وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

تقلیل جرائم نامدار

بیژن خان نامدار در طول دو دوره  سرگروهبانی اش در وزارت نفت خسارات فراوانی را به مملکت و صنعت نفت وارد کرده است که نگارنده  در مقاطع مختلف سیاهه هائی از مهمترین و شاذترین آن ها را نوشته ام و در سال 92 که بسیاری جوگیر کرامات و توانمندی های شیخ حسن روحانی و تیمش بودند و در آن جوگیری یادشان رفته بود که مساله دفع افسد به فاسد است و استثنائی در کار نیست، فضا چنان سنگین بود که  فهرست دیگری از این خسارات را بدون نام منتشر کردم .
حال جالب است که عده ای بسیج شده اند که این همه خسارات را به عدم تلاش ایشان در پالایشگاه سازی تقلیل دهند و در این تقلیل گرائی حتی به کارشکنی های آشکار ایشان در پروژه های نوسازی و بهبود بازدهی پالایشگاه ها در دوره قبلی وزارتشان هم اشاره نمی شود.
انشالله که این تقلیل دادن ها ناشی از عدم شناخت و اشراف به مسائل صنعت نفت است ولی از آنجا که سرگروهبان تخصص عجیبی در خریدن همه منتقدین و حتی پیش خرید منتقدین بالقوه دارد، گاهی انسان شک می کند که خط این نقد تقلیلی را هم خود ایشان و عواملشان داده باشند. نقدی که شاید پاسخکی برای آن داشته باشند ، برای تحت الشعاع قراردادن و پوشاندن نقدهائی که هرگز پاسخی نداشته اند و نداده اند !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۹ ، ۱۲:۴۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

کتاب ارزشمند "برگ هائی از کارنامه دولت جنگ"​ توسط "نشر روزنه"​ منتشر شد

این کتاب تنها گوشهای از تلاش دولتی که در جریان طولانی ترین جنگ تاریخ معاصر جهان کشور را اداره کرد، بازتاب میدهد. دولتی که تحت زعامت نخست وزیری دلسوز، پاکدست و تلاشگر زیر ضربات نظامی دشمن و ضربات اقتصادی تحریمهای ناجوانمردانه، در عین تامین نیازهای جامعه توسعهگرا هم بود. اینجانب نیز افتخار داشتم که در این کتاب در مورد وضعیت صنعت نفت در دوران جنگ تحمیلی چند صفحهای را قلمی کنم و در فرازی از آن نوشتم :

"یکی از درس‌های بزرگ و سرنوشت‌سازی که از این دوران می‌توان گرفت توجه به این مهم است که وقتی در کشوری رابطه دوستانه قوی و مبتنی بر اعتماد میان حاکمیت و دولت از یک سو و مردم از سوی دیگر بر قرار است چنان انرژی و نیروی عظیمی آزاد می‌شود که ناممکن‌ها را ممکن می‌کند. اگر حکومت‌ها و دولت‌ها با اتکاء به تجربه دوران جنگ، اهمیت راهبردی چنین حسن رابطه و اتحادی میان دولت و ملت را درک کنند شاید به دنبال هیچ ابزار دیگری برای ارتقاء قدرت ملی و قدرت بازدارندگی در صحنه بین‌المللی نروند."

"یکی از بهترین دلایل شکست دشمن در مختل کردن صنعت نفت و صادرات نفت ایران و متقابلا پیروزی دولت زمان جنگ در سرپا نگهداشتن صنعت نفت در مقابل حملات نظامی دشمن، این است که حامیان دشمن متجاوز که هر روز سلاح جدیدتر و پیشرفته‌تری را برای حمله به تاسیسات نفتی و نفتکش‌ها در اختیار او قرار می‌دادند نهایتا از توقف صادرات نفت ایران از طریق حملات نظامی مایوس شدند و در سال 1365 سیاست سقوط قیمت جهانی نفت را در پیش گرفتند تا اقتصاد ایران را از این طریق مختل کنند."

خرید نسخی از این کتاب ادای دِینی به آن عزیز در حصر هم خواهد بود

  https://rowzanehnashr.com

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۹ ، ۱۲:۲۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

در 7 مهرماه 1360 و در سال های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هواپیمای هرکولس C-130 نیروی هوائی ارتش که از اهواز عازم تهران بود در نزدیکی تهران سقوط کرد و عده ای از سرنشینان آن از جمله چند فرمانده نظامی فکوری، فلاحی، نامجو، کلاهدوز و جهان آرا در آن جان باختند و البته تعدادی هم زنده ماندند. ماجرای سقوط این هواپیما ودلایل  محتمل سقوط آن روی سایت ویکی پدیا هست و قابل مطالعه است. اما مطلبی که شاید کمتر کسی شنیده باشد  خاطره شخصی  نگارنده از رفت این پرواز از تهران به اهواز است. در آن سال من کارمند مجلس شورای اسلامی و دبیر اداری کمیسیون امور خارجه بودم. همان روز هفتم مهرماه به همراه تنی چند از نمایندگان  و احتمالا چند تن از کارکنان مجلس با همین هواپیما اگر اشتباه نکنم از پایگاه یکم شکاری واقع در مهرآبادجنوبی برای سرکشی به جبهه های جنگ عازم شهر اهواز شدیم شرایط جنگی بود و آسمان کشور خصوصا در جنوب نا امن و پرواز حدود سه ساعت طول کشید چندین بار در آسمان چرخ زد چون وضعیت قرمز اعلام می شد و باید تغییر مسیر می داد. اسامی کسانی که در پرواز بودند را دقیقا بیاد ندارم اما کسی که به وضوح در خاطرم هست شیخ علی اکبر رضوانی نمایده فیروزآباد فارس در دوره اول مجلس شورای اسلامی بود. علی اکبر رضوانی قبل از نمایندگی سوابق و سمتی در دفتر نمایندگی امام در نیروی هوائی و احتمالا در جریان کودتای نوژه داشت ولذا خلبانان نیروی هوائی را می شناخت و او را می شناختند و روی همین سوابق با مرحوم سرلشکر خلبان جواد فکوری هم  که  در زمان شهادت وزیر دفاع بود ولی مدتی قبل از آن فرمانده نیروی هوائی ارتش بود آشکارا خصومت شدیدی داشت بطوری که حتی بعد از سقوط هواپیما اصرار داشت که مرتبا بگوید بقیه شهید شدهاند اما فکوری کشته شده است. بعد از حدود یک ساعت و نیم از پرواز ، رضوانی چند دقیقهای به کاکبیت (کابین خلبان ) رفت و بعد از این که بیرون آمد مضطرب بود و تا آخر پرواز هم ننشست، مرتبا در هواپیما راه میرفت و میگفت این هواپیما یک مشکلی دارد. بالاخره به فرودگاه اهواز رسیدیم و هواپیما بر زمین نشست این هواپیما قرار بود فرماندهانی که ذکر شد را به تهران بیاورد این فرماندهان که ظاهرا برای رفتن به تهران عجله هم داشتند به محض فرود هواپیما به سمت هواپیما حرکت کرده بودند بطوری که ما که پیاده شده بودیم و به سمت ترمینال می رفتیم در محوطه پروازی فرودگاه با ایشان رو در رو شدیم و رضوانی که با فکوری حالت قهر داشت به سمت مرحوم تیمسار فلاحی رفت و به او و مرحوم کلاهدوز و احیانا جهان آرا گفت که این هواپیما مشکل دارد پرسیدند چه مشکلی، گفت نمیدانم ولی یک مسالهای هست و توصیه کرد که با این نروید اما آنها توجه نکردند و گفتند که انشاءالله چیزی نیست و در همان حال که هواپیما موتورهایش روشن بود سوار شدند. ما یکی دو ساعت بعد فکر میکنم در استانداری بودیم که خبر سفوط هواپیما را شنیدیم همان هواپیمائی که با آن به اهواز رفته بودیم. تیمسار فکوری شهید شد اما آن شیخ چندان خوش عاقبت نبود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۹ ، ۱۳:۵۳
سید غلامحسین حسن‌تاش

کد خبر: 963442 A

در گفت‌وگو با ایلنا تشریح شد:

یک کارشناس انرژی اظهار داشت: رژیم اشغالگر صهیونیستی بابت حق ترانزیت و محموله‌های نفتی بدهی سنگینی به ایران دارد.

به گزارش ایلنا، دادگاه حکمیت بین‌الملل در سوئیس، رژیم صهیونیستی را در خصوص عدم پایبندی به تعهدات خود درباره خط لوله نفت مشترک با ایران درپی انقلاب اسلامی در سال 57 به پرداخت 100 میلیون دلار غرامت به تهران محکوم کرد.

این خط لوله که به خط لوله عسقلان شهرت داشت قرار بود نفت ایران را به فلسطسن اشغالی و از آنجا به کشورهای اروپایی صادر کند که در پی انقلاب اسلامی و قطع روابط با این رژیم حدود 800 هزار تن نفت در این خط لوله باقی ماند که رژیم صهیونیستی اقدام به پمپ این نفت به سود خود کرد. در نهایت ایران برای جبران ضرر و زیان به دادگاه حکمیت بین‌الملل در سوئیس شکایت کرد.

در این خصوص و اینکه آیا در این شرایط ایران می‌تواند حقوق مردم خود را از رژیم صهیونیستی دریافت کند، ایلنا با غلامحسین حسنتاش، کارشناس حوزه انرژی، گفت‌وگویی داشته که در ادامه می‌آید:

-دادگاه حکمیت بین‌الملل در سوئیس، رژیم صهیونیستی را در خصوص عدم پایبندی به تعهدات درباره خط لوله نفت مشترک با ایران در سال 57 محکوم به پرداخت 100 میلیون دلار غرامت کرد، در مورد جزئیات این قرارداد بفرمائید.

در دوره قبل از انقلاب، رژیم شاه اصلی‌ترین تامین‌کننده نفت برای اسرائیل بود. تامین نفت رژیم صهیونیستی تقریبا مدتی بعد از کودتای 28 مرداد و سقوط دولت ملی دکتر مصدق آغاز شد و نفت ایران با کشتی به بندر "ایلات" در خلیج عقبه می‌رفت و اسرائیلی‌ها خط لوله‌ای را احداث کرده بودند که نفت را به پالایشگاهی در حیفا می‌برد و رژیم شاه از ترس واکنش اعراب سعی می‌کرد این اقدامات را مخفی نگهدارد.

در سال‌های 1346 و 1347 دو طرف طی قراردادی شرکت مشترکی را تاسیس کردند که بر روی احداث یک خط لوله 32 اینچ که با عبور از خاک فلسطین اشغالی نفت را از بندر "ایلات" واقع در خلیج عقبه به بندر "اشکلون" در دریای مدیترانه منتقل می‌کند، سرمایه گذاری کند، این خط لوله در واقع یک آلترناتیو برای کانال سوئز تلقی می‌شد که نفت بدون عبور از کانال سوئز از طریق این خط لوله به مدیترانه برود.

این خط لوله حدود 250 کیلومتر مسافت را طی می‌کرد و می‌توانست روزانه ده هزار بشکه نفت را به مدیترانه منتقل کند که قرار بود شرکت مشترک این نفت را به اروپا صادر کند و طرف اسرائیلی باید نیمی از عایدات ترانزیت نفت از این خط لوله و نیز در آمد فروش نفت به اروپا از طریق این خط لوله را به ایران پرداخت کند که با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، تحویل نفت به رژیم اشغالگر قدس متوقف شد.

-دلیل عدم پایبندی رژیم صهیونیستی به تعهد یاد شده چه بود؟

با توقف انتقال نفت و قرارداد، مشخص شد که رژیم اشغالگر  بابت حق ترانزیت و محموله‌های نفتی بدهی سنگینی به ایران دارد، به نظر می‌رسد که با توجه به نوع روابط این کشور با رژیم گذشته ایران، مقامات اسرائیلی سعی داشته‌اند تا جایی که می‌توانند پرداخت‌ها را به تعویق بیندازند.

-اکنون در صورت شکایت ایران چه برگ برنده‌ای در اختیار خواهیم داشت؟

از آنجا که در متن قرارداد تاسیس شرکت مشترک ایرانی – اسرائیلی پیش‌بینی شده بود که هرگونه اختلافی به دادگاهی در سوئیس ارجاع شود، جمهوری اسلامی ایران از حدود بیست و چند سال پیش شکایت خود را از دادگاه سوئیسی پی گرفت که غرامت سرمایه‌گذاری، وجوه مربوط به نفت انتقال داده و فروخته شده و نیز نفت باقی مانده در داخل خط لوله در زمان توقف فعالیت (در سال 57) را شامل می‌شد و نهایتا دادگاه سوئیسی در سال 1394 شرکت نفتی رژیم صهیونیستی را به پرداخت 1.1 میلیارد دلار (یک میلیارد و یکصد میلیون دلار) غرامت به ایران محکوم کرد و اسرائیلی‌ها بلافاصله تقاضای تجدیدنظر کردند و دادگاه نهایتا در خرداد سال 1395 ادعاهای طرف اسرائیلی را قابل قبول ندانست و حکم نهائی خود را صادر کرد.

ظاهرا بعد از برجام هم دادگاه مذکور اعلام کرده بود که با توجه به رفع تحریم‌های بین‌المللی ایران، دیگر مانعی برای پرداخت این غرامت وجود ندارد اما با خروج امریکا از برجام و بازگشت تحریم‌های امریکا و تحریم‌های بانکی بین‌المللی طبعا بهانه‌ای بدست اسرائیلی‌ها آمده است.

-در صورتی که رژیم صهیونیستی از اجرای حکم دادگاه تمکین نکند ایران چه اقدامی می‌تواند انجام دهد؟

مساله این است که حکم پرداخت غرامت اجرا شود که در شرایط تحریم مشکلاتی وجود دارد. اما در صورت  رفع موانع بانکی، اگر اسرائیلی‌ها به اجرای حکم دادگاه تمکین نکنند، بنده اطلاعی ندارم که اقدام بعدی چه خواهد بود یا چه اقدامی می‌توان داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۹ ، ۱۳:۲۸
سید غلامحسین حسن‌تاش


در اوایل مردادماه رئیس جمهور اعلام می کند که بزودی طرحی برای گشایش اقتصادی اعلام خواهد شد. اهل فن که هم از وضعیت اقتصاد و هم از توانائی های حاکمیت و دولت اطلاع دارند این اظهارات را جدی نمی گیرند اما مطبوعات و رسانه ها که به هر حال باید صفحات خود را پر کنند و مطلب تولید کنند شروع به گمانه زنی می کنند. از آنجا که این دولت از ابتدا غیر از راه حل خارجی هیچ راه حل دیگری برای اقتصاد کشور نداشته است ابتدا ذهن ها ناخودآگاه به سمت FATF و یا شل شدن بعضی از تحریم ها و آزاد شدن بعضی از منابع ارزی کشور سمت و سو پیدا می کند و گمانه زنی و حتی بعضی از شایعات شکل می گیرد که در پس پرده سیاست خارجی اتفاقاتی در جریان است، اما کم کم معلوم می شود که ظاهرا هیچ اتفاق جدیدی در این عرصه ها نیفتاده است. کلیپی در فضای مجازی می چرخد که یکی از کارگزارن که گرچه ممکن است در تجارت موفقیت هائی داشته باشد اما سر رشته ای در اقتصاد و خصوصا از مباحث کلان اقتصادی ندارد، در جلسه ای پیشنهاد پیش فروش نفت خام به مردم را به دولت داده است. خود این مطلب که در میان این همه جلسات دولتی و جلسات تصمیم گیری اقتصادی در دولت، چرا فقط چنین فیلمی از یک جلسه در فضای مجازی منتشر می شود و این چه جلسه ای بوده است و چه کسی و چرا این کلیپ را منتشر کرده است موضوع جالب توجهی است. شاید تلاش هائی برای انتخابات آینده در میان است؟
به هر حال  تدریجا مشخص می شود که طرح گشایش اقتصادی هیچ محتوای جدی دیگری غیر از پیش فروش نفت خام به مردم و یا فروش اوراق سلف نفتی ندارد. به تدریج مشخص می شود که ظاهرا یک پیشنهاد خام قبل از اینکه هیچ تلاشی برای پخت و پز آن بشود در معرض افکار عمومی قرار گرفته است و هیچ یک از ابعاد آن مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است و هیچ سازوکاری برای اجرای درست آن تمهید نشده است.
طرح گشایش اقتصادی نوعی اعتراف ضمنی دولت به این مساله است که  گشایشی در اقتصاد برای خلاصی از درآمد تک محصولی نفت خام اتفاق نیفتاده است و حالا که  به دلایل فشارهای تحریم ،  نفت را نمیتوان صادر کرد پس نفت را به مردم خودمان بفروشیم تا از درآمد آن کشور را اداره کنیم! 
مشخص شد که درحالی که دولت وارد آخرین سال خود می شود و در طرحش می خواهد برای دولتهای آینده تعهد ایجاد کند ولذا لازم است مجوز قانونی بگیرد در این زمینه اقدامی نکرده است و حتی مدیران و مسئولین قوای دیگر نیز مانند بقیه مردم دچار ابهام و سرگردانند.
مشخص شد که این طرح بر مطالعات درست و جامعی مبتنی نیست در میان اقتصاددانان و حتی اقتصاددانان نزدیک به دولت ابهامات زیادی در این زمینه وجود دارد (که پرداختن به آنها موجب تفصیل خواهد شد و دیگران به آن پرداخته اند) و حتی در خود دولت مرجعی نیست که توضیح دهنده، مدافع و پاسخگوی این طرح باشد.
اعلام اولیه موجب توقف نسبی بعضی از روندهای منفی بازار شد اما به تدریج جامعه و عوامل بازار متوجه شدند که گشایشی در کار نیست و ور روندها به مسیر قبلی برگشت.
به نظر نگارنده این نکته بسیار مهمی است که دولت باید به آن توجه کند و بر این مبنا باید آرزو کرد که ایکاش چنین طرحی اعلام نشده بود چراکه آشکار شدن این که دولت چنین دچار انسداد فکری است و تیری در ترکشش باقی نمانده است موجب می شود که دولت و دولتمردان حتی دیگر قادر به کنترل روانی اقتصاد و بازارها هم نباشند و دیگر وقعی بر گفته هایشان نهاده نشود. آب رفته بی اعتبار شدن را به دشواری می توان به جوی اعتماد برگرداند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۳۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

جناب آقای افشار نیک

سلام

امروز افسانه شما را خواندم. نه حوصله و نه انگیزه ای دارم که به پاسخ و توضیح مطالب شما بپردازم و نه برای قضاوتی که در اثر مطالعه مطلب شما برای کسی حاصل می شود اهمیتی قائلم. ضمن این که پاسخ همه مطالب شما را قبلا گفته و ونوشته ام اما ما ایرانی ها و از جمله خود من معمولا عاشق عقاید خودمان هستیم و هنر شنیدن کمتر داریم خصوصا اگر هرمونتیک منفعت هم درمیان باشد.  اما از این جهت که خیلی با اعتماد به نفس یکی دو جا نام بنده را برده بودید و بنده را قضاوت فرموده بودید خواستم در واقع با بیان حقایقی صرفا در این یکی دو مورد، شاید قدری در مورد صلاحیت قاضی بودن دچار تردیدتان کنم. البته نوعی بغض را در نوشته تان نسبت به خودم و دیگرانی که نام برده اید حس کردم که ممکن است ناشی از بغض و دشمنی با مخالفین محبوبتان باشد. این مطب را صرفا جهت اطلاع خود حضرتعالی مینویسم.  

مرقوم فرمودهاید که بنده به همراه دو نفر دیگر در ستاد میرحسین موسوی دست بالا را داشتیم و مناسب اقتصادی و نفتی ستاد دست ما بود. در این مورد به اطلاعتان میرسانم که اولا بنده اصلا قابل این حرف ها و در چنین سطحی نبوده و نیستم که در تفکر اقتصادی دست بالا را در جائی داشته باشم و اصلا دانش اقتصادی من با اقتصاددانانی که در ستاد بودند قابل مقایسه نیست و دانستههای محدود من تنها در دایره نفت و انرژی است که بنده اگر هم در ستاد  میبودم در این مورد نیز به هیچ وجه هماورد زنگنه و نعمت زاده و ترکان و مهدی هاشمی و دیگرانی که همه نامدار و علامه نفت و انرژی هستند، نبودم. گویا زیادی بنده را بالا بردهاید که احیانا بهتر زمین بکوبید. ثانیا این مطلب به سادگی  قابل تحقیق است که بنده مطلقا پایم را  حتی یکبار در  ستاد انتخاباتی میر مظلوم نگذاشتم و علتش هم این بود که به حضور بعضی افراد ناسالم و بد سابقه در این ستاد اعتراض داشتم افرادی که به باور من شریک جرم مصائب کشور و مردم بوده و هستند. (البته در شرایط فعلی به هیچ وجه اخلاقا راضی به نقل این مطلب از جانب خود نیستم)  و چون در انتخاب های بسیار محدودی که نظارت استصوابی و ساختار قدرت برای ما رقم زده  است ایشان را ترجیح میدادم و وظیفه حمایت میدیدم،  تشکیلات جداگانهای را راه انداختم و فعالیت کاملا مستقلی داشتم که بعدا هم در دو جلسه و جمعا هشت ساعت مورد بازجوئی عزیزان اطلاعاتی قرار گرفتم.

دوم این که بنده را اصلاحطلبی دانستهاید که در مورد برخورد با محبوب شما،  اصولگرا میشود و از این جهت دچار دوگانگی است.  این من را یاد خاطره ای انداخت.

زمانی که مدیر اداری شرکت نفت بودم  درخواست کرده بودم که هر روز  فقط روزنامه سلام و روزنامه رسالت را به من بدهند و طبیعتا وقتی اینها را روی میز من میگذاشتند یکی رو و دیگری زیر بود. روزی یک دوست چپ بسیار سطحی وقتی به اطاق من آمده بود روزنامه رسالت رو بود و او رفته بود و شایع کرده بود که فلانی راست است و روز دیگر یک دوست سطحیتر راست آمده بود  و روزنامه سلام رو بود و رفته بود شایع کرده بود که این خیلی چپ است و من از آن پس اولین کاری که در ورود به دفتر میکردم این بود که این دو تا را کنار هم میگذاشتم که عوام را گیج کنم .

بگذریم ؛ به اطلاع شما می رسانم که بنده هرگز نه اصلاح طلب و نه اصولگرا (به معنای مورد نظر شما ) نبودهام و البته همیشه در انتخابهای محدودی که برای ما ساختهاند به تفکر اصلاح طلبان نزدیکتر بودهام. اتفاقا به نظر من اصلاحطلبها یا مدعیان اصلاحطلبی (به همان مفهوم)، دچار تناقض بودند که هفده سال پیش این را در مصاحبهای با چشمانداز ایران قدری توضیح دادهام و لازم به تکرار نمیدانم. (نقدی بر اصلاح‌طلبی ناتمام ) . به نظر من تمام کسانی که عاشق فرد یا جریانی میشوند گرفتار دگم میشوند و به تعارض و تناقض میافتند، چون عشق موجب کوری از دیدن عیوب و نقائص فراوان محبوب و معشوق می شود. حقیر یک بار در عنفوان شباب به دلیل بی سوادی و بی تجربگی بسیار بیشتر از امروز ( که امروز هم گرفتار آن هستم) عشق سیاسی پیدا کردم و مرتکب اشتباهاتی شدم که بسیار نادم و پشیمانم و جز توبه ره دگر نمیدانم و کوشیدهام که دیگر کمتر جو گیر و عاشق شوم.

سعی کردهام در حد بضاعت تخصصیام منافع ملی برایم در اولویت باشد و امروز افتخار میکنم که میرکاظمی اصولگرا بنده را به کمیسیون تخلفات اداری فرستاد. که داستان آن را در یادداشتی تحت عنوان برائت من و محکومیت میرکاظمی نوشته ام .

در پایان جسارتا به شما توصیه میکنم که اگر (صرفنظر از صلاحیت  یا عدم صلاحیت) بار دیگر خواستید کسی را به قضاوت بنشینید پرونده متهم را دقیقتر مطالعه بفرمائید. حداقل در مورد حقیر بیش از 70 درصد مدارک پروندهام بر روی وبلاگم در دسترس است .

موفق باشید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۰۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

اما و اگر های جاسک

امروز یاداشتی  را از دوست و استاد عزیز جناب آقای دکتر شمس اردکانی مطالعه کردم که ایشان در این یادداشت از کلنگ پروژه احداث پایانه نفتی جاسک توسط رئیس جمهور و نیز از احداث خط لوله گوره جاسک و ساخت انبارهای نفتی در جاسک تجلیل کرده اند و از نظر استراتژیک و امنیتی آن را ضروری دانسته اند و آن را با خط لوله شرق به غرب عربستان و تاسیسات ذخیره سازی عربستان در بندر ینبوع مقایسه کرده اند . در این رابطه چند نکته به نظرم رسید که مقداری با نظر استاد مغایر است .

 مقایسه  بین خط لوله جاسک و خط لوله عربستان دقیق نیست خط لوله عربستان نفت عربستان را از  عبور از دوتنگه حساس هرمز و باب المندب دور  و معاف می کند و  به یک جغرافیای کاملا متفاوت به میانه دریای سرخ میبرد و از نظر اقتصادی هم احتمالا مقرون به صرفه است چون حمل دریایی در یک مسافت مشابه، ارزانترین حمل است  اما خط لوله عربستان مسیر  نفت خام صادراتی عربستان را صدها کیلومتر نزدیک تر کرده است ولی خط لوله جاسک مسیر را کوتاه تر نمی کند و بنابراین توجیه اقتصادی ندارد و از نظر استراتژیکی نیز نفت را گرچه از تنگه هرمز خلاص می کند ولی به منطقه متفاوتی نمی برد و اگر خدای نا کرده تهدیدی بر علیه ایران باشد جاسک همانقدر میتواند در خطر باشد که که بقیه بنادر ایران، شاید گفته شود قدرت مانور و تهدید ایران در  داخل خلیج فارس بیشتر میشود اما باید توجه داشت که هم تمامی تاسیسات گازی و  نفتی کشور و هم بخش عمده ای از مسیر همین خط لوله در منطقه خلیج فارس قراردارد. کما این که عربستان هم به راحتی در تاسیساتی لطمه خورد که در شرق کشور واقع بود و بخش عمدهای از صادراتش از ینبع برای مدتی  قطع شد.

ضمنا به نظر من این هزینه به واسطه یک تفکر قدیمی و سنتی از جنگ های نظامی کلاسیک در این شرایط سخت اقتصادی به کشور تحمیل شده است، در صورتیکه امروز خودمان شاهد هستیم که نوع جنگ عوض شده و ما گرفتار جنگ اقتصادی هستیم که بسیار بدتر از جنگ نظامی علیه ما عمل کرده است و حتی در جنگ نظامی هم شاهد هستیم که امروز تکنولوژی ها و سازوکارهای برخورد و حمله کاملا عوض شده است و اتفاقا در تکنولوژیها و سازوکارهای جدید نظامی چه بسا جاسک بیشتر از خارک در خطر باشد، چون احتمال اشتباه هدف گیری و درگیر کردن کشورهای همسایه در برخورد با آن کمتر است.

 علاوه بر  اینها سرمایهگزاری اینچنینی در جاسک به منطقه و دنیا علامت میدهد که هیچ  بنایی برای تغییر نحوه تعامل سیاسی با منطقه و جهان وجود ندارد و اتفاقا راهبرد بلندمدت در مسیر تجهیز برای تشدید نوع برخورد و تعامل فعلی است و این حساسیت ها را بالا میبرد.

البته  بنده هم مانند استاد عزیز سال ها پیش نظرم این بود که باید بخشی از نفت خود را به خارج از هرمز ببریم و از متوقف شدن طرح محرم هم مانند ایشان متاسف شدم اما آن زمان و آن شرایط و سازوکارهای جهانی و حتی منطقهای بسیار تغییر کرده است. به نظرم این کار پر هزینه و بسیار کم خاصیت است و وقتی نفت تحریم است و جنگ از نوع اقتصادی است چندان فرقی نمی کند از کجا بارگیری شود.

البته احداث این خط لوله و بقیه زنجیره مربوط به آن یعنی احداث مخازن ذخیره نفتخام و پایانههای صادراتی در بندر جاسک چه در مرحله ساخت و چه  در مرحله بهرهبرداری مسلما در اقتصاد و معیشت استان سیستان و بلوچستان موثر خواهد بود  و ایجاد شغل نیز خواهد کرد. البته اگر تنها این هدف برای این پروژه باقی بماند آنگاه این سوال مطرح خواهد بود که آیا همه گزینههای اشتغال زائی در استان مطالعه شده است و گزینه هایی وجود نداشته است که با این میزان سرمایه گزاری شغل های بسیار بیشتری بوجود آورد؟

باید دید این چاه های بی آب چه نانی دارد!!

 

99/4/21

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۹ ، ۱۴:۰۹
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۹ ، ۱۱:۱۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۹ ، ۱۴:۳۸
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۴۶
سید غلامحسین حسن‌تاش