وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ سید غلامحسین حسنتاش

مقالاتی و یادداشت هائی در زمینه مسائل نفت و انرژی و توسعه؛ استفاده از مطالب صرفا با ذکر منبع مجاز است

وبلاگ  سید غلامحسین حسنتاش

در جستجوی یک جوانه ارجمند

(استفاده از مطالب این وبلاگ صرفا با ذکر منبع مجاز است)

کانال تلگرام : https://t.me/Hasantash
توئیتر : https://twitter.com/SeyedHassantash
وبلاگ دیگر: hassantash.blofa.com
لینکدین : /https://www.linkedin.com/in/seyed-hassantash-8a3165a1

بایگانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۸ ، ۱۳:۴۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

فایل سخنرانی در انجمن اسلامی مهندسین در تاریخ 17 مهرماه 1398 تحت عنوان : بررسی پدیده نفرین منابع در اقتصاد ایران و فایل ارائه مربوطه در زیر

 

دریافت
حجم: 3.14 مگابایت

 

 

مطالب مرتبط: 

نفرین منابع (مقاله)

 

استسقای نفتی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۶:۳۵
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

 

حدیث مکرر گرانی

باز برای چندمین بار بحث افزایش قیمت سوخت و خصوصا بنزین بالا گرفته است و خبرنگاران محترم ده‌ها خبرگزاری و صدها نشریه در رقابتند که چیزی در این رابطه بنویسند بسته به موضع سیاسی و دیدگاه اقتصادی این رسانه‌ها یکی از قاچاق سوخت و بنزین می‌پرسد دیگری از سهمیه‌بندی آن ، یکی از آثار سوء عدم افزایش قیمت و دیگری از آثار سوء و آثار تورمی افزایش قیمت، یکی ذهنش به سیستم حمل و نقل عمومی می‌رود و ضرورت اصلاح آن و دیگری نگران آثار رکودی افزایش قیمت نفت است و یکی دیگر نگران بی‌عدالتی در توزیع درآمد و ثروت که ظاهرا در توزیع یارانه‌های سوخت خلاصه شده است. بعضی هم اخیرا نگران میزان کالری و پروتئین دریافتی مورد نیاز شهروندان شده‌اند و ظاهرا کشف کرده‌اند که چاره رفع کمبود آن نیز افزایش قیمت سوخت است.

اما باید به اینها گفت که جانم، مساله روشن است دولت باز بی‌پول شده است و دولت پر خرج ما هم هروقت بی‌پول می‌شود همین را بلد است که قیمت کالاهای در اختیار خود را بالا ببرد و پولی بدست بیاورد و امروز را فردا کند. دیروز با افزایش نرخ ارز بخشی از مشکلات پولیش را حل کرد و امروز که ارز کشش بیشتری نداشت با چوب حراج زدن به بخشی از اموالش به نام خصوصی‌سازی، و فردا با گران کردن سوخت. اما هیچ وقت هرکدام از این‌ها با صداقت و صراحت و راستی همراه نیست که بابا والا پول ندارم و باید یک‌چیزی بفروشم و کالایم را گران کنم!  نوبت ارز که می‌شود توجیهات تفاوت تورم داخلی و خارجی و نرخ بهینه ارز و حمایت از صادرات و امثال آن مطرح می‌شود تا زمینه‌سازی شود. نوبت فروش اموال که می‌رسد بهانه کوچک‌سازی و چابک‌سازی دولت و خصوصی‌سازی و ارتقاء کارائی مطرح می‌شود و توئی که این تئاترها را بارها دیده‌ای نمی‌توانی باورکنی که این توجیحات و بهانه‌ها حقیقت دارد چراکه اقدام در مورد آنها و یا مابه ازای آن را در هیچ برنامه و تصمیم دیگری غیر از همین گران کردن و فروختن نمی‌بینی و نمی‌یابی. پدرجان رونق صادرات مستلزم یک برنامه جامع توسعه صنعتی و حمایت از تولید و غیرو و غیرو است که حالا نرخ ارز هم ممکن است یک عنصر آن باشد یا پدرجان ارتقاء کارائی دولت مستلزم یک برنامه جامع تجدید ساختار دولت و تقویت حکمرانی تقویت نظام تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و رگولاتوری و مقررات‌زدائی و تقویت حاکمیت بنگاهی و اصلاح ساختار مدیریت و اصلاح نظام انتخاب مدیران و بسیاری چیزهای دیگر است که در آن بسته اصلاحی ممکن است خصوصی‌سازی به مفهوم انتقال مالکیت هم یکی از  عناصر آن باشد.

در مورد بنزین و سوخت هم داستان همین است وقتی نوبت افزایش قیمت سوخت می‌شود مساله قاچاق و بهره‌وری انرژی و اصلاح سیستم حمل و نقل عمومی و ناروا بودن یارانه‌های پیدا و پنهان و غیره و غیره مطرح می‌شود که همه اینها را هم تنها و تنها با افزایش قیمت می‌توان حل کرد و بعد از این که خر دولت از پل افزایش قیمت گذشت دوباره تا مدتها چیزی از اینها نمی‌شنوی و در مورد ده‌ها مصوبه مدیریت انرژی هم هیچ اقدامی نمی‌شود و تو که سی و چند سال است بارها این تئاتر را دیده‌ای و سی‌سال است در مورد اینها گفته‌ای و شنیده‌ای دیگر نه حوصله و نه انگیزه‌ای و نه حرف تازه‌ای نداری اما به هرحال این همه رسانه‌ها باید صفحات خود را پر کنند و شانس دولت هم این است که خدا را شکر بسیاری از رسانه‌ها هم مثل همه جای دیگر گرفتار بی‌ثباتی و بی‌برنامگی و روزمرگی هستند و کار تخصصی نمی‌کنند و البته شاید به دلایل مختلف حق هم داشته باشند. خبرنگاران می‌آیند و می‌روند همیشه خبرنگارن و گزارشگران تازه‌ای هستند که اولین بار است این تئاتر تکراری را می‌بینند و آن را جدی می‌گیرند و باور می‌کنند و شتاب رقابت رسانه‌ای و بحران‌های پی در پی یک اقتصاد بی‌ثبات مجالی هم نمی‌دهد که به سوابق مراجعه کنند و کارشناسی کنند و کار تخحصصی بنمایند و اگر حال و حوصله تکرار مکررات سی‌ساله را نداشته باشی و پاسخشان را ندهی می‌رنجند و دلخور می‌شوند.

ایکاش یکجایمان درست بود و به قول مرحوم نیمایوشیج یک میخی پیدا می‌کردی که قبای کهنه خود را به آن آویزان می‌کردی. ایکاش رسانه‌های‌مان درست و تخصصی کار می‌کردند که وقتی دولت مردی برای توجیه فروختن و گران فروختنش بهانه مکرر می‌کرد یقه او را می‌گرفتند که اگر مثلا طالب فلان چیز هستی پس چرا در مورد ده‌ها مصوبه و مساله دیگر که به آن چیز مربوط است هیچ اقدامی نکردی؟

طرفه آن که این دور باطل گرانی و پول‌سازی کاذب هیچ مشکل اساسی را هم حل نکرده است و هربار تنها یک نشئگی تازه را برای این بیمار فراهم آورده که یک خماری سنگین‌تر را در پی داشته است.

تا این کشتی بی‌لنگر که میان این خماری و نشئگی دائم در حال کج شدن و مژ شدن است کجا به گل بنشیند؟!

 

مطالب مرتبط: 

بالاو پائین قیمت بنزین (میزگرد ایران فردا)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۱۷:۳۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

روزنامه همشهری به دلیل محدودیت صفحه بندی قدری از مصاحبه را حذف نموده لذا بعد از درج تصویر روزنامه نسخه متنی کامل آن را گذاشته ام

 

 

سوال 1- مقتضیات دنیای نفت و سیاست  با یکدیگر گره خورده است،  نفت با ماهیت اقتصادی‌اش به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است. در بسیاری از جنگ‌ها و تحریم‌ها پای نفت در میان است. از نظر شما دلیل این اتفاق چیست و چرا صنعت نفت به ابزار دست سیاسیون تبدیل شده است؟

 

پاسخ1- در این رابطه به چند مطلب باید توجه کرد:

  1. نفت‌خام به عبارتی جامع ترین و کاملترین سوخت و منبع انرژی در جهان است به این معنا که نفت‌خام به فرآورده‌های مختلفی تجزیه می‌شود که هریک می‌توانند بخشی از نیازهای انرژی انسان را تامین کنند نیاز گرمایش، صنعت، حمل و نقل و همه نیازها را ضمن این که بعضی از فراورده‌های نفتی را هم در نیروگاه‌های حرارتی می‌توان به برق تبدیل کرد و نیازهای برقی را هم از این طریق تامین کرد . هیچکدام از سوخت‌های جایگزین اینقدر انعطاف ندارند. یعنی اگر نفت‌خام  نباشد با ترکیبی از سوخت‌های دیگر باید جای آن را پر کرد. البته با تحولات تکنولوژیک انعطاف سوخت‌های دیگر و خصوصا گازطبیعی هم بالا رفته است اما نفت هنوز موقعیت مهمی دارد.
  2. به دلیل همین ویژگی که ذکر شد پس از کشف نفت  که در دوران پس از وقوع انقلاب صنعتی رخ داد . نفت به سرعت جانشین سوخت‌های دیگر شد چون حمل و نقل آن هم از سوختی مانند ذغال‌سنگ (که در آن زمان سوخت غالب شده بود) سهل‌تر بود و فراورده‌های نفتی در مقیاس حجم و وزن، ارزش حرارتی بیشتری هم از ذغال سنگ و سوخت‌های دیگر داشتند. بنابراین نفت به سرعت به موتور محرکه توسعه صنعتی تبدیل شد و همه کشورهای صنعتی و پیشرفته به آن نیاز پیدا کردند و این نفت را به یک کالای استراتژیک تبدیل کرد.
  3. حالا باید توجه کرد که این کالائی که همه کشورها و خصوصا کشورهای صنعتی به آن نیاز دارند و پیشرفت اقتصادشان به آن وابستگی دارد، یک کالای تولیدی نیست بلکه یک منبع طبیعی و یک کالای استخراجی است و ذخائر نفتی در همه جای جهان وجود ندارد و به عبارتی توزیع منابع آن در جهان یک توزیع مساوی نیست. بسیار از کشورهای نیازمند نفت ذخائر نفتی ندارند یا بسیار کم دارند و بعضی کشورهائی که ذخائر عظیم آن را دارند چندان نیازمند آن نیستند. این است که ذخائر نفتی به یک پدیده ژئوپلتیکی تبدیل شده‌ و نفت به یک کالای سیاسی تبدیل شده است.

این فقط نفت نیست که کالائی سیاسی است . هر کالای ضروری و استراتژیکی که محدودیت داشته باشد و تناسب جغرافیائی میان منابع و مصارفش وجود نداشته باشد می‌تواند همین وضعیت را داشته باشد. آب هم همین طور است و روز بروز هم بیشتر با سیاست پیوند پیدا خواهد نمود.

یکی از اولین وقایعی که اهمیت سیاسی نفت را آشکار نمود جنگ جهانی اول بود . قبل از جنگ وینستون چرچیل که در آن زمان در راس  دریانوردی بریتانیا قرار داشت سوخت ناوگان جنگی بریتانیا را از ذغال‌سنگ به نفت تغییر داد و این موجب برتری یافتن ناوگان دریائی بریتانیا نسبت به دیگران شد و با شروع جنگ، نفت به یک کالای راهبردی برای انگلستان تبدیل شد چون برای پیروزی تامین این سوخت اهمیت اساسی داشت و آنجا بود که دولت انگلستان وارد شد و سهام شرکت نفت ایران و انگلیس را از یک تبعه خود خرید تا مستقیما نفت را کنترل کند.

آنچه که اینجا مطرح کردم در سطح بین‌المللی بود اما در داخل کشورهای نفت‌خیز نیز به تدریج  هرچه نفت در جهان مهم تر شد و هرچه قیمتش بالاتر رفت و درآمدش بیشتر شد، با سیاست داخلی این کشورها ارتباط بیشتری پیدا کرد و این مساله دو علت عمده داشت اول این که: اغلب کشورهایی که دارای ذخائر بزرگ نفتی بودند اتفاقا از ساختارهای دموکراتیک برخوردار نبودند در چنین ساختاری وقتی یک فرد یا یک جریان سیاسی  یا یک خاندان به هر صورتی در قدرت قرار می‌گیرد ثروت طبیعی و خدادادی نفت هم در چنگ او قرار می‌گیرد و این ثروت که به عبارتی مستقل از مردم و مالیات مردم است به ابزار حفظ قدرت تبدیل میشود با اتکاء به این ثروت می‌توان حامی پروری کرد و زمینه تداوم قدرت را فراهم کرد. دوم این که: کشورهای نفتی بیش از دیگر کشورها در معرض دخالت خارجی و خصوصا دخالت کشورهای صنعتی نیازمند نفت قرار دارند که امر سیاست را در این کشورها پیچیده‌تر می‌کند تحولات بعد از ملی شدن نفت و آنچه که بر سر یک دولت ملی در ایران آمد و دخالت‌های غیر قابل انکار خارجی در آن، شاهدی بر این مساله است.

 

سوال2-  از نظر شما اقتصاد مقدم بر سیاست است یا این سیاست است که مسیر حرکت اقتصاد را تعیین می‌کند؟ یعنی سیاست‌مداران بر مبنای منافع اقتصادی،‌دیپلماسی یا جنگ‌ها را به راه می‌اندازند یا اهداف قدرت‌طلبانه سیاسی باعث می‌شود از ابزار اقتصادی استفاده کنند؟ رابطه این دو هدف چیست؟

پاسخ2- البته این سال شما لزوما مرتبط با نفت نیست و من هم اشراف کاملی در این مورد ندارم . اما به نظر من این مساله در نظام‌های ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک متفاوت است. در نظام‌های ایدئولوژیک ممکن است اهدافی مورد نظر باشد که لزوما با منافع ملی هم راستا نباشد و منافع ملی را تحت‌الشعاع قرار دهد، ولی در حکومت‌های غیر ایدئولوژیک معمولا اصل اساسی منافع ملی است. وقتی منافع ملی اصل باشد اهداف سیاسی و اهداف اقتصادی به تدریج در یک راستا قرار می‌گیرند. دگردیسی چین بعد از مائو و خصوصا بعد از روی کار آمدن "دنگ شیائو پینگ" شاید یک نمونه گویا باشد. در زمان مائو یک سلسله اهداف ایدوئولوژیک و تلاش برای تحقق آنها منافع ملی را تحت‌الشعاع قرار داده بود ولی با روی کار آمدن دنگ شیائوپینگ به تدریج منافع ملی در اولویت قرار گرفت. البته حتی در نظام‌های ایدئولوژیک هم گاهی به تدریج آرمان‌های اولیه از محتوای اصلی و اولیه خود خارج می‌شود و به اهرمی در دست حکام برای حفظ و تداوم قدرت خود تبدیل می‌شود و به نوعی هویت و بقایشان با این آرمان‌های بی محتوا شده،گره می‌خورد.  به نظر من در بلندمدت اگر اهداف ایدئولوژیک مورد اقبال اکثریت مردم نباشد حکومت‌های ایدئولوژیک مجبور می‌شوند در راستای خواست مردم و حل مشکلات مردم به سمت در دستور کار قرار دادن منافع ملی تغییر جهت دهند مانند آنچه عملا در چین رخ داد البته اگر خیلی دیر نشده باشد مانند آنچه در شوروی رخ داد.

سوال3- ایران چطور می‌تواند از تعامل سیاست و نفت در جهت رشد و توسعه بهره ببرد؟

پاسخ3- این مساله را در دو سطح داخلی و خارجی می‌توان مورد توجه قرارداد که البته با یکدیگر نیز بی ارتباط نیستند.

در سطح داخلی باید توجه داشت که نفت یک ثروت خدا دادی است. ثروتی که متعلق به حاکمان نیست بلکه متعلق به همه ملت است. برخورد منطقی و عاقلانه به ثروت تبدیل آن به نوع دیگری از ثروت است مثلا اگر کسی منزلش را بعنوان یک ثروت بفروشد و آن را که به نوعی یک ثروت راکد است تبدیل به یک کارخانه کند که بیش از ارزش اجاره آن خانه،  برای او درآمد ایجاد کند و زندگی او را بهبود دهد کار عاقلانه‌ای است. اما اگر خانه را بفروشد و در حساب جاری بگذارد و از آن مصرف کند تا تمام شود هیچ عقلی این را تائید نمی‌کند. نفت یک ثروت ملی زیرزمینی غیرمولد است و تنها تبدیل آن به یک ثروت ملی روزمینی مولد قابل توجیه است.  البته ثروت مولدی که برای همه مردم و اقتصاد ملی ارزش افزوده ایجاد کند و نه برای یک طبقه خاص.

علاوه‌ بر این خود صنعت نفت هم می‌تواند به لوکومتیو توسعه کشور تبدیل شود . یعنی یک وقت هست که ما فقط می‌خواهیم نفت تولید کنیم و یا صادر و مصرف کنیم و ادوات و ابزار و خدمات استخراج و تولید نفت برایمان اهمیتی ندارد و همه را وارد می‌کنیم ولی  یک وقت هست که به عنوان کشوری که بیش از صد میدان نفتی و گازی داریم،  می‌خواهیم خبره و متخصص در همه امور مربوط به اکتشاف و استخراج و بهره‌برداری نفت و گاز بشویم و از این امکان داخلی استفاده کنیم به سمت این که صادرکننده دانش و خدمات و کالاهای مربوط به صنعت نفت هم بشویم یعنی راهی که نروژ و خیلی‌های دیگر رفته‌اند که متاسفانه تاکنون به طور جدی به این گونه نگاه نکرده‌ایم .

در سطح بین‌المللی نیز نفت می‌تواند یکی از اهرم‌ها و ابزارهای سیاست خارجی باشد البته سیاست خارجی‌ای که خودش باید در جهت منافع ملی و تحقق رشد و توسعه باشد به هر حال نیاز همه جهان به نفت و انرژی برای صاحبان ذخائر آن یک امتیاز ایجاد می‌کند که دیگران ندارند و از این امتیاز باید هوشمندانه بهره‌گرفت.

 

مطالب مرتبط :

سخنانی در مورد دیپلماسی انرژی

نفت و سیاست در امریکا و در ایران

کاهش هزینه‌های دیپلماسی در تعامل نفت و سیاست خارجی (مصاحبه با دنیای اقتصاد 28 دی 91)

تعامل نفت و سیاست با نگاه به بحران خاورمیانه و شمال آفریقا

نفت؛سیاست خارجی و دیپلماسی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۸ ، ۱۵:۱۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

مولانا جلال‌الدین بلخی از جمله کسانی است که نگاهی عرفانی به حادثه کربلا دارد . مولانا در در دفتر ششم مثنوی نقل می کند که در روز عاشورا اهل حلب از مرد و زن در قسمتی از شهر گرد می‌آمدند و عزاداری می‌کردند و ظلم‌های یزید بن معاویه را بر می‌شمردند و آه و فغانشان تا دور دست شنیده می‌شد . یکی از روزهای عاشورا یک غریب شاعر وارد حلب شد و به جستجو آمد که چه شده و چه خبر است؟ کدام بزرگی از این شهرتان تازه در گذشته است که چنین فغان می‌کنید مرا توجیه کنید که من شاعرم و می‌توانم برایش مرثیه سرائی کنم . اهل حلب به او تاختند که تو شیعه نیستی و دشمنی و چطور عاشورا را نمی‌شناسی تو حتما مومن و مسلمان نیستی که این غصه را ناچیز میشماری . شاعر پاسخ داد که اگر مقصودتان قصه کربلا است که آن را کوران و کران هم شنیده‌اند و می‌دانند اما الان که دوره یزید بن معاویه نیست ! شما تا حالا کجا بودید و حالا از خواب بیدار شده‌اید و عزاداری می‌کنید؟ بعد مولانا از زبان آن شاعر ادامه می‌هد که:

پس عزا بر خود کنید‌ای خفتگان          زانک بد مرگیست این خواب گران

و می‌گوید که چطور شما بر کسانی که روحشان را از دنیا و مادیات آزاد کرده اند گریه می‌کنید؟ چطور شما بر سبک روحان عاشقی که پرنده‌تر ز مرغان هوائی هستند و بر کسانی که در زندان شکسته اند دروازه های فلک را گشوده‌اند می گریید و جامه می‌درانید و ناخن به صورت می کشید؟ و ادامه می دهد:

روح سلطانی ز زندانی بجست           جامه چه درانیم و چون خاییم دست

چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند         وقت شادی شد چو بشکستند بند

سوی شادروان دولت تاختند              کنده و زنجیر را انداختند

روز ملکست و گش و شاهنشهی       گر تو یک ذره ازیشان آگهی

ور نه‌ای آگه برو بر خود گری               زانک در انکار نقل و محشری

بر دل و دین خرابت نوحه کن              که نمی‌بیند جز این خاک کهن

مولانا می‌گوید اگر تو کمترین درکی از پرواز و رهائی و فوز عظیم آنها داشته باشی که باید شادی کنی. سید بن طاووس از عرفای بزرگ نیز در قسمتی از لهوف گفته است : "اگر نبود امتثال فرمانِ کتاب وسنّت که باید برای ناپدید شدن و محوِ اعلام هدایت و تأسیس حکومتِ غوایت و گمراهی حکومت بنی أمیّه و تأسّف بر ازدست دادن این سعادت، و تلهّف وافسوسِ بر این گونه شهادتها و غروبِ این کواکب تابان لباس عزا و مصیبت درآییم، هر آینه زیبنده بود که برای این نعمت بزرگ کسوت مسرت و شادمانی بر تن کشیم ".

 

اما به راستی حق ماست که گریه و ناله کنیم نه به حال آن رستگاران و در زندان شکستگان، که به حال خودمان و به دل و دینمان که خراب است بر این که گرفتار امور دنیوی هستیم و چنان در بندیم که قادر به رفتن به راه آنها نیستیم.

و به قول ملک الشعرای بهار :

بر یزید زنده می‌‎گویند، هردم صد مجیز             پس شماتت بر یزید مردهٔ دون می کنند

پیش ایشان صد عبیدالله سرپا، وین گروه          ناله از دست عبیدالله مدفون می کنند

خود اسیرانند در بند جفای ظالمان                  بر اسیران عرب‌ این نوحه‌ها چون می‌کنند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۱۰
سید غلامحسین حسن‌تاش

 

در زیارت وارث شهادت می‌دهیم که که نجاست‌های جاهلیت حضرت امام حسین را نجس نکرد و آلودگی‌های جاهلیت او را آلوده نساخت. آنچه مسلم است دوران رشد و نمو و جوانی و اجتماعی شدن امام حسین شهید (ع) در زمان جاهلیت قبل از اسلام نبوده است و تمام زندگی او دو دوران اسلامی بوده است و آن حضرت در محیطی زیسته که در معرض جاهلیتی که در مقابل اسلام بوده است هم قرار نداشته است . پس باید بسیار فکر کرد که این جاهلیت نوین بعد از ظهور اسلام چه بوده است و نجاست و آلودگی آن چه بوده است. جاهلیت نوینی که حالا بنام خدا و دین و پیامبر اسلام همه سنت‌های جاهلی را احیاء کرده و به آن لباس اسلام تحریف شده پوشانده، به قدری پست و سخیف است که در زیارت وارث نجس دانسته می‌شود. جاهلیتی که اغلب بزرگان و صحابه را یا با تطمیع فاسد و آلوده کرده و در مشت خود گرفته و یا با تهدید ساکت و آرام و منفعل ساخته، و اما دامن امام به نجاسات این جاهلیت نوین آلوده نشد و حاضر به همکاری با آن و تسلیم در مقابل آن نشد و در معرض تهدیدها هم حاضر به سکوت نبود. آیا در مورد ما هم که خود را حسینی میدانیم کسی میتواند چنین شهادتی بدهد؟ خدا میداند!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۵۷
سید غلامحسین حسن‌تاش

در مصاحبه مکتوب با نسیم آنلاین یک پاراگراف مهم از نظر من به هر دلیل مورد نظر نسیم آنلاین قرار نگرفت ولذا آن را اینجا اضافه می کنم : 

 

برای این که اهمیت سازمان و مدیریت و منابع انسانی در بهره‌وری و رشد و توسعه اقتصادی روشن شود خوبست مطلبی را اشاره کنم: بعد از بحران بدهی‌های کشورهای امریکای جنوبی در دهه نود همه سازمان‌ها و کلوپ‌های بین‌المللی زیر سوال رفتند که چه اشتباهی در مورد این کشورها کرده بودند چون قبلا تمام گزارشات نشان می‌داد که این کشورها در مرحله‌ای از رشد و توسعه هستند که باید بتوانند وام‌ها را به موقع پس بدهد و به این اعتبار به آنها وام اعطاء  شده بود . مطالعاتی انجام شد که کجا اشتباه شده است از جمله مطالعه‌ای به سازمان موسوم به یونیدو یا UNDP (اگر اشتباه نکنم) از سازمان‌های وابسته به سازمان ملل سفارش داده شد و موظف شدند مشکل را بررسی کنند نتایج مطالعه یا بخشی از مطالعه اینها سال‌ها پیش در کتاب تحت عنوان "اطلس تکنولوژی" توسط سازمان برنامه (سابق) منتشر شد.  در این کتاب 4  افزار مهم برای توسعه صنعتی و تکنولوزی معرفی شده است که بسیار کلیدی است و در این کتاب کیس‌هایی را هم حتی در مورد ایران مثلا توسعه فولاد در ایران را ارائه کرده است. این 4 افزار باید متناسبا و  با هم هماهنگ باشند و رشد کنند تا توسعه صنعتی و انتقال تکنولوژی صورت گیرد. این 4  افزار عبارتند از: سخت افزار (ماشین‌آلات و تجهیزات)، افزار سازمانی (سازمان کارآمد)، افزار اطلاعاتی (دانش و اطلاعات)  و افزار انسانی ( نیروی انسانی ماهر و با انگیزه). شاید قبلا فکر می‌شد تکنولوژی فقط ماشین‌آلات است ولی در اینجا فهمیدند که تکنولوژی یعنی رشد هارمونیک و بسیار هماهنگ هر چهارتای اینها.  مشکل کشورهای بدهکار این بود که با وام‌هایی که گرفته بودند سرمایه‌گزاری کرده و ماشین‌آلات و تجهیزات وارد کرده بودند و صنعت احداث کرده بودند ولی زیر ظرفیت کار می‌کردند چون در بقیه افزارهای مذکور می‌لنگیدند ولذا بهره‌وری شان پائین بود و قدرت رقابت صادراتی و فروش نداشتند که بتوانند اقساط وام‌هایشان را پس بدهند. حال شما ببنید ما با این افزارهای سه‌گانه غیر از ماشین‌آلات چگونه برخورد می‌کنیم آیا هزینه کردمان در سازمان و مدیریت، در دانش و اطلاعات و مطالعات و در جذب و تربیت و نگهداشت نیروی انسانی ماهر و کارآمد تناسبی با هزینه کردمان در تجهیزات و ماشین‌آلات دارد؟

 

 

لینک مطالب مرتبط : 

 

دانشگاه صنعت نفت و بن بست تصمیم گیری

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۲۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

در این مصاحبه با اعتمادآنلاین با وجود این که مکتوب بود و تعهد گرفته بودم که تغییراتی بدون هماهنگی با من ندهند اما نهایتا دستکاری کردند نام موسسه مطالعات بین المللی انرژی را به مرکز تبدیل کردند عضو انجمن اقتصاد انرزی را عضو هیئت علمی کردند (در صورتی که انجمن ها اصلا هیئت علمی به معنای متداول دانشگاهی ندارند) و سیستم کارت سوخت را تبدیل به سهمیه بندی کردند. نظر من این بود که تا وقتی ساختار تورمی و بی ثباتی و نابسامانی اقتصادی و تحریم وجود  دارد حفظ سیستم کارت سوخت که مبالغ سنگینی برای آن هزینه شده بود، لازم است چون هر آن ممکن است مورد نیاز باشد . اگر هزینه نشده بود بحث دیگری بود ولی وقتی چنین هزینه سنگینی شده است و هنوز هم اوضاع عادی نیست نباید این سیستم کنار گذاشته می شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۸ ، ۰۹:۳۲
سید غلامحسین حسن‌تاش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۶
سید غلامحسین حسن‌تاش

اخیرا یک کلیپ بطور گسترده در فضای مجازی منتشر شده است که در اسلاید یا پلان اول آن توصیه شده است که این کلیپ بسیار مهم را تا آخر به دقت ببینید. در این کلیپ ادعا شده است که رژیم شاه به دلیل این که شاه اعلام کرده بود که قرداد با کنسرسیوم نفتی را تمدید نخواهد کرد و به دلیل این که قیمت جهانی نفت را بالا برد مورد خصومت دول غربی قرار گرفت و رژیم او را که تنها به فکر منافع ملی ایرانیان بود سرنگون کردند. در مورد این کلیپ لازم دیدم نکاتی را قلمی کنم .

1- نکته اول این که ما خودمان رژیم شاه را درک کرده‌ایم این که این که اوضاع فعلی هم بد است و متاسفانه فساد و خصوصا فساد اقتصادی همه جا را گرفته است به معنای خوبی آن رژیم نیست و هزاران شاهد در مورد ظلم و زور و فساد و اشتباهات محمدرضا می‌توان ذکر کرد و مهمترینش فراهم شدن بستر اجتماعی انقلاب است. متاسفانه اغلب این ساده‌اندیشی وجود دارد که مثلا وقتی یک مدیر بد در راس سازمانی قرار می‌گیرد بعضی‌ها قبلی را خوب می‌دانند در صورتی که متاسفانه در ساختار توسعه نیافته ما، اغلب خوب در کار نبوده است و اغلب مقایسه بین بد و بدتر بوده است. گاهی بدتری جای بد و گاهی بد جای بدتری آمده است. امیدوارم شرایطی در جامعه فراهم شود و نیز رشدی در فرهنگ جامعه بوجود آید که ما در جستجوی خوب باشیم و جامعه خود را از دور و تسلسل انتخاب میان بد و بدتر نجات دهد.

2- اما در مورد عدم تمدید قرارداد با کنسرسیوم و در مورد بالا بردن قیمت نفت. نگارنده شخصا سال ها پیش در این مورد تحقیق کرده‌ام و در جزوه درسی خود که سال‌ها تدریس کرده‌ام و بر روی وبلاگ من موجود است و در مقالات دیگری و همچنین در مقدمه کتاب "مناسبات مدیریتی کنسرسیوم و صنعت نفت" نشان داده و استدلال کرده‌ام که افزایش قیمت جهانی نفت در آن دوره خواست امریکایی‌ها بود (و البته به ضرر رقبای اقتصادی و تجاری امریکا) ، و توضیح داده‌ام که اینکار در آن مقطع چه منافع متعددی برای امریکا داشت. و همچنین توضیح داده‌ام در آن مقطع امریکایی‌ها می‌خواستند که شرکت‌های نفتی بین‌المللی (اغلب امریکائی) از کشورهای عضو اوپک رانده شوند و در مناطق غیراوپک که با افزایش قیمت جهانی نفت، تولید نفتشان اقتصادی می‌شد، سرمایه‌گذاری کنند. در اینجا نمی خواهم این مساله را تفصیل دهم و خواننده علاقمند را به منابع مورد اشاره و نیز به کتاب "نفت و بحران انرژی" (اثر دکتر رضا رئیس طوسی) جلب می‌کنم. بنابر این ادعاهای مطرح شده در این کلیپ که البته یک توهم شاهانه است که شاه در کتاب پاسخ به تاریخ نیز مدعی آن شده است صحیح نیست.

3- در این کلیپ ادعا شده است که سازمان اوپک را شاه درست کرد و این ادعا هم مغایر شواهد تاریخی است. سازمان اوپک با تلاش وزیر نفت وقت ونزوئلا و همراه کردن عربستان و بعد همراه کردن چند کشور تولیدکننده عرب نفت دیگر (از طریق عربستان)، نطفه‌اش منعقد شد و بعد ایران را هم دعوت کردند و بعدها حتی بسیاری از کشورهای عضو اوپک همیشه تردید داشتند که ایران با تایید امریکایی‌ها بعنوان نفوذی وارد اوپک شده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۴۰
سید غلامحسین حسن‌تاش