت

حجم: 377 کیلوبایت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۹
سید غلامحسین حسن‌تاش