(ماهنامه اقتصاد انرژی شماره ۱۷ مهرماه ۱۳۷۹)
مقدمه
در زمانیکه این شماره نشریه و طبعاً مقاله حاضر به دست چاپ سپرده میشود هنوز اطلاعی از دومین اجلاس سران کشورهای عضو اوپک در دست نیست و براساس برنامهریزی که داشتهایم انتشار این شماره با برگزاری اجلاس مذکور همزمان خواهد شد. اما حسب اطلاعات اولیهأی که دریافت نمودهایم، دومین اجلاس سران اوپک بازنگری و تجدیدنظری در رابطه با اهداف مذکور در اساسنامه این سازمان که چهل سال پیش نگاشته شده است نخواهد داشت و احتمالاً در پیشنویس بیانیه اجلاس مذکور اصول و اهداف سازمان به همانصورتیکه چهل سال قبل در اساسنامه سازمان قید گردیده مورد تائید مجدد قرار گرفته است. لذا بیمناسبت ندانستیم که به کنکاش و نقد و بررسی این مقوله بپردازیم و بررسی کنیم که آیا واقعاً اصول و اهدافی که چهل سال پیش و در فضا و شرایط جهانی کاملاً متفاوت با امروز تنظیم شده است هنوز میتواند از اعتبار و روائی لازم برخوردار باشد و اگرنه چه عاملی موجب میشود که سازمان اوپک به تجدیدنظر در این اصول و اهداف نمیپردازد؟
اصول و اهداف مذکور در مواد 2 و 4 از فصل اول اساسنامه سازمان اوپک به شرح زیر است:
ماده 2
الف: هدف اصلی سازمان ایجاد هماهنگی و وحدت در خطمشیهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین شیوهها برای تأمین منافع فردی و جمعی آنان خواهد بود.
ب: سازمان، روشها و وسایل تأمین تثبیت قیمتها در بازارهای بینالمللی نفت را با امعان به حذف نوسانات مضر و غیر ضروری پیشبینی خواهد نمود.
ج: مصالحِ ملتهای تولیدکننده و ضرورت تضمین درآمدی ثابت برای – کشورهای تولیدکننده، عرضه کافی اقتصادی و منظم نفت به ملتهای مصرفکننده و یک بازده منصفانه به سرمایه آنها که در صنعت نفت سرمایهگذاری میکنند، همواره مورد توجه مقتضی واقع خواهد شد.
ماده 4
چنانچه در نتیجه اجرای هرگونه تصمیم سازمان، تحریم مستقیم یا غیر مستقیم توسط هر شرکت یا شرکتهای ذینفع علیه یک کشور عضو یا بیشتر اعمال شود، هیچ عضو دیگری هیچگونه پیشنهاد معامله منفعت جویانهای را چه بصورت افزایش صادرات – نفت یا افزایش قیمتها که ممکن است از طرف چنین شرکت یا شرکتهای ذینفع به منظور ممانعت از اجرای تصمیم سازمان به آن ارائه گردد، نخواهد پذیرفت.
همانطور که ملاحظه میشود بسیاری از اهداف و اصول مذکور مربوط به شرایط سالهای 1960 میباشد شرایطی که تقابل کاملی میان منافع کشورهای صاحب نفت و شرکتهای نفتی وجود داشت. در حالیکه اکنون این موضوع منتفی است و این رویارویی از بین رفته و شرایط دگرگون شده است وامروز اوپک با کشورهای اصلی مصرفکننده که در غالب IEA سازمانیافتهاند روبروست. در این رابطه موارد زیر در رابطه با اصول و اهداف اوپک قابل طرح است:
1- مرور در تاریخ اوپک و عواملی که زمینهساز تاسیس این سازمان شد بخوبی نشان میدهد که بنیانگذاری اوپک هرگز در جهت تقابل با مصرفکنندگان نفت نبود بلکه اوپک برای هماهنگی در مقابله ظلم و زور شرکتهای نفتی بوجود آمد. شرکتهای نفتی با پائیننگهداشتن بیش از حد قیمت نفت و با بالا نشاندادن هزینههای تولید، عایدات کشورهای صاحب نفت که در غالب قراردادهای Royality محاسبه میشد را به حداقل ممکن رسانده بودند اقدام یکجانبه برعلیه شرکتها نیز ناممکن و یا بسیار دشوار بود چرا که صنایع نفت این کشورها کاملاً توسط شرکتها کنترل میشد و نیز کشورها کماکان به سرمایه و تکنولوژی شرکتها نیاز داشتند و اگر یک کشور خاص به تنهایی شرایط سختتر (یا در واقع عادلانهتر) را در مقابل شرکتها قرار میداد طبعاً شرکتها سرمایه و تکنولوژی خود را به جای دیگری منتقل میکردند بنابراین برخورد یکپارچه و هماهنگ مورد نیاز بود که این مسئله به روشنی درماده 4 اساسنامه منعکس است و همانگونه که اشاره شد امروز چنین مسئلهای حداقل بعنوان مسئله اصلی وجود ندارد.
2- در بند (ج) ماده 2 بر ضرورت تضمین یک بازده منصفانه به سرمایه آنها که در صنعت نفت، سرمایهگذاری مینمایند تاکید گردیده است و این در حالی است که بر طبق بند (الف)، هدف اصلی سازمان در کل، تامین منافع فردی و جمعی کشورهای عضو میباشد. پس دلیلی وجود ندارد که سازمانی که برای حفظ و دفاع از منافع کشورهای تولیدکننده نفت عضو بوجود آمده است بر تامین منافع و بازده ثابت برای جبهه مقابل تاکید نماید و این موضوع که آیا شرکتهای نفتی نفع میبرند یا نمیبرند، هیچ ارتباطی به سازمانی که برای دفاع از منافع تولیدکنندگان بوجود آمده است، ندارد خصوصاً اینکه در چارچوب اقتصاد آزاد، بهینگی در شرایط رقابت حاصل میشود و باید هر طرف در تلاش حداکثر کردن و تضمین منافع خود باشد تا بهینگی حاصل شود و در هر حال امروزه قواعد کار تعریف شده و مشخص است و چنین موضوعیتی وجود ندارد.
3- همانگونه که اشاره شد اوپک به هیچوجه در مسیر مقابله با کشورهای مصرفکننده بوجود نیامد ولی متاسفانه آژانس بینالمللی انرژی IEA با محوریت آمریکا در جهت مقابله با کشورهای اوپک و مهار ایشان شکل گرفت و به همین دلیل برخی از کشورهای صنعتی که روابط دوستانهأی با اعضاء اوپک داشتند از ابتدا حاضر به حضور در آژانس مذکور نبودند و ضرورت گفتگوی بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را مطرح میکردند که این ضرورت همواره مورد مخالفت آمریکا بوده و آمریکائیها تلاش داشتهاند که تولید نفت اوپک را بطور غیرمستقیم و در شرایط انفعال اعضاء اوپک اداره نمایند و تجربه نشان داده است که این سیاست موفق نبوده است و اعضاء اوپک باید در جهت ایجاد تفاهم و مسالمت با مصرفکنندگان حرکت نمایند.
4- مسئله ثبات قیمتها که در اهداف اولیه اوپک آمده است اکنون با توجه به بازارهای آتی و کاغذی و همچنین افت و خیزهای شدید قیمتها دیگر معنیدار نیست و به جای آن باید منطقی کردن قیمتها و محدود کردن محدوده نوسانات آن مدنظر باشد.
5- حداکثر کردن درآمد با عرضه کافی در تناقض است زیرا در برخی موارد لازم است جهت رسیدن به حداکثر درآمد عرضه کم شود. در بند (ب) ماده 2 بر "تثبیت قیمتها در بازارهای بینالمللی نفت" و در بند (ج) ماده 2 بر ضرورت "عرضه کافی اقتصادی و منظم نفت به ملتهای مصرفکننده" تاکید گردیده است. در حالیکه "تثبیت قیمت نفت" با "عرضه کافی نفت" و "بصورت منظم" در بسیاری از شرایط، ممکن است قابل جمع نباشند چرا که: قیمت نفت تابع عرضه و تقاضا میباشد و تغییر در عرضه و تقاضا موجب تغییر و نوسانات در قیمت خواهد گردید. به عنوان مثال اگر در یک کشور غیرعضو اوپک، نفت جدیدی اکتشاف و تولید شود، این موجب بالارفتن عرضه میگردد در حالیکه تقاضا ممکن است همچنان ثابت باشد پس بالطبع بهای نفت کاهش مییابد. در شرایط مذکور اوپک اگر بخواهد قیمت نفت ثابت و بدون نوسان باقی بماند (مطابق بند ب) باید عرضه را کاهش دهد، که این موجب نقض بند ج که بر عرضه کافی و منظم تاکید دارد میگردد. و از طرف دیگر اگر اوپک به موجب بند "ج" به "عرضه کافی اقتصادی و منظم نفت" ادامه دهد با توجه به عرضه افزون از تقاضا، بهای نفت کاهش خواهد یافت که این متناقض با بند ب که بر (تثبیت قیمت نفت) تاکید دارد، میباشد. اشکال اساسی در اینجاست که تعریف روشنی از عرضه کافی نیز ارائه نگردیده است.
6- در بند ج ماده 2 بر "ضرورت تضمین درآمد ثابت برای کشورهای تولیدکننده نفت" تاکید شده است این اصل نیز دچار مشکلات درونی و دچار تعارض با سایر اصول است. تجربه چهل سال گذشته حاکی از در نوسانبودن قیمت نفت بطور دائمی است مطابق این اصل هر زمان که به هردلیل قیمتها پائین میآیند علیالاصول برای حفظ میزان درآمد که حاصلضرب مقدار تولید و قیمت است یا باید میزان تولید افزایش یابد که در اینصورت قیمتها بیش از پیش سقوط خواهند کرد و این مخالف منافع اعضاء اوپک خواهد بود و یا باید قیمت افزایش یابد که این مسئله مستلزم کاهش تولید و عرضه است که در این صورت این رفتار با مفاد ادامه همین بند (بند ج ماده 2) که به عرضه کافی و منظم اشاره دارد در تعارض قرار خواهد گرفت. علاوه بر این همانگونه که اشاره شد تاریخ چهل ساله اوپک نشان میدهد که خصوصاً در شرایط انفکاک تصمیمات تولیدکنندگان و مصرفکنندگان تضمین درآمد ثابت برای تولیدکنندگان نفت غیر ممکن است و این کشورها مجبورند مشکلات اقتصادی خودرا به گونه دیگری حل کنندو برای حفظ ثبات در برنامهریزی و اقتصاد داخلی خود و به منظور جلوگیری از تاثیر نوسانات جهان قیمت نفت بر اقتصاد خود از مکانیزمهایی مانند ایجاد صندوق ذخیره یا بیمه نفت بهره گیرند.
7- در اصول و اهداف اولیه سازمان اوپک به نفت به عنوان یک کالای مستقل نگریسته شده است در صورتیکه در شرایط امروز جهان به نفت به عنوان یکی از حاملهای انرژی توجه میشود و مسائل نفت را بدون توجه به جایگاه آن در سبد انرژی جهان نمیتوان بطور مطلوب بررسی و حل و فصل نمود.
8- در اصول و اهداف سازمان هیچ اشارهأی به مسئله "سهم بازار" وجود ندارد و این در حالیستکه حداقل در طول دو دهه اخیر مسئله سهم بازار چه از نظر سهم نفت در سبد انرژی جهان در مقابل سایر حاملهای انرژی و چه از نظر سهم تولید نفت اوپک در مقابل سایر تولیدکنندگان نفت، عملاً همواره مورد توجه سازمان اوپک بوده است.
9- در اصول و اهداف سازمان اشارهأی به مسائل مهم و جدیدی مانند مسئله محیطزیست و پدیده جهانیشدن اقتصاد که رویاروی جهان معاصر وجود داشته و کاملاً بر مسائل نفت موثر هستند وجود ندارد، چرا که در سالهای تدوین این اصول و اهداف اصولاً چنین مسائلی مطرح نبوده است.
10- مسائلی مانند بازارهای بورس نفت و ذخائر استراتژیک پدیدههایی هستند که اصولاً در زمان تاسیس اوپک وجود نداشتهاند و محصول دهه هفتاد هستند و هم اینک از تاثیرات قابل توجهی بر بازار نفت برخوردارند و در اساسنامه اوپک هیچ گونه اشارهای به این پدیدهها وجود ندارد.
همانگونه که ملاحظه میشود اصول و اهداف اوپک نیازمند تجدیدنظر اساسی است اما عواملی که موجب میشود که سازمان به تجدیدنظر در این اصول و اهداف نپردازد اینستکه:
اولاً- مکانیزم اتفاقآراء که در سیستم تصمیمگیری اوپک وجود دارد رسیدن به توافق در رابطه با مسائل اساسی و جدی را با دشواری مواجه کرده است. کمتر اتفاق میافتد که همه اعضاء بر یک موضوع اتفاقنظر داشته باشند و خصوصاً این مشکل در رابطه با مسائلی که آثار و تبعات گسترده و طولانیمدت دارد موثرتر و جدیتر است و تصمیمات اوپک را دچار روزمرگی مینماید.
ثانیاً عامل همگرائی در میان جمیع اعضاء اوپک تقریباً به عامل نفت محدود میگردد و برعکس عوامل واگرائی فراوانند و این مسئله نیز رسیدن به تصمیمات جدی با آثار و تبعات اساسی و بلندمدت را دشوار میسازد.
واقعیتهای فوق تدریجاً تمامی اعضاء و دستاندرکاران اوپک را دچار محافظهکاری، تلاش در جهت حفظ وضع موجود و اجتناب از تغییر نموده است.
اهداف پیشنهادی برای اوپک
بدون شک حصول به تدوین اصول و اهداف جدید برای سازمان اوپک نیاز به بحث و بررسی گسترده و احیاناً برگزاری کنفرانسهایی در سطح کارشناسان و مسئولین کلیه کشورهای عضو دارد اما در اینجا صرفاً جهت اینکه فتح بابی کرده باشیم و با توجه به تحولات بینالمللی و مقتضیات قرن جدید برخی اصول و اهداف را به شرح ذیل برای اوپک پیشنهاد نمودهایم:
1) همکاری و هماهنگی در سیاستهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین راهها برای تامین منافع اعضاء در بازارهای جهانی انرژی و نفت.
2) تلاش در جهت دستیابی بلندمدت به سهم بازاری مناسب در ترکیب انرژی و تولید نفت جهان با درنظر گرفتن میزان ذخایر نفت وگاز، نیازهای سرمایهگذاری، مسائل زیستمحیطی و … از طریق تدوین استراتژیهای جامع و بلندمدت.
3) تلاش در جهت منطقینمودن قیمتها در بازار جهانی نفت با توجه به ارزش ذاتی منبع فناپذیر هزینه تمام شده، چارتر جهانی انرژی، توسعه پایدار و تلاش در جهت جلوگیری از آسیبپذیری اقتصادی کشورهای عضو در مقابل شوکهای نفتی بطور انفرادی و دستهجمعی.
4) همکاری و هماهنگی در جهت منضبطنمودن برنامههای توسعه ظرفیت تولید نفت اعضاء و همکاری در زمینه تامین فنآوری و منابع مالی موردنیاز این برنامهها.
5) همکاری با سایر تولیدکنندگان نفت در جهان در جهت هماهنگی سیاستهای نفتی و حمایت از سهم نفت در سبد انرژی جهان.
6) اقدام جمعی در مقابله با سیاستهای تبعیضی که بر علیه نفتخام و فرآوردههای آن اعمال میشود.
7) اقدام جمعی جهت مقابله با پدیدهها و ساختارهایی که گردش آزاد و شفافیت بازار نفت را مخدوش میکند.
ملاحظات مربوط به اهداف پیشنهادی
1- مورد اول فوقالذکر در اساسنامه فعلی نیز موجود است و اصلی کلی و غیرقابل تغییر است که همه اعضاء نیز بر روی آن توافق دارند.
2- سهم بازار برای نفت مناسب باید در سبد انرژی دنیا دیده شود زیرا سیاستهای مصرفکنندگان بویژه در چارچوب IEA بدنبال کاهش سهم نفت در سبد انرژی است که باید از آن حمایت گردد.
3- منطقیشدن قیمتها از ثبات آنها بمراتب ارجحتر است.
4- شوکهای نفتی کاهشی با توجه به وابستگی شدید کشورهای عضو اوپک به درآمدهای نفتی و اینکه اکثر آنها تکمحصولی هستند از یک سو و شوکهای نفتی افزایشی که در بلندمدت باعث واردشدن تولیدکنندگان جدید، افزایش عرضه و سقوط مجدد قیمتها میشود، هر دو به اقتصاد کشورهای عضو اوپک آسیب میرسانند و باید از وقوع آنها جلوگیری نمود.
5- افزایش بیرویه ظرفیتها بویژه در کشورهای اوپک که هزینه نهائی تولید در بین آنها پائین است میتواند باعث جنگ قیمتها و رقابت شدید بین اعضاء در آینده شود ولی اگر این ظرفیتها در چارچوب همکاریهای درون سازمانی توسعه یابد میتواند در آینده جهت کنترل بازار نفت بکار گرفته شود.
6- در سالهای اخیر بویژه در طول چند دهه کاهش مستمر عرضه نفت اوپک، لزوم هماهنگی و همکاری با سایر تولیدکنندگان نفت بویژه روسیه، مکزیک و نروژ آشکار گردیده و در واقع در اهداف جدید اوپک باید بازیگران جدیدی که در سالهای اولیه تشکیل اوپک حضوری جدی در بازار نفت نداشتهاند نیز در نظر گرفته شوند.
در هر حال بنظر ما تداوم بقاء و حیات یک سازمان و استمرار موفقیت آن مستلزم قدرت و اراده برای مهندسی مجدد و تطبیق خود با شرایط متحول محیطی است، هرچند از اجلاس سران اوپک که جایگاه حقوقی روشنی نداشته و پس از 25 سال برای دومین بار تشکیل جلسه میدهند چنین تجدیدنظری را نمیتوان انتظار داشت، اما بدون شک از جایگاه رفیع رهبری کشورهای عضو اوپک آنهم در شرایطی که سازمان در موقعیت مطلوب و مناسبی قرار داشته و چهل سال تجربه متراکم و ذیقیمت را پشت سر دارد، میتوان زمینهها و مقدمات مناسبی را برای تداوم قویتر حیات اوپک و توفیقات بیشتر سازمان فراهم نمود. البته باید توجه داشت که بهرهگیری از تجربیات گذشته تنها زمانی امکانپذیر است که جسارت لازم برای نقادی این تجربیات وجود داشته باشد.